"پیرامون واقعه پرواز ۶۵۵ در این ۳۱ سال حرفها، نوشتهها و مطالب متعدد و بیشماری بیانشده، مطالبی که اغلب در مسیری کلیشهوار و تکراری هر ساله درست ساعاتی قبل از فرارسیدن ۱۲ تیرماه و گاهاً برای رفع تکلیف آغاز میشود، و تنها دوام آن تا ظهر و یا نهایتاً غروب روز ۱۲ تیرماه است.
گاهاً باورِ نوع و نحوه نگاه حاکم به فرآیند معرفی واقعه ایرباس بسیار سخت است! حادثهای که یکی از هولناکترین وقایع بشری عصر معاصر خاورمیانه را رقمزده در لابهلای شعارها و فرآیندهای رفع تکلیفانه برخی مسئولان در حال فراموشی کامل است و انگار برخی از مسئولان به همین میزان بسنده کرده و حرکت در مسیر ترسیمی و تکراری هرساله را به اقدامات سازندهتر و کارآمدتر در این باب ترجیح میدهند.
برای بیان بهتر موضوع بد نیست در قدم نخست، به شناخت اساسی این واقعه و شهادت ۲۹۰ مسافر بیگناه فارغ از دیدگاهها و رویکردهای سیاسی و … روی بیاوریم، آنهم درست در زمانی که از این واقعه در کلام مسئولان ما بهعنوان یک اقدام ضد بشری یاد میشود.
مشخص نیست چرا علیرغم این میزان شعار و سخنرانی تاکنون برای بیان حقانیت و مظلومیت شهدای ایرباس و خانوادههای آنها، به اقداماتی که زمینهساز معرفی بیشتر این اقدام در سطوح بینالمللی شود روی آورده نشده است.
در بسیاری از کشورها از جمله ژاپن و کشورهای اروپایی برای اینگونه حوادث و با هدف احترام به جانباختگان، در قلب شهرهای مهم و کلیدی یادمانهای ارزنده و قابلتوجه ایجاد میشود، تا علاوه بر معرفی اصلیت واقعه، مردمان و نسلهای آینده و مردم دیگر کشورها در جریان موضوع قرار گیرند، اما متأسفانه در کشور ما پیرامون واقعه ایرباس حتی در مکانی که این حادثه رخداده کمترین اقدامی صورت نگرفته است.
آیا بهتر نیست مسئولان اقدام به ایجاد یادمان مربوط به شهدای ایرباس در فرودگاه بندرعباس میکردند، تا در گذر این سه دهه ۱۰ ها هزار مسافر داخلی و خارجی بهطور دقیقتر در جریان سطح و گستردگی این فاجعه قرار میگرفتند؟ یا باید پرسید مگر ایجاد طرحهایی همانند فانوس و بویههای دریایی در محل سقوط بقایای ایرباس در خلیجفارس چقدر هزینه داشته و دارد که تاکنون مسئولان به سمت اینگونه اقداماتی نرفتهاند؟
آیا اینگونه اقدامات در مسیرهای شلوغ دریایی از نظر ترافیک کشتیهای بینالمللی، به حقانیت و مظلومیت شهدای ایرباس و ملت ایران کمک نمیکرد؟
در کلام بزرگان و سران دولتی و نظام از این حادثه بهعنوان یکی از بزرگترین و هولناکترین حوادث بشری نامیده میشود کما اینکه اینگونه نیز هست، اما تاکنون از خود پرسیدهایم چرا در همین مراسم ناهماهنگ و پر از اشکال هرساله روز ۱۲ تیر که در فاصله اندکی از ساحل بندرعباس و در روی یک شناور مسافری برگزار میشود، هیچ مقام مهم کشوری و لشگری حضور نیافته و نمییابد؟
چرا باید تاکنون بالاترین مقامی که در این مراسم شرکت داشته، استاندار هرمزگان، معاونان و یا در نهایت مسئولان نظامی محلی بوده باشند، چرا این مراسم نباید هرساله با حضور مقامات ارشد کشوری برگزار شود؟ آیا این شیوه بزرگداشت در حد و اندازههای سالگرد و یادبود این جنایت بینالمللی است؟ آیا کشورهای دیگر نیز نوع و سبک و سیاق برخوردشان با اینگونه حوادث در گذر تاریخ اینگونه است؟ آیا نمیشد در تمام این سالها اقدام به برگزاری کنگرههای جهانی، منطقهای و ملی پیرامون این حادثه کرد؟ آیا بهتر نبود، در قالب این کنگره و کنگرههای تخصصیتر هرساله میهمانان صاحبنظر از سراسر کشور برای سخنرانی و بیان و شنیدن دیدگاهها و انتقال آن به کشورهای خود به ایران دعوت میشدند؟ آیا نمیشد با هدف نشان دادن حقانیت این ملت، اقدام به ایجاد کمپینهای بینالمللی برای مصونیت پروازهای غیرنظامی در هر شرایطی کرد؟
چرا باید از ۳۳ سال از گذشت این حادثه در شهرهایی همانند بندرعباس و تهران، موزه شهدا و واقعه ایرباس نداشته باشیم؟ آیا این واقعه و درست زمانی که انقلاب اسلامی پرچمدار مبارزه با استکبار جهانی شده است، نباید یادمانی دائمی و در خور شأن در تهران میداشت و سفرا و مهمانان دیپلماتیک کشورهای خارجی در هر سطحی در بدو ورود به پایتخت به آنجا برده میشدند تا نسبت به جزئیات این فاجعه مطلعتر شوند؟
مگر ایجاد یک دبیرخانه دائمی برای پدیده و واقعه حادثه ایرباس چقدر برای حوزههای مربوطه هزینه در بردارد که تاکنون هیچ نهاد و ارگانی اقدام به این کار نکرده درحالیکه برای موضوعات کماهمیتتر سازوکارهایی مشتمل بر دبیرخانه و سایر زنجیرههای وابسته ایجاد میشود.
مگر نه اینکه اگر چنین حادثهای حتی در ابعادی بس بسیار کمتر و کم وسعتتر برای کشوری دیگر رقم میخورد، آنها سالها با استفاده از زبان هنر و رسانه در وصف و تعریف آن اقداماتی گسترده انجام میدادند، کما اینکه با کنکاش در محصولات هنری رسانهای مطرح بینالمللی بهوفور به نمونههایی ازایندست برمیخوریم.
باید پرسید چرا تاکنون علیرغم تمامی شعارها و تلاشهایی که گویا فقط در لفظ و سخن خلاصه میشود، ما نتوانستهایم دستکم یک فیلم سینمایی در حد و اندازههای استاندارد بینالمللی برای نشان دادن این واقعه و تأثیرگذاری بر روی افکار عمومی جهان تولید کنیم؟
چرا ما نتوانسته و یا نخواستهایم حتی با حضور در شهرهای بزرگ آمریکا و سایر کشورها با استفاده از زبان هنر اقدام به برپایی نمایشگاههایی در این راستا کنیم؟
مگر نیست که امروز در کشور توسط نهادهای دولتی برای پدیدههای متعدد اجتماعی، فرهنگی، محیط زیستی، تاریخی، فناوری و … انواع و اقسام جشنوارهها و مسابقات فرهنگی هنری برگزار میشود. باید از مسئولان مربوطه پرسید آیا واقعه ایرباس و پرپر شدن ۲۹۰ آدم بیگناه بهاندازه کافی محتوای معنوی و اجتماعی لازم را ندارد؟
همه اینها و ۱۰ ها مورد دیگر، سؤالاتی است که در صورت پاسخ داده شدن توسط مسئولان شاید بتواند منجر به ایجاد تغییراتی در نوع نگاه و رویکردها در بزرگداشت ۱۲ تیرماه شود.
خانواده شهدای ایرباس همانند سایر شهدای این مرزوبوم بهدرستی وظیفه خود را میدانند و در ادامه دادن مسیر و آرمانهای شهدا ثابتقدم هستند، اما آیا مسئولان نیز اینگونه هستند، آیا به شعارهای خود عمل کرده و میکنند؟
متأسفانه برخی از رفتارهای مسئولان سبب شده که حس شود، اغلب از نام و خانواده شهدا استفادههای ابزاری میشود؛ کما اینکه بارها شنیده و یا دیده شده که برخیها از خانواده و ظرفیت معنوی فرهنگی اجتماعی شهدا، برای بهرهبرداریهای سیاسی و با هدف ساختن پلکانی برای دستیابی قدرت و امکانات، بهره میجویند. "
انتهای پیام
نظرات