صحیفی شیرازی معروف به «صحیفی جوهری» یکی از خوشنویسان دوره حکومت سلطان محمد خدابنده و شاهعباس اول و به عبارتی اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری قمری است. این هنرمند از بازماندگان «صوفی خلیل ذوالقدر» بود و ازاینرو به «صحیفی ذوالقدر» نیز شهرت دارد. او اگرچه در شیراز متولد شد، اما رشد و شهرت او زمانی اتفاق افتاد که در اصفهان حضور داشت و البته عمده دوران زندگی خود را نیز در اصفهان به سر بُرد.
صحیفی جوهری اگرچه نستعلیق نیز مینوشت، اما در خط ثلث بهعنوان یکی از چیرهدستترین هنرمندان دوره صفویه به شمار میرفت. او ظاهراً به حرفه صحافی نیز میپرداخت و شعر نیز میسرود؛ البته تبحر و شهرت صحیفی جوهری بیشتر به دلیل هنر خوشنویسی و کتیبههایی است که از او بهجامانده است. کتیبههای مختلفی از صحیفی جوهری در اصفهان باقی است که با خط ثلث و یا نستعلیق و بهصورت حجاری روی سنگ، گچبری و کاشیکاری معرق کارشده است، اما تنها کتیبه چوبی به رقم او بر درب ورودی شمال غربی مسجد جامع اصفهان وجود دارد که به دلیل نزدیکی به مقبره علامه مجلسی به درب مجلسی نیز شناخته میشود.
مهدی نجار اعرابی، پژوهشگر تاریخ اصفهان دراینباره به ایسنا میگوید: از کتیبههایی که در شهر اصفهان از صحیفی جوهری باقیمانده میتوان به کتیبههای حوض مرکزی مسجد جامع اصفهان و کتیبه گچبری صفه حکیم در این مسجد اشاره کرد، همچنین درب چوبی شمال غربی مسجد جامع اصفهان که به درب مقبره علامه مجلسی معروف است، کتیبه مسجد سرخی (سفرهچی)، کتیبه سردر مسجد جارچی، کتیبه ورودی مسجد جورجیر کوچک و بقعه شهشان از دیگر آثار او است. ناگفته نمانَد درب نفیس بقعه امامزاده شاهزید نیز به رقم صحیفی جوهری بوده که فعلاً اثری از آن باقی نیست. تعداد زیادی سنگ مزار نیز به رقم وی وجود داشته که به دلیل کثرت سنگهایی که مزین به نام این خوشنویس بوده، مطایبهای نیز برای او گفتهشده است.
او ادامه میدهد: از میان این کتیبهها ۲ کتیبه مسجد جامع و کتیبه سردر مسجد جارچی و درمجموع تعداد ۳ کتیبه بهصورت حجاری روی سنگ، ۲ کتیبه سردر مسجد سرخی و مسجد جورجیر کوچک بهصورت کاشیکاری معرق، ۲ کتیبه صفه حکیم در مسجد جامع و بقعه شهشهان بهصورت گچبری و تنها یک کتیبه یعنی درب معروف به مقبره علامه مجلسی بهصورت منبت روی چوب کارشده است.
نجار اعرابی بیان میکند: نکته دیگر این است که یکی از کتیبههای حوض مرکزی مسجد جامع به خط ثلث و دیگری به خط نستعلیق است، کتیبه بقعه شهشهان و سردر مسجد سرخی نیز تماماً با خط ثلث نوشته شدهاند، اما کتیبه صفه حکیم به خط ثلث و رقم آن به خط نستعلیق است، همچنین کتیبههای سردر مسجد جارچی و درب چوبی مقبره مجلسی به خط ثلث و رقم آنها با نستعلیق نوشته شده و کتیبه سردر مسجد جورجیر کوچک نیز به خط ثلث کار شده است.
این کارشناس حوزه تاریخ اسلامی اضافه میکند: بهصورت جزئیتر، کتیبه صفه حکیم در مسجد جامع اصفهان بهصورت گچبری و با خط ثلث است که روی آن سال ۹۹۶ هجری قمری و «رقم صحیفی غفر ذنوبه و ستر عیوبه» دیده میشود. کتیبه داخلی بقعه شهشهان اصفهان نیز به خط ثلث و دارای «رقم فی شهر ذیالحجه سنه ثلاث و عشر و الف من الهجره النبویه» یعنی سال ۱۰۱۳ هجری قمری و رقم «صحیفی الفارسی» است. کتیبه حجاری سردر مسجد جارچی اصفهان نیز به قلم ثلث و با عبارت «سنه عشر الف» یعنی سال ۱۰۱۹ هجری قمری و «رقم صحیفی جوهری» با خط نستعلیق پایانیافته است. کتیبه کاشیکاری معرق در سردر مسجد سرخی اصفهان نیز به قلم ثلث و دارای «رقم بتاریخ اربع عشر و الف» یعنی سال ۱۰۱۴ هجری قمری و رقم صحیفی با خط نستعلیق است.
نجار اعرابی میگوید: یکی از کتیبههای حجاری حوض مرکزی مسجد جامع اصفهان به خط نستعلیق و تاریخ ۹۸۵ هجری قمری است که شعری از صحیفی جوهری با مضمون احادیث در آن آمده و به احداث تالار حوض در دوره صدراعظمی غیاثالدین محمد مشهور به میرمیران توسط یوسف آقا اشاره دارد. کتیبه دوم، قرینه کتیبه اول و مربوط به سال ۹۸۵ هجری قمری با قلم ثلث است و روی آن نام ابوالمظفر خدای بنده سلطان محمد پادشاه دیده میشود.
سردر مسجد جورجیر کوچک نیز دارای کتیبه کاشیکاری معرق و با خط ثلث است و «رقم فقیر صحیفی جوهری فی سنه ثمان و عشر و الف» یعنی سال ۱۰۱۸ هجری قمری به خط نستعلیق نوشتهشده است. کتیبه منبت درب مقبره علامه مجلسی در شمال مسجد جامع اصفهان نیز به قلم ثلث است که «رقم فقیر صحیفی الجوهری» با خط نستعلیق نوشته شده؛ ضمن اینکه کتیبه در چوبی بقعه شاهزید اصفهان نیز حاوی این متن بود که بر «آستانه مقدس منور شاه زید بن امام علی بن الحسین. رقم صحیفی جوهری.»
او با بیان اینکه صحیفی جوهری جزو معدود خوشنویسانی در اصفهان است که مقبره او مشخص و در سهتنان اصفهان و در نزدیکی مسجد جامع قرار دارد و از گزندها مصون مانده است، یادآوری میکند: مادهتاریخ مرگ او را شاعر معروف حکیم شفایی سروده و حاصل آن، سال ۱۰۲۲ هجری قمری است که چنین سروده «چون صحیفی جوهری ز قضا/ از جهان رفت جانب عقبی/ دل خلق جهان بسوخت بر او/ همه را دیده گشت خون پالا/ بیبدل بود در فنون سخن/ در فن شعر بود بیهمتا/ تا قیامت بر این کتابه دهر/ رقم خط او بود برجا/ سال فوتش ز عقل جستم گفت/ رفت ملا صحیفی از دنیا»
این پژوهشگر تاریخ اصفهان در ادامه صحبتهای خود به کتیبه درب چوبی ورودی شمال غربی مسجدجامع اصفهان (معروف به درب مجلسی) اشاره کرده و میگوید: تنها کتیبه چوبی به رقم صحیفی جوهری روی این در موجود است و باید با قطعیت گفت که این درِ چوبی جزو اشیای نفیس و ارزشمند اصفهان است که به دوره صفویه تعلق دارد.
نجار اعرابی با اشاره به متن این کتیبه که شامل بخشهایی از آیات ۳۶ و ۳۷ سوره نور است، ادامه میدهد: بر لنگه راستِ در به خط ثلث نوشتهشده است: «قال الله سبحانه و تعالی فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح» و ادامه آن بر لنگه سمت چپ نوشتهشده که «له فیها بالغدو و الاصال رجال لاتلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلوه وایتاء الزکوه یخافون یوما تتقلب فیه القلوب والابصار رقم صحیفی الجوهری»؛ همچنین در لوحه جداگانه بر لنگه راست این در نوشته شده که «قال النبی علیهالسلام انا مدینه العلم و علی بابها» بر لنگه چپ در نوشتهشده است: «این در بسعی حضره آقا محمد رضا فرمدی اتمام یافت»
او با اشاره بهضرورت حفاظت و نگهداری از این اثر ارزشمند، تصریح میکند: متأسفانه قسمتی از خاتمهای روی این درِ صفوی آسیب دیده و همچنین به دلیل قرار دادن یک سنگ حجیم در پایین این در بهمنظور باز نگهداشتن آن در هنگام ورود زائران و گردشگران، آسیبهای جدی بر آن وارد شده است. از سویی دیگر بیم آن میرود که این درِ ارزشمند و نفیس در آینده با تهدیداتی مانند سرقت و یا آتشسوزی مواجه شود، ضمن اینکه در معرض خطر موریانه نیز قرار دارد.
نجار اعرابی ادامه میدهد: ناگفته نماند که چند سال پیش، قسمتی از تزیینات در چوبی ارزشمندی از دوره آل مظفر که در امامزاده اسماعیل وجود داشت به سرقت رفت و به قسمت دیگری از آن نیز آسیبهای جدی وارد شد. درِ چوبی و نفیس این امامزاده تنها درِ چوبی باقیمانده از دوره آل مظفر در اصفهان است که به دوره محمودشاه آل مظفر تعلق دارد و باید برای حفاظت جدی از این در نفیس و موارد مشابه آن، تمهیدات ویژهای اتخاذ شود. ازاینرو باید از درِ چوبی مدخل ورودی علامه مجلسی که تنها کتیبه چوبی به رقم صحیفی جوهری است چارهای اندیشید، یا مانند درِ چوبی بقعه بابا قاسم به موزه هنرهای تزئینی انتقال و یا شرایط لازم و علمی برای نگهداری آن در محل خودش فراهم شود.
موضوعی که نجار اعرابی درباره وضعیت این درِ نفیس و تنها کتیبه چوبیِ صحیفی جوهری بیان میکند را از عبدالرضا کارگر، مدیر پایگاه جهانی مسجد جامع اصفهان جویا شدیم. او درباره ضرورت حفاظت از این در میگوید: حق با شما است و باتوجه به اینکه احتمال سرقت و یا سوزانده شدن این درها وجود دارد از ۲ سال قبل تصمیم گرفتیم که درهای نفیس مسجد جامع در فهرست آثار ملی ثبت شوند، حتی به دلیل احتمال سرقت و یا سوزانده شدنِ درها، درخواست کردیم که آنها جابه جا شوند و درهایی به همین فرم، نوسازی و جایگزین شود، ولی متأسفانه هنوز این کار از سمت سازمان انجام نشده و مشکلات بودجهای مانع اصلی کارهای ما شده است.
او در خصوص اینکه بهجای جابجایی، راهکارهای حفاظت از آنها در محل اصلی خود انجام شوند، توضیح داد: ما پیگیر این موضوع هستیم که قبل از وقوع حادثه، برای حفاظت جدی از این درها اقدام جدی شود، چراکه سال ۷۹ تجربه تلخی دراینباره وجود دارد، البته آن زمان من هنوز به اداره میراث فرهنگی واردنشده بودم، ولی یکی از درهای مسجد جامع طعمه حریق شد و کامل سوخت که درنهایت سال ۹۰ این در کامل برداشته و درِ جدیدی جایگزین آن شد.
کارگر افزود: من دغدغه شما را درک میکنم، ولی شما هم به ما حق بدهید، ما دلمان میخواهد این کار را انجام دهیم، ولی مسائل بودجهای دست و بال ما را بسته است.
به مدیر پایگاه جهانی مسجد جامع میگویم: قطعاً مسائل بودجه قابل درک است، اما تا قبل از اینکه بودجه فراهم شود حداقل قلوه سنگ جلوی این درب نفیس برداشته شود! متأسفانه سنگین است و من هرچه تلاش کردم حتی نتوانستم آن را حتی با پا جابهجا کنم!
و گارگر پاسخ میدهد: ما چندین بار این کار انجام دادیم، اما زمانی که یک بادِ کوچک وزیده و در بسته میشود، دوباره میآیند و قلوهسنگ را میگذارند.
می پرسم چه کسانی؟
و کارگر میگوید: معمولاً زائران مقبره علامه مجلسی که از این سمت به داخل مسجد جامع هم میآیند.
از آنجا که درها جزو اشیای منقول بهشمار میروند قاعدتاً ثبت آنها باید با امور موزهها و اموال منقول اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان اصفهان مرتبط باشد، از ساغر حمیدی، مدیر این بخش جزئیات مسئله ثبت درهای نفیس مسجد جامع را جویا میشویم و از او میپرسیم و حمیدی دراینباره میگوید: ثبت ملی این درها در صورتی امکانپذیر است که از محل اصلی خود جدا باشند یعنی بهعنوان یک شیء منقول تلقی شوند. درواقع این ثبت مستلزمِ آن است که درب یا کتیبه موردنظر جداشده و به محلی برای نمایش در موزه یا فضای خاصی در مسجد منتقلشده و آنجا حفاظت شود؛ در این صورت میتوانند بهعنوان یک شیء منقول ثبت ملی شوند.
او ادامه داد: اما موضوع این است که مثلاً در مسجد جامع، کتیبهها و درهای نفیس زیادی وجود دارد که نمیتوانیم آنها را جدا کنیم، چراکه در محل اصلی خود معنا پیدا میکنند؛ به همین دلیل و بر اساس صحبتهایی که با همکاران گروه ثبت داشتهایم پیشنهادی مطرح و به اداره کل ثبت در تهران نیز ارائهشده است تا بر این اساس مواردی مانند کتیبهها و درهای نفیسِ بناهای ثبت شده در فهرست میراث ملی را بهطور ویژه مستندنگاری کرده و به پرونده ثبتی بنا ضمیمه شوند، پاسخ هم این بوده که در دست بررسی است تا انجام شود، بههرحال باید سازوکارِ آن را برای ما تعیین کنند.
حمیدی با تأکید بر اینکه در صورتی امکان ثبت یک اثر منقول وجود دارد که در محل اصلی خود نباشد و از بنا جدا شود و یا در موزه نمایش داده شده و یا در مخزن نگهداری شود، اضافه کرد: مستندسازی کتیبهها و درهای نفیس مسجد جامع توسط همکاران ما انجامشده که اگر تأیید شود آنها را در فرمت ثبت قرار داده و به تهران ارسال میکنیم تا به پرونده ثبت بنا الحاق شود.
مدیر امور موزهها و اموال منقول اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان در خصوص برنامه زمانبندی برای ضمیمه شدن پرونده ثبتی کتیبهها و درهای نفیس مسجد جامع اصفهان به پرونده ثبتی این بنا، گفت: ظاهراً تأییدشده، ولی قرار است نمونهای را برای ما ارسال کنند که بر اساس آن سازوکار، اقدام شود، البته همکاران ما همه مستندنگاریهای لازم را انجام دادهاند و از این نظر کامل است، اما بازهم اعلام میکنیم که همکارانِ ما در مورد این مسئله پیگیری کنند.
حمیدی اضافه کرد: اتفاقاً تهیه پرونده در خصوص چنین مواردی و افزودن آنها به پرونده اصلی بناهای ثبت شده، بهترین راه برای حفاظت از آنها نیز به شمار میرود، چراکه موجب میشود حتی در صورت آسیب، مستندات خوبی از آثار نفیسِ الحاق شده به بناهای تاریخی در دست داشته باشیم، اما قطعاً بهترین حالت این است که در این بناها به نحوی راهکارهای حفاظتی وجود داشته باشد که هیچ خدشهای به آنها وارد نشود.
بد نیست از متولیان مقبره علامه مجلسی نیز بخواهیم هوای درب نفیس مسجد جامع که درست در همسایگی سقاخانهی متصل به این آرامگاه قرار دارد را داشته باشند و حداقل آنها جلوی قراردادن قلوهسنگ مقابل جلوی در را بگیرند. ازاینرو با محمد خواجه، مدیر داخلی و مدیر مرکز افق مقبره علامه مجلسی تماس میگیریم. او در ابتدا گمان میکند که منظور ما یکی از دربهای داخل این آرامگاه است و ازاینرو میگوید: ما بودجه تعمیر و مرمت آن را داریم یعنی در توانِ ما هست، اما متأسفانه اگر بخواهیم در مورد آن کوچکترین کاری انجام دهیم باید از میراث اجازه بگیریم و کارکردن با میراث هم سخت است؛ البته ما مدام در مقبره عملیات عمرانی داریم، ولی چون این قسمت زیر نظر مستقیم میراث بود ما نمیتوانستیم ورود کنیم.
از او میپرسم که چرا کار با میراث سخت است؟ و او اینطور پاسخ میدهد: چون ما نمیتوانیم پیمانکار بیاوریم که کاری انجام دهد، خودِ میراث و آنهایی که زیر نظر میراث هستند و مجوز آن را دارند باید این کار را انجام دهد و ما اصلاً اجازه ورود کردن به این کار را نداریم؛ برای همین درباره درب آرامگاه و سقاخانه در زمان آقای الهیاری که مدیر میراثفرهنگی استان بود خیلی نامهنگاری کردیم حتی حضوری هم خدمت ایشان رفتیم تا با نظارت آنها این در و سقاخانه مرمت شوند، ولی جوابی نگرفتیم، تا اینکه یکبار دیگر اوایل سال ۱۴۰۰ با میراث فرهنگی مکاتبه کردیم که مکاتبات ما موجود است، اما از آن روز تا حالا فقط سقاخانه توسط میراث و ما بهصورت مشارکتی مرمت شده است.
به خواجه میگویم: من موضوع درب آرامگاه علامه مجلسی را هم پیگیری میکنم، اما درست در کنار سقاخانهی این آرامگاه، یک درب چوبی قرار دارد که متعلق به مسجد جامع است و زائران آرامگاه علامه مانند سایرین از این در برای ورود به مسجد استفاده میکنند، ممکن است بگویید هوای این در را داشته باشند و لااقل قلوهسنگِ پایین در را بردارید که به در آسیب نرسد؟
و پاسخ میدهد: بله بله من فردا صبح که سرِ کار میروم اولین کاری که میکنم این موضوع است؛ اما به نظر من شما بهجای اینکه بچسبید به این یک تکه، بچسبید به دورتادور مسجد جامع که دارد نابود میشود...
و من میاندیشم که هر تکه از مسجد جامع چقدر ارزشمند است و غریب...
انتهای پیام
نظرات