ائمه(ع) در یک چارچوب کلی حرکت میکردند و بر اساس شرایط و اقتضائات روز رویکردهای متفاوتی اتخاذ میکردند؛ اما نه تقابل به معنای انقلابیگریِ چشمبسته و بیبصیرت است و نه تعامل به معنای تن دادن به قدرت و دنیاطلبی است؛ ضمن اینکه ولایتعهدی امام رضا(ع) هرچند تحت اجبار مأمون و در راستای منافع خودش بود، در راستای رشد و گسترش تشیع در ایران نیز تأثیر زیادی داشت و امام در مسجد جامع مرو به برگزاری کلاس درس اقدام و متقاضیان در آنجا از علم امام(ع) کسب فیض میکردند.
این جملهها بخشی از صحبتهای گزارش پیش رو است که همزمان با میلاد امام رضا(ع) و هفته کرامت ارائهشده و شرایط سیاسی اجتماعیِ آن زمان که منجر به پذیرش ولایتعهدیِ مأمون خلیفه عباسی، توسط امام رضا(ع) شد و همچنین آثار و نتایج پذیرش این پیشنهاد بر رشد علم و گسترش تفکر شیعی، مورد بررسی قرار گرفته و بهعنوان دو مسئلۀ قابل بحث به آنها پرداخته شده است.
رویکرد امام رضا(ع) تعاملی است
حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئتعلمی دانشگاه ادیان و مذاهب در گفتوگو با ایسنا و در مورد چراییِ قبول ولایتعهدی توسط امام رضا(ع) و چراییِ مشروط کردن آن به عدم دخالت در امور، اظهار کرد: در هر تعاملی نوعی بده بستان وجود دارد؛ پذیرش پیشنهاد مأمون در ازای تعدادی شرط نیز از همین سنخ است. ابتدا باید اذعان کرد که مأمون اجمالاً گرایشهای شیعی و تشیع تفضیلی داشته است. در میان معتزله نیز جریانی وجود داشت که بهمرور جریان غالب معتزله را تشکیل داد و به افضل بودن امام علی(ع) در مقایسه با دیگر صحابه اعتقاد داشتند؛ این تمایل در مأمون بیش از این جریان معتزله به چشم میآید. نوعی تعلق در مأمون نسبت به اهلبیت مشهود است.
او با اشاره به اهداف سیاسی مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی به امام هشتم شیعیان، ادامه داد: البته مأمون حتی اگر گرایش شیعی هم داشته باشد، حتماً از مناسبات و آفات قدرت مستثنا نبوده است. او قطعاً چند هدف را در دعوت از امام رضا(ع) دنبال کرده است؛ مورد اول که کمتر به آن پرداختهشده این است که مأمون برای تقویت جبهه خودش در برابر عباسیانِ عرب تبار در مرکز بغداد، به پشتیبانی پیشوای اهلبیت نیازمند بود. مورد بعدی این است که با حضور امام در دستگاه قدرت، شورشهایی که به نام علویان علیه نظام عباسیان شکل میگرفت، کنترل و مهار میشد. درنهایت سومین هدف او از پیشنهاد ولیعهدی به امام، آلوده کردن امام(ع) به قدرت و سیاست و مسائل دنیایی بوده است. او عمده جاذبه اهلبیت(ع) را در دوری از مسائل دنیوی و نفسانی میدید و از این طریق درصدد القای این مطلب بوده که امام هم مثل دیگران درگیر قدرت است. اگر رفتار مأمون را موردمطالعه قرار دهیم، وجود این اهداف کاملاً واضح و مبرهن است. اولین واکنشی که امام در برابر این پیشنهاد میتواند داشته باشد این است که از پذیرش ابا کند؛ اما باید شرایط را کاملاً در نظر داشت.
شریعتمداری ولایتعهدی امام رضا (ع) را فرصتی برای تبلیغ تشیع دانست و گفت: ائمه رسالتهایی دارند و باید از فرصتها برای رسالت خود استفاده کنند. به یاد بیاورید که امام خمینی(ره) فرصت را در پاریس مغتنم شمردند و پیام اسلام و انقلاب در آن نقطه بازتابی بهغایت گستردهتر داشت. امام رضا(ع) نیز پیشنهاد ولیعهدی که دومین مقام در دستگاه سیاسی است را در شهر مهمی چون مرو داشتند و این فرصت خوبی برای انجام رسالتهای امامت بوده است. مرو یکی از مراکز مهم فرهنگی ایران و اسلام بوده است و امام ناگزیر از پذیرش میشود. البته من قائل به این نیستم که این پذیرش فقط به خاطر فشار بوده و امام هیچ راهحل دیگری نداشتند. مجموع عواملی که گفته شد در پذیرش امام مؤثر بوده است.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه با اشاره به پیامدهای پذیرش ولایتعهدیِ مشروط توسط امام رضا(ع) توضیح داد: در این موقعیت، امام بالأخره قدرت و همکاری با دستگاهی که اساساً در غصب و ظلم پایهگذاری شده و غرق در دنیاطلبی است را پذیرفته و راه درست این است که شروطی را مطرح کنند که حاوی پیامی برای تاریخ باشد. این شروط به ما میگوید که امام از روی ناگزیری تن به این وضعیت دادهاند و درعینحال در هیچ موردی مسئولیتی نداشتند و تمایلات دنیوی برای مداخله و اعمالنظر نیز نداشتهاند و زیر بار تبعات منصب سیاسی نرفتند؛ اما جایگاه و موقعیتی پیدا کردند تا بتوانند به رسالتهای امامت عمل کنند، مجالس علنی برپا شود و رفتوآمد شیعیان به سهولت بیشتری صورت بگیرد و در مرو که یکی از پایگاه علمی بوده است، تأثیرگذار باشند. مرو کانون علمی و تمدنی ایران بزرگ در آن زمان بوده است که در منطقه آسیای میانه واقعشده و شهرهای دیگر خراسان بزرگ چون شهرهای بخارا، سمرقند، بلخ، نیشابور، هرکدام وجاهت و آبرویی در علم و تمدن دارند.
شریعتمداری با بیان اینکه امام موسی کاظم(ع) رویکرد تقابلی و امام رضا(ع) رویکرد تعاملی با دستگاه حاکم داشتند، افزود: ائمه در یک چارچوب کلی حرکت میکردند و بر اساس شرایط و اقتضائات روز رویکردهای متفاوتی اتخاذ میکردند. کاملاً مشخص است که امام کاظم(ع) رویکردی تقابلی و انقلابی با عباسیان داشتند و به همین دلیل نیز وقتی شهید شدند برخی شیعیان شهادت ایشان را باور نکردند و گفتند او غیبت کرده و ظهور و قیام خواهد کرد؛ برعکسِ امام موسی کاظم(ع)، رویکرد امام رضا(ع) تعاملی است.
او تعامل و تقابل در رویکرد ائمه را در حدود یک چارچوب کلی و واحد دانست و گفت: نه تقابل به معنای حرکتی چشمبسته و بیبصیرت است و نه تعامل به معنای تن دادن به قدرت و دنیاطلبی است. ائمه ما تقابل ذاتی نسبت به قدرت و سیاست آنگونه که در تصوف دیده میشود را نداشتهاند و از طرف دیگر، این نگاه که باید تمام ظرفیتها و توان را برای مقابله با قدرت حاکم به کار گرفت، آنطور که در زیدیه و اسماعیلیه وجود داشته را نیز نداشتهاند.
این پژوهشگر علوم دینی و فلسفه اسلامی در مورد آیینهایی که پس از پذیرش ولایتعهدی و ورود امام مرضا(ع) به ایران شکل گرفت، توضیح داد: آیینهایی در ایران دیده میشود که آن را مستقیماً به بعد از ورود حضرت رضا(ع) به ایران نسبت میدهند، درحالیکه به لحاظ تاریخی، محرز نیست که این آیینها بلافاصله پس از سفر امام رضا(ع) شکلگرفته باشند. یکی از این موارد قدمگاه امام در نیشابور است. شاید ورود و توقف امام در این منطقه محرز باشد(که نیست)، اما زیارتگاه شدن آن حتماً قرنها بعد رخداده است. قدیمیترین گزارشها از این زیارتگاهها به قرن دوازدهم برمیگردد. بنای فعلیِ قدمگاه را به شاهعباس صفوی نسبت میدهند. اتفاقاً امام را از مدینه به مرو، از مسیر و مناطقی بردند که شیعیان در آن مناطق حضور نداشته باشند. تشیع در آن زمان در ایران فراگیر نبود. البته غیر شیعیان با توجه به اینکه از اهلبیت کرامت میدیدند، محبت آنها را در دل داشتند و آنها هم مناسک و آیینهایی داشتند. برای مثال مزارشریف در افغانستان که مربوط به اهلبیت است و به لزوماً به شیعیان برنمیگردد.
تأثیر ولایتعهدی امام رضا در گسترش تشیع در ایران
همچنین اصغر منتظر القائم، استاد تاریخ دانشگاه اصفهان به ایسنا گفت: در وهله اول مأمون خلافت را به امام رضا(ع) پیشنهاد داد و امام مخالفت کردند. درنهایت مأمون پیشنهاد ولایتعهدی را مطرح کرد و امام را در صورت عدم پذیرش این پیشنهاد به قتل تهدید کرد؛ بنابراین امام(ع) با چند شرط ولایتعهدی را پذیرفت.
او افزود: ولایتعهدی در نظام عباسی پس از خلافت منصور ایجاد شد. هارون نیز به تبعیت از منصور، جانشین انتخاب کرده بود. پیشنهاددهنده ولایتعهدی به امام رضا(ع) در دوره مأمون، وزیر او فضل ابن سهل سقفی بود. مأمون و فضل برای کاهش قیامهایی که در اوایل دوران مأمون صورت گرفته بود، این چاره را اندیشیدند که امام را از مدینه و پایگاه مقبولیت ائمه شیعیان خارج کنند و به مرو منتقل کنند تا امام زیر نظر و تحت کنترل نرم مأمون باشد و جریانهای مخالف نیز آرام شوند و امام، اهداف مأمون را محقق کند. اهداف مأمون و شرایطی که در آن قرار گرفته است، برای امام کاملاً روشن بود و به همین دلیل ابتدای امر با پیشنهاد مأمون مخالفت کرد. درنهایت نیز مأمون با تعدیل پیشنهاد خود و تهدید به قتل امام(ع)، ایشان را وادار به پذیرش کرد. امام(ع) نیز با این شرط که در هیچ کاری دخالت نکنند و در عزل و نصبها مشارکتی نداشته باشند این پیشنهاد را پذیرفت. شروط امام(ع) بهصورت هوشمندانهای تنظیمشده بود و بهطور کامل هرگونه دخالتی در دستگاه خلافت را رد میکرد.
این مدرس دانشگاه در خصوص تأثیراتی که سکونت و ولایتعهدی امام رضا(ع) در ایران بر شیعیان داشته است، بیان کرد: ولایتعهدی امام رضا هرچند تحت اجبار مأمون و در راستای منافع خودش بود، در راستای رشد و گسترش تشیع در ایران نیز تأثیر زیادی داشت. مأمون دستور داد برای ولایتعهدی امام رضا(ع) جشن بزرگی در سراسر ایران برگزار شود و همین اقدام منجر به انتشار اخبار تشیع و اهلبیت(ع) به مردم شد. خیزش علمی و تمدنی در بین ایرانیان و خصوصاً خراسانیان ایجاد شد و بذر رشد تشیع در این منطقه کاشته شد. امام از جایگاه خودش در دستگاه خلافت برای تربیت نیروی انسانی و توانمند کردن مسلمانان استفاده کردند و در خراسان شاگردان متعددی تربیت کردند.
منتظرالقائم مسجد جامع مرو را کلاس درس امام رضا(ع) دانست و گفت: امام در مسجد جامع مرو به برگزاری کلاس درس اقدام و متقاضیان در آنجا از علم امام کسب فیض میکردند. همچنین امام کلاس درس خصوصی نیز برای شاگردان خاص خود داشتند. همین تربیت نیرو منجر به تشکیل کادری شد که در تاریخ نیشابور اثرگذار بودهاند و احادیث و علوم بسیاری از امام توسط این شاگردان نقلشده است. در کتاب تاریخ نیشابور که توسط ابوعبدالله حاکم نیشابوری در قرن چهارم هجری قمری تألیف شده است، شرححال دو هزار و ششصد و هشتاد تن از دانشمندان و بزرگان نیشابور آمده که بسیاری از این افراد از خوان و سفره بابرکت علم امام روزی گرفتهاند و سرچشمه کسب علم آنان در زمان امام رضا(ع) آغاز شده است. طبیعتاً امام(ع) از فرصتهایی که این ولایتعهدی برایشان فراهم کرده بود، استفاده کردند و کار علمی و تربیتی میکردند و لذا این خیزش علمی نیشابور در سالها بعد، اثر فعالیت امام رضا(ع) در منطقه خراسان بوده است.
او در پاسخ به تفاوت رویکرد امام رضا(ع) و امام کاظم(ع) در برابر عباسیان گفت: هدف امام کاظم عدم تأیید حکومت غاصب عباسیان بود و امام رضا نیز به نحوی متفاوت از پدرشان همین هدف را دنبال میکردند. امامت بهحسب شرایط مشی خود را انتخاب میکردند. هدف بنیادی ائمه تمدنسازی و توانمندسازی جامعه اسلامی بود. در راستای این مأموریت هر اقدامی در شرایط جدید ایجاب میکرد را انجام میدادند؛ پس نمیتوان گفت استراتژی اساسی امام موسی کاظم(ع) از فرزند ایشان امام رضا(ع) متفاوت است.
این محقق و پژوهشگر تاریخ افزود: از سال ۲۰۰ هجری قمری سفر امام رضا(ع) آغاز شد و چند ماه در مسیر عزیمت به ایران بودند تا اینکه در سال ۲۰۱ هجری قمری به مرو وارد شدند و تا سال ۲۰۳ هجری قمری ولیعهد بودند و بعد توسط مأمون به شهادت رسیدند.
منتظر القائم در مورد امامت ۲۰ ساله امام رضا(ع) نیز بیان کرد: البته امام رضا(ع) وصی امام کاظم(ع) بودند و امورات شیعیان در ۴ سالی که امام کاظم از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳ هجری قمری در بند و حصر بودند نیز توسط ایشان مدیریت میشد. هرچند برادران دیگر امام رضا(ع) همچون احمد ابن موسی و اسماعیل نیز ورودکرده و بعضی مواقع دخالتهایی داشتند.
انتهای پیام
نظرات