به گزارش ایسنا، امروز ششم خرداد چهل و دومین سالروز اولین دیدار نمایندگان نخستین دوره مجلس شورای اسلامیبا بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰ است.
۴۷۲ روز بعد از پیروزی انقلاب اولین دوره مجلس شورای اسلامیبا مشارکت اکثر چهرههای سیاسی اعم از مذهبی، ملی، لیبرال و چپ در این مجلس بود.
انتخابات این مجلس در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ با مشارکت حدود ۱۱ میلیون نفر از واجدان شرایط رای دادن برگزار شد. در دور اول ۹۷ نفر به مجلس راه یافتند. دور دوم انتخابات این مجلس در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۹ برگزار شد و ۱۳۷ نفر دیگر از نامزدهای انتخابات وارد ساختمان قدیم مجلس واقع در خیابان امام خمینی (ره) رو به روی دانشکده افسری ارتش) شدند.
این مجلس کارش را با ۲۳۴ نماینده در تاریخ هفتم خرداد ۱۳۵۹ آغاز کرد.
نمایندگان ملت یک روز قبل از اولین سالگرد نخستین دوره مجلس شورای اسلامیبه دیدار آیتالله سید روحالله موسوی خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران رفتند و پای سخنان ایشان نشستند.
این دیدار تاریخی برای همیشه در تقویم رسمیکشورمان ثبت شد و همه ساله نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این تاریخ به دیدار امام و رهبری رفتهاند.
این دیدار به حدی اهمیت داشت که حتی در دوران سه ساله شیوع همهگیری بیماری کرونا رییس و نمایندگان مجلس به صورت ویدیو کنفرانس از بیانات مقام معظم رهبری استفاده کردند.
حضور همه طیفهای فکری و سیاسی از جمله نیروهای انقلاب که اکثر قریب به اتفاقشان در حزب جمهوری اسلامی متشکل شدند، جبهه ملی و نهضت آزادی و جریان همسو که با ائتلاف با یکدیگر گروه سیاسی «همنام» را تشکیل دادند و مورد حمایت سید ابوالحسن بنیصدر قرار داشتند، گروههای چپ شامل احزاب توده و چریکهای فدایی خلق که به صورت مستقل وارد کارزار رقابت شدند و گروه شبهسوسیالیست سازمان مجاهدین خلق- منافقین- متشکل از جنبش مسلمانان مبارز به رهبری حبیبالله پیمان و جنبش انقلابی مردم مسلمان (جاما) به رهبری کاظم سامی در رقابتهای انتخاباتی اولین دوره مجلس شورای اسلامیشرکت کردند و با ورود به این مجلس در ایجاد حوادث و حواشی سیاسی به وجود آمده در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۶۰ نقش اساسی داشتند.
نمایندگان هر چهار دسته فکری و سیاسی که در اولین دوره مجلس شورای اسلامی حضور داشتند در تاریخ ششم خرداد ۱۳۶۰ به حسینیه جماران رفتند تا پای منویات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بنشینند.
هشدار بنیانگذار
امام خمینی با توجه به مسائل سیاسی و نظامی نامبارک و نابسامانیهای اجتماعی به وجود آمده در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامیبه تشریح اوضاع جاری کشور پرداختند و طی سخنان بسیار مهمی درباره آینده جمهوری اسلامی و سرنوشت سیاسی کارگزاران و مسوولان نظام، هشدار دادند.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامیبیان کردند: «... شما ایستادهاید تا پای اینکه ایران نباشد؟ دست بردارید از فضولیها برای خدا کار بکنید. برای خدا آرامش بگیرید. برای خدا دعوت به آرامش بکنید. برای خدا توی سر هم نزنید.
... جریانها و شخصیتهای سیاسی، خودی و از نظام هستند. من همیشه میل دارم که همۀ طبقاتی که هستند، همۀ کسانی که در صحنهها حاضر هستند همه با هم بنشینند اصلاح کنند مسائل را. هی ننشینند آن از آن ور بخواهد او را از بین ببرد، او از آن ور بخواهد که او را از بین ببرد؛ و مسئله را به بن بست برسانند و مملکت را به بن بست. شما به بن بست رسیدید! اشتباه میکنید. مملکت اسلام که به بن بست نمی رسد. همین مردم، همین پیرزنها و پیرمردها و جوانها و بچهها، از این بن بستها بیرون میآورند این مملکت را. شماها به بنبست رسیدید، میگویید خب، چه بکنیم؛ بگذارید اسلام نباشد تا ما باشیم! بگذارید ایران نباشد.
... این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود و آن روز، دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحه همه ما را میخوانند.
درگیرها و منازعات سیاسی کارگزاران نظام در زمان حیات خودشان نه برای پیشبرد اهداف اسلام بلکه برای غلبه خواستهها و هواهای نفسانی بر رقبای سیاسی تعبیر کردند.
مشروح سخنان ایشان به این شرح بود: «دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همه تان همۀ ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلام دعوا میکنیم. خیر! مسئله این حرفها نیست. من را نمیشود بازی داد! دعوای خود من و شما و همۀ کسانی که دعوا میکنند همه برای خودشان است.»
همه میگویند پیش بده برای ما. همه میخواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمیفهمم چه قدرتی الآن در کار هست. خب، محمدرضا اگر دنبال این مسائل میرفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود ـ قدرت شیطانی بود ـ کسی حق نداشت یک کلمه بگوید اما امروز که بقال سرمحله میآید و میگوید که برادر نخستوزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رییسجمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست.
یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دستهشان شانسشان آورده است آنجا نشستهاند؛ یک دسته بیچاره هم برای اینها سینه میزنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. اینها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است و این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم میفرستد! در همین دنیا هم به تباهی میکشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همۀ شما هست! خودتان غفلت کردهاید.
در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم] تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز میخواهم چه بکنم، میخواهم همۀ مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد. نه، همه باشید و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را باز کنید، و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند.
این مردم اسلام را میخواهند. اگر پایتان را از اسلام کنار بگذارید این طلبهای که اینجا نشسته با کمال قوا با شما مخالفت میکند. همۀ ملت سلام هم اسلام را میخواهند.
من اول سال به آقایان عرض کردم که این سال، خوب است سال اجرای قانون باشد. باید حدود معلوم بشود. آقای رییسجمهور حدودش در قانون اساسی چه هست؟ یک قدم آنور بگذارد من با او مخالفت میکنم. اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت میکنم. آقای نخستوزیر حدودش چه قدر است، از آن حدود نباید خارج بشود. یک قدم کنار برود با او هم مخالفت میکنم. مجلس حدودش چه قدر است، روی حدود خودش عمل کند. شورای نگهبان حدودش چه قدر است. قوۀ قضاییه حدودش چی است؛ قوه اجراییه.
قانون معین شده است. نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری. قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت، که ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمیتوانی قبول نداشته باشی. مردم رأی دادند به اینها، مردم ۱۶ میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رأی دادند به قانون اساسی.
مردمی که به قانون اساسی رأی دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ نه هر کس از هر جا صبح بلند میشود، بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسی را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رییسجمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، ولو برخلاف رأی شما باشد. باید بپذیرید، برای اینکه میزان اکثریت است؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست، میزان است که همۀ ما باید بپذیریم.
من هم ممکن است با بسیاری از چیزها، من که یک طلبه هستم، مخالف باشم لکن وقتی قانون شد [تصویب] خب، ما هم میپذیریم. بعد از اینکه یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی الارض است؛ و باید با او، دادگاهها عمل مفسد فیالارض بکنند و اگر نه، رأی میدهد آرام. با رأی آرام هیچ کس مخالف نیست.»
منبع:
صحیفه امام. جلد ۱۴. ص ۳۷۰-۳۸۰
انتهای پیام
نظرات