به گزارش ایسنا و به نقل از پاپسای، درخت نخل جورج واشنگتن، جانور تنبل منقرض شدهی توماس جفرسون و شاهین ادوارد هریس تنها تعداد کمی از گونههایی هستند که نام آنها با نام یک شخص مشهور گره خورده است. گاهی اوقات این نامها که به طور رسمی به عنوان نامبخش(eponym) شناخته میشوند، یادبودی از گردآورنده اصلی هستند و گاهی اوقات این نامها از روی یکی از اعضای خانواده یک دانشمند، یک نیکوکار یا رهبر دولتی، یک همکار یا حتی یک فرد مشهور برداشته میشوند. طبق یک تخمین رسمی، نامبخشها حدود ۲۰ درصد از نامهای حیوانات را تشکیل میدهند.
بسیاری از گونهها این نامها را در روزهای اولیه جمعآوری علمی کسب کردند که تا حدی توسط برنامههای استعماری گستردهتر قدرتهای اروپایی در طول قرنهای ۱۸، ۱۹ و ۲۰ تقویت شد.
با این حال، در طول چند سال گذشته، تاریخ این نامگذاریها بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است.
به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۰ در بحبوحه اعتراضات به قتل جورج فلوید توسط یک افسر پلیس مینیاپولیسی و تلاش برای حذف بناهای یادبود کنفدراسیون، برخی از پرنده شناسان این سوال را مطرح کردند که آیا پرندگانی که به نام کنفدراسیونها و حامیان بردهداری و نژادپرستی نامگذاری شدهاند باید تغییر نام داده شوند یا خیر.
اکنون، یک گروه بینالمللی از محققان استدلال میکنند که زمان آن فرا رسیده که به طور کامل از نامبخشها فاصله بگیریم. نویسندگان در مقاله اخیر خود در مجلهی «Nature Ecology and Evolution» نوشتند: به طور خلاصه، ما معتقدیم نامگذاری گونهها به افتخار افراد واقعی غیرضروری است و توجیه بیطرفانه آن دشوار است. تنوع زیستی زمین بخشی از میراث جهانی است که نباید با مشارکت هیچ فردی بیاهمیت جلوه داده شود.
نویسندگان مقاله در حال ورود به یک بحث مداوم و بحث برانگیز هستند و مؤسسات علمی مسئول تایید نام گونههای جدید حرکتی نمیکنند.
لوئیس سریاکو(Luis Ceríaco)، یکی از اعضای کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها(International Commission on Zoological Nomenclature به اختصار ICZN) که نامگذاری گونههای جدید را کنترل میکند، میگوید: هدف از نامگذاری گونهها این است که مطمئن شویم نامهای علمی در زمینههای مختلف و آزمایشگاههای تحقیقاتی یکسان هستند.
سریاکو افزود: این فضایی برای ارتقای ثبات و ترویج جهانی بودن در استفاده از نامها است. چیزی که ما میخواهیم این است که مجموعهای از قوانین داشته باشیم که به مردم اجازه دهد وقتی به گونهها اشاره میکنند واقعا بدانند در مورد چه چیزی صحبت میکنند.
به همین دلیل، کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها و سازمان شریک آن یعنی انجمن بینالمللی طبقهبندی گیاهان، از کدهای تعیینشدهای پیروی میکنند که اسامی قدیمیتر را در اولویت قرار میدهند و با وجود دلایل علمی و پایداری آنها را تغییر میدهند.
پیشنهادها برای تغییر نام گونهها به دلیل نگرانیهای اجتماعی یا سیاسی هم مورد انتقاد و هم مورد حمایت قرار گرفته است.
در ماه فوریه سال ۲۰۲۳، گروهی از اعضای کمیسیونهای بینالمللی نامگذاری گونهها از جمله سریاکو مقالهای علیه تغییر نام گونهها بر اساس دلایل اخلاقی منتشر کردند.
آنها نوشتند که تصمیمگیری در مورد اینکه کدام نامها باید به دلیل «توهین آمیز بودن» جایگزین شوند، در حیطه وظایف کدها نیست.
از آنجا که این ارزیابی به طور ذاتی وابسته به طرز تفکر افراد است، قضاوت کمیسیون در مورد چنین موضوعات اخلاقی، نامناسب است زیرا هیچ پارامتر خاصی برای تعیین آستانههای توهینآمیز بودن یک نام علمی برای یک جامعه یا یک فرد خاص چه در حال حاضر و چه در آینده وجود ندارد.
فشار برای ارزیابی مجدد نامهای مشکلساز گونهها، موضوع جدیدی نیست. برای مثال سوسک هیتلری Anophthalmus hitleri را در نظر بگیرید، یک سوسک بیچشم که به نام آدولف هیتلر در دههی ۱۹۳۰ نامگذاری شده است، علاوه بر احترام به یک نسلکش تاریخی این حشره را به هدف برخی از کلکسیونرها تبدیل کرد.
با این حال، به رغم درخواستها برای کنار گذاشتن نامبخشها، این گونه توسط تغییر کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها نام نهاده شد.
می برنبام(May Berenbaum) حشرهشناس خاطرنشان کرده است: تا به امروز منطق پشت عدم تغییر نام «هیتلری» این بوده است که این نام به خودی خود توهینآمیز نیست. با این حال، صادقانه بگویم، یک نام علمی که یک گونه را به دست کلکسیونرهای متعصب بسپارد تا محکوم به انقراض شود، دستکم برای من به طور قابل توجهی آزار دهنده است.
در سال ۲۰۱۵، جنبش «رودز باید سقوط کند» که به سیسیل رودز(Cecil Rhodes)، نخست وزیر سابق آفریقای جنوبی مستعمرهی بریتانیا اشاره داشت که یکی از مشهورترین حامیان سیاستهای استعمارگرانهی بریتانیا بهشمار میرفت، آغاز کنندهی بحثهایی در زمینهی علوم گیاهشناسی در مورد جایگزین کردن «نامهای توهین آمیز و نامناسب فرهنگی» بود.
برای برخی افراد، خطر چنین تصمیماتی میتواند زیاد باشد.
ایرین مکگی(Earyn McGee)، زیستشناس حفاظت از محیطزیست و سازمان دهندهی هفته پرندگان سیاه در سال ۲۰۲۰ گفت: نامگذاری و زبان قدرت دارند. روشی که شما از زبان استفاده میکنید به مردم میگوید که آیا آنها در نظر گرفته شدهاند یا خیر. به سیاهپوستان و دیگر رنگین پوستان میگوید که بی اهمیت هستند.
هفته پرندگان سیاه این رویداد در واکنش به خشونت پلیس علیه سیاهپوستان آمریکایی ایجاد شد.
چنین جنبشهایی به نوبه خود باعث شده که برخی از متخصصان تاکسونومی(طبقهبندی موجودات) استدلال کنند که تغییر نام گونهها ملاحظات سیاسی را بر طبقهبندی گونهها دخیل میکند و پرسشهای دشواری بر میانگیزد. دانشمندان کجا باید بین خوب و بد خط کشی کنند؟ آیا گونههایی که به نام ملکه ویکتوریا نامگذاری شدهاند باید تغییر کنند؟ در مورد نام گیاهانی که به یاد بردهداران آمریکایی یعنی جورج واشنگتن و توماس جفرسون هستند نامگذاری شدهاند باید چه تصمیمی گرفت؟
سریاکو از اعضای کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها میگوید: ما یک کد اخلاقی داریم و بخش اخلاقی میگوید که هیچکس نباید آگاهانه نام جدیدی بسازد که باعث توهین میشود. با این حال، او افزود کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها بر آزادی نویسندگان برای نامگذاری گونهها به دلخواه خود تاکید میکند، بنابراین آنها نامهایی را که قوانین اخلاقی آنها را نقض میکنند، اصلاح نمیکنند. مسئولیت همیشه بر عهده نویسنده است. ما به مردم پیشنهاد میکنیم که مطمئن باشند چیزی که میخواهند انتخاب کنند به کسی توهین نمیکند.
سریاکو گفت، گزینه جایگزین این است که کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها باید تصمیم بگیرد که کدام نام قابل قبول است. چنین تجدیدنظرهایی بر کار محققان جهانی، حافظان محیط زیست و دیگرانی که به یک چارچوب طبقهبندی پایدار وابسته هستند، تأثیر میگذارد. او گفت: ما نسبت به استدلالهایی مبنی بر توهینآمیز بودن نامها بیاعتنا نیستیم. اما عواقب تغییر نامها دشوارتر از حفظ آنها خواهد بود.
همه محققان با استدلال کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها قانع نشدند. برخی از آنها، مانند پاتریشیا گوئدس(Patrícia Guedes) زیست شناس مرکز تحقیقاتی CIBIO در بخش تنوع زیستی و منابع ژنتیکی در ماه مارس ۲۰۲۳ گردهم آمدند و بیان کردند که نامبخشها عملا بیش از ارزششان دردسر دارند. آنها خاطرنشان کردند که بخشی از مسئلهی مربوط به نامبخشها این بود که این عمل به طور جدایی ناپذیری با تاریخ استعماری علم پیوند خورده است. بسیاری از محققان در گذشته از کشورهای اروپایی مستعمره شده میآمدند و در نتیجه بسیاری از گونهها به نام اروپاییهای سفید، مرد و طبقه بالای اروپا نامگذاری شدند. محققان دریافتند تنها در آفریقا، ۱۵۶۵ گونه از پرندگان، خزندگان، دوزیستان و پستانداران یعنی یک چهارم مهره داران بومی این قاره به نام افراد نامگذاری شدهاند که اکثریت آنها را نام استعمارگران تشکیل میدهد.
نویسندگان نوشتند: نامی که توسط برخی بیخطر تلقی میشود، ممکن است توسط دیگران توهینآمیز تلقی شود، و نامهایی که زمانی غیر توهینآمیز تلقی میشدند، لزوما در دنیای پسااستعماری به یک شکل دیده نمیشوند. آنها پذیرفتند که تغییر همهی نامهای قبلی از نظر اخلاقی صحیح است، اما عملا غیرممکن است. با این حال، نویسندگان استدلال کردند که کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها میتواند متخصصان تاکسونومی منطقه بومی گونهها را مسئول تغییر نامها کند.
گوئدس میگوید که سختتر کردن قوانین کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها برای محدود کردن نامبخشها در آینده، دقیقتر و آسانتر خواهد بود. او گفت تا زمانی که ارگانیسمها به نام افراد نامگذاری میشوند، چنین بحثهایی در مورد اینکه کدام نام مناسب است ادامه خواهد داشت. «مطمئنم راههای دیگری برای تجلیل از افرادی وجود دارد که به علم کمک کردهاند و نام خود را روی موجود زنده دیگری نمیگذارند.
گوئدس و همکارانش با یک نبرد سخت روبرو هستند. بسیاری از متخصصان تاکسونومی نامبخشها را دوست دارند. سریاکو میگوید: من فکر میکنم در بسیاری از موارد این موضوع مثبت است. او خود حدود ۴۰ گونه را توصیف کرده است که برخی از آنها نامبخش هستند، از جمله گونهای از افعی که به نام جیمز هتفیلد از اعضای گروه موسیقی متالیکا نامگذاری شده است. یک هزارپا به نام تیلور سوئیفت یا یک مار به نام لئوناردو دی کاپریو نیز وجود دارد. او میگوید که چنین نامهایی فرصتی برای جلب توجه جوامعی است که عموما به چنین اکتشافاتی توجه نمیکنند. او افزود که نامبخشها به محققان این شانس را میدهند که گونهها را به نام دانشمندان کشورهایی که در آن پیدا شدهاند، نامگذاری کنند.
استفن هرد(Stephen Heard)، بومشناس و نویسنده کتاب «چارلز داروین و عنکبوت دیوید بووی» که در مورد نامبخشها نوشته شده است، در پیامی در توییتر در واکنش به این گزارش نوشت: مطمئنا نامبخشهای نامطلوبی وجود دارد و علاوه بر آن موارد شگفت انگیزی نیز وجود دارد که توجه را به افراد ناشناخته در علم از جمله مردم بومی، زنان و غیره جلب میکند.
برایان سیدلاوسکاس(Brian Sidlauskas)، متخصص گیاهشناسی در دانشگاه ایالتی اورگان، میگوید: داشتن یک گونه به نام خود، باعث افتخار یک محقق است. او که یک ماهی آمازونی به نامش وجود دارد اگرچه علاقهای به ممنوعیت استفاده از این اسامی ندارد، فکر میکند که کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها میتواند فرآیندی برای حذف نامهای مشکل ساز ایجاد کند. شاید از طریق گروهی از متخصصان که وظیفهی بررسی آنها را دارند. در مورد تغییرات نام پیشنهادی او گفت: واقعا برخی از نامها در تاریخ وجود دارند که توهینآمیز هستند، بنابراین داشتن مکانیزمی برای تغییر آنها ایده خوبی است.
یک هزارپا به نام تیلور سوئیفت یا یک مار به نام لئوناردو دی کاپریو نیز وجود دارد. چنین نامهایی فرصتی برای جلب توجه جوامعی است که عموما به چنین اکتشافاتی توجه نمیکنند. او افزود که نامبخشها به محققان این شانس را میدهند که گونهها را به نام دانشمندان کشورهایی که در آن پیدا شدهاند، نامگذاری کنند. سیدلاوسکاس با اشاره به موضع کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها در برابر تغییر به دلایل اخلاقی گفت که واضح است که آنها نمیخواهند مسئولیت این کار را بپذیرند. اما اگر آنها نپذیرند، پس چه کسی مسئولیت و توانایی این کار را دارد؟
دیگران استدلال میکنند که شیوههای نامگذاری باید در سطح جامعه تغییر کند، صرف نظر از اینکه کمیسیون بینالمللی نامگذاری گونهها چه میکند.
لورا جنینگز(Laura Jennings)، گیاهشناس در باغهای گیاهشناسی سلطنتی کیو، میگوید: در آینده، فکر میکنم که اروپاییها نباید گونههایی را از کشورهایی که متعلق به خودشان نیستند، به نام سایر اروپاییهای سفیدپوست نامگذاری کنند.
در حالی که او احساس نمیکند این وظیفه اوست که به همکارانش بگوید چگونه گونهها را در کشور خود نامگذاری کنند، میافزاید: ترجیح من این است که گونهها را بر اساس ویژگی گیاه، نام مکان یا نامی به زبان محلی نامگذاری کنم. چیزی که گیاه را به زیستگاه بومی خود پیوند میدهد.
سریاکو میگوید: من فکر نمیکنم که تغییر واقعی به این زودی اتفاق بیفتد. اما کاری که میخواستیم انجام دهیم این بود که فضایی برای بحث ایجاد کنیم.
انتهای پیام
نظرات