بلوط، شاهرگ حیات زاگرس میانی، زخمهای زیادی از تبر و طمع انسان بر تن دارد اما این روزها، قصه درد آن متفاوت از قبل بوده و در روزهای دلانگیز، ناب و روحبخش اردیبهشت، میزبان آفتی زیبا و فانتزی است که بیصدا گلویش را میفشارد و آهسته و آرام بر بزم بهاریش رنگ خاکستری میپاشد. چند صباحی است زاگرس حال و روز خوشی ندارد و بلوط مقاوم و استوارش که زندگی زاگرسنشینان را تضمین میکند یک روز دستخوش خشکی، روزی دیگر زوال، ریزگرد و زغالگیری و امروز هم میزبان میهمانی ناخوانده همچون پروانه برگخوار سفید بوده که بیدرنگ و خاموش میتازند و درختان بلوط را ایستاده به کام نابودی و مرگ میکشاند؛ بعد از رفع عارضه زوال، دلمان به این خوش بود که بلوط زیبا دوباره قامت راست میکند اما متاسفانه آفتی دیگر دامنگیرش شده که نه تنها بلوط، بلکه کل اکوسیستم زاگرس را تهدید میکند و عزمی جدی در حوزه مقابله میطلبد.
بهرهکشی سنتی از زاگرس دانش بومی نیست
در خصوص آفت پروانه برگخوار سفید بلوط، دکتر رحیم ملکنیا، دانشیار و عضو هیئت علمی گروه آموزشی مهندسی منابع طبیعی جنگلداری دانشگاه لرستان، با بیان اینکه این روزها حال جنگلهای بلوط زاگرس بدتر از همیشه است، افزود: عوامل انسانی، خشکسالی و گردوغبار مدتها بود که گلوی زاگرس را فشار میداد و اکنون قاتلی زیبا و فانتزی هم به جمع دشمنان بلوط به نام "پروانه برگخوار سفید" افزوده شده که بخشهای وسیعی از این جنگلهای ارزشمند را در برگرفته و نقل محافل زاگرس است؛ در حالیکه بحث اصلی در بین کارشناسان و فعالین جنگل، موضوع سمپاشی کردن یا سمپاشی نکردن است، شاید شرایط ایجاد شده توسط این آفت آخرین فرصت برای جلب نگاه جامعه و تصمیمسازان کشور به بلوط زاگرس باشد و بر همگان روشن است که هر آفتی در زاگرس عاملی ثانویه برای تهدید این بومسازگان است.
وی با بیان اینکه تهدید اصلی که زمینه را برای تبدیل هر رخداد طبیعی به یک فاجعه فراهم کرده و نحوه مدیریت سرزمین و بهرهکشی از زاگرس است، بیان کرد: جامعه و تصمیمسازان لازم است درک کنند زاگرس ارزشهای بالاتری از تبدیل شدن به چراگاه و قطب تولید پروتئین دارد.
منابعطبیعی دست از ترویج باغبانی بکشد و به رسالت جنگلبانی خود برگردد
ملکنیا با اشاره به اینکه وقت آن رسیده است که درک کنیم اگر چه هنوز معتقدیم زاگرس ۴۰ درصد آب کشور را تامین میکند، اما همه این آب سهم سدها و لولههای انتقال آب نیست و طبیعت زاگرس هم از آن سهم دارد، تصریح کرد: زاگرس اگرچه خاک حاصلخیزی دارد اما با پمپاژ آب از رودخانهها و نهرها و زراعت در اراضی شیبدار، اکوسیستم بیش از پیش تخریب شده و خاک حاصلخیزش با اندک بارندگی فرسوده شده و از دسترس خارج میشود.
دانشیار و عضو هیئت علمی گروه آموزشی مهندسی منابع طبیعی جنگلداری دانشگاه لرستان با تاکید براینکه سازمان منابع طبیعی متولی اصلی مدیریت زاگرس است و باید دست از ترویج باغبانی و زراعت در زاگرس کشیده و به رسالت جنگلبانی خود برگردد، تاکید کرد: کشت گیاهان دارویی و کاشت درختان باغی نه وظیفه سازمان منابع طبیعی است و نه با اکوسیستم جنگلی زاگرس سازگار است و متاسفانه بذل و بخشش برای کشاورزی، چنان زاگرس را رنجور کرده که با هر نسیمی به لرزه میافتد.
وی گفت: لازم است در مراکز علمی باور کنیم که بهرهکشی سنتی از زاگرس دانش بومی نیست؛ زراعت در زیر اشکوب، دامپروری در اکوسیستم جنگلی و توجه بیشتر به گونهها بر اساس خوش خوراکی برای دام، زغالگیری و قطع چوب و بسیاری از اشکال استفاده مردم محلی از زاگرس، نشانی از دانش ندارد و با اصول پایداری اکوسیستم در تضاد مطلق است.
نجات زاگرس و بلوطش تبدیل به دغدغه ملی شود
ملکنیا افزود: مراکز آموزشی، پژوهشی و بخش اجرا نباید بر استفاده از اصلاحات عجیبی همچون مرتع مشجر یا اطلاق آگروفارستری به عملیات زراعی دامپروری مخرب زاگرس ادامه دهند؛ لازم است بدانیم حیات نه تنها ساکنین این کوهستان، بلکه بخش اعظمی از مردمان دیگر مناطق این سرزمین به زاگرس و حیات زاگرس به بلوط وابسته است.
عضو هیات علمی دانشگاه لرستان با اشاره به اینکه امروز اگر پروانه برگخوار طغیان کرده یا دیروز اگر زوال بلوط شروع شده است، همه را به طبیعت نسبت ندهیم. بهرهکشیهای مداوم، مدیریت اشتباه و نگرش نادرست به اکوسیستم ارزشمند زاگرس، این عرصه حیاتی ارزشمند را به لبه پرتگاه کشانده است، خاطرنشان کرد: حال که عموم جامعه خطر زوال این بومسازگان را به درستی حس کرده؛ لازم است نجات زاگرس و بلوطش تبدیل به یک دغدغه ملی شود، مردم بیشتر نگرانش باشند، رسانه اخبارش را پیگیری و منتشر کند، کارشناسان و فعالان در کنار دو میلیون هکتار جنگل دارای منابع چوب در شمال، نگاهی هم به پنج میلیون هکتار جنگل دارای منابع آب در غرب کشور بیندازند.
زاگرس قلک بخش کشاورزی نشود
وی بیان کرد: سازمان منابع طبیعی با رجعت به رسالت جنگلبانی تفکرات زراعی خود را کنار بگذارد و وظیفه خطیر دفاع از این جنگلها در مراجع تصمیمگیری را به درستی انجام دهد تا زاگرس قلک بخش کشاورزی نشود.
ملک نیا تصریح کرد: نمایندگان مجلس و دولت در طرحها، لایحهها و برنامههای خود، مسائل محیط زیستی را مورد توجه قرار دهند و آگاه باشند که حیات این سرزمین در گرو زنده بودن زاگرس است؛ شاید پروانه برگخوار سفید بلوط با تغییر نگاه ما ناجی بلوط شود. شاید هم هشداری باشد برای آغاز توقف پایان زاگرس.
جنگل محیطی زراعی یا باغی نیست که با هر عامل کنترل کنندهای آن را مدیریت کنیم
در این خصوص، مجید توکلی، استادیار حشره شناسی کشاورزی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی لرستان اظهار کرد: در حال حاضر نه تنها با پروانه جوانهخوار بلوط در زاگرس مواجه هستیم، بلکه با یک کمپلکسی از پروانههای جوانه خوار برگها مواجهایم.
وی با بیان اینکه در ابتدای فصل بهار و رویشی این آفت شروع به فعالیت و طغیان میکنند، تصریح کرد: این افت انحصاری لرستان نیست و متاسفانه اکثر مناطق رویشی زاگرس از آذربایجان غربی تا استان فارس به صورت مناطق و محدودههای خاص در برگرفته؛ در برخی جاها شکل طغیانی به خود گرفته و شیوع و جمعیت آنها بالاست و خسارت زیادی به بار میآورند به گونهای که در برخی موارد تا ۱۰۰ درصددرختان بلوط را فاقد برگ میکنند.
این استادیار حشره شناسی کشاورزی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی لرستان بیان کرد: از بین چندین آفت برگخوار بلوط، آفت پروانه یکی از جوانهخوارهای بلوط است که غالب بوده و جمعیت آن بیشتر است.
توکلی با بیان اینکه متولیان برنامههایی برای مدیریت جنگل و کنترل این آفت دارند، افزود: امسال تحقیقاتی را برای ارزیابی روی شیوههای کنترل متداولی که موجود است آغاز کردیم.
وی با اشاره به اینکه جنگل محیطی زراعی یا باغی نیست که بتوانیم با هر عامل کنترل کنندهای آن را مدیریت کنیم، افزود: تنها ابزاری که در مناطق خیلی حاد در دست داریم استفاده از شیوههای بیولوژیک است و هماکنون در مرحله آزمایش هستیم و پرونده تحقیقات این آفت تا اواسط خردادماه امسال بسته میشود.
این استادیار حشره شناسی کشاورزی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی لرستان گفت: در مناطقی همچون ملهشبانان علیرغم محلول پاشی هنوز آفت طغیان کرده است.
وجود گون نشان از بیابانی شدن زاگرس میانی و جنوبی دارد
دکتر فرزاد ویسانلو دکترای تخصصی مهندسی منابع طبیعی در این خصوص به ایسنا گفت: آفات بلوط در جنگلهای زاگرس قبلا وجود داشته و اما سوالی که به ذهن متبادر میشود این است که چرا قبلا طغیان نمیکرده؟ شاید یکی از دلایل این باشد که جنگلهای زاگرس را به روشهای دیگری تخریب میکنیم، قبلا زاگرس اینقدر تنک نبوده و تراکم درختان هم کم نبوده است!؟
وی اضافه کرد: زمانی که به اکوسیستم هجمهای وارد نشود تنظیمات خود را دارد اما تعداد زیاد آفات نشان از بیماری و مریضی درختان دارد و با این اوصاف باید منتظر باشیم که هر آفتی(پروانه و سوسک و حتی ویروس و باکتری) به آن حمله و طغیان کند.
ویسانلو با بیان اینکه طغیان آفت به جنگلهای بلوط نتیجه ضعف جنگلها به لحاظ اکوسیستمی است که به دلیل سرشاخه زنی اهالی برای تهیه هیزم و علوفه دام ایجاد شده است، اظهار کرد: در جاهایی نیز درختان قطع میشوند و منجر به کاهش مقدار تراکم در هکتار میشود، با کاهش این تراکم حفاظت درختان از خودشان نیز کاهش مییابد و هم سایه پوشش درختان که نهالههای بلوط را حفاظت میکند از بین میرود.
این دکترای تخصصی مهندسی منابع طبیعی با بیان اینکه بلوط نور پسند و نهال آن سایهپسند است و نیاز به سایه درختان مادری خود دارد و زمانی که رعایت نمیکنیم درخت دچار ضعف میشود و میزبان انواع آفات خواهد بود، گفت: سرشاخهزنی و سقزگیری در زاگرس نیز مزید بر علت است.
برای ۷۰ درصد جنگلهایی که دچار آفت شدند هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم
وی با تاکید براینکه برای ۷۰ درصد جنگلهایی که دچار آفت شدند هیچ کاری نمیتوانیم برای حفاظت از آنها انجام دهیم، تصریح کرد: خیلی از قسمتهای جنگلی زاگرس محکوم به مرگ است و در آیندهای نزدیگ زاگرس به بیابان تبدیل خواهد شد و نمیتوانیم زاگرس را نجات دهیم.
ویسانلو ادامه داد: در جاهایی که تراکم درختان بیشتر باشد مثل شهرکرد، یاسوج، بانه، سقز و شمال خوزستان شاید با قرق حمایتی ۱۰۰ درصد بتوان آن را نجات داد که این امر نیازمند تصویب قانونی است که از ورود انسان (گردشگر، شهرنشین، روستایی) به عرصهها جلوگیری شود و فقط حضور محیطبانان و جنگلبانان با رعایت ضوابط امکانپذیر باشد.
این دکترای تخصصی مهندسی منابع طبیعی افزود: معتقدم جنگلهای زاگرس در لرستان، همدان، ایلام از بین رفته و در آینده شاهد بیابان در این مناطق خواهیم بود چراکه شاهد رویش گون در این مناطق هستیم و وجود گون نشان از بیابانی شدن زاگرس میانی و زاگرس جنوبی دارد.
در سه دهه آینده لرستان بیابان خواهد شد
وی بیان کرد: در سال ۱۳۵۵، ۱۰ میلیون هکتار جنگلهای زاگرس داشتیم که هماکنون به ۳.۵ میلیون هکتار رسیده و متاسفانه مابقی آن تخریب شده است.
ویسانلو با بیان اینکه در اکوسیستم طبیعی استفاده از آفتکش در جنگلهای زاگرس اشتباه است و با این اقدام جای دیگر جنگل را نابود میکنیم، بیان کرد: البته برخی کشورها نظیر استرالیا از محلولهای ارگانیک برای مقابله با آفتکشها استفاده کردند که با شبیهسازی هورمونهای بدن حشرات، یک سری محلولهایی تولید کردند تا از رشد حشرات جلوگیری کنند و متاسفانه در کشورمان این تکنولوژی را نداریم.
این مدرس دانشگاه گفت: قرق بدون قید و شرط ممکن است باعث شود خود اکوسیستم طبیعی تغییراتی را ایجاد و بتواند خود را نجات دهد؛ اما پیشبینی میشود لرستان تا سه دهه دیگر تبدیل به بیابان شود اثری از جنگلها نباشد؛ تازمانی که چوپان در جنگل بوده، عشایر از کریدورهای جنگلی حرکت کرده و سودجویان زغالگیری میکنند امیدی به نجات جنگلهای زاگرس ندارم.
طغیان آفات در زاگرس
در این خصوص دکتر محسن ارسلانی، اقلیمشناس و پژوهشگر جنگلهای بلوط زاگرس بیان کرد: طی دو دهه گذشته جنگلهای بلوط زاگرس در ایران با آفات متعددی مواجه شدهاند؛ مهمترین این آفات، قارچ زغالی بوده که در بازه زمانی کوتاهی منجر به مرگ درخت میشد و گستره پهناوری از زاگرس را تحت تاثیر قرار داد.
وی ادامه داد: لورانتوس آفت دیگری است که درختان کهنسال و ضعیف را برای رشد و تکثیر خود انتخاب میکند و پروانه جوانهخوار نیز با تغذیه از برگها در اوایل فصل رویش منجر به کاهش تاج پوشش درختان بلوط میشود و بر رویش آنها تاثیر منفی میگذارد.
این اقلیمشناس و پژوهشگر جنگلهای بلوط زاگرس با بیان اینکه هر سه این آفات همزاد درختان بلوط هستند و در صورت فراهم شدن شرایط بهینه محیطی برای فعالیت آنها، در داخل جنگلهای بلوط زاگرس گسترش مییابند، تصریح کرد: نتایج مطالعات اخیر نشان داده که همزمان با نوسانات بلند مدت اقلیمی در قالب خشکسالیهای شدید و همچنین افزایش دمای فصلی این آفات در زاگرس طغیان کردهاند.
ارسلانی تاکید کرد: مطالعات آناتومی که بر روی بافت چوبی درختان بلوط انجام شده نشان داده که درختان بلوط در طی دو دهه اخیر که نوسانات اقلیمی تشدید شدهاند با تولید بافت چوبی کمتر و افزایش تعداد آوندهای خود تلاش کردهاند که با تنشهای رطوبتی در زاگرس سازگاری پیدا کنند.
وی گفت: متاسفانه فعالیتهای مخرب انسانی در این عرصههای جنگلی همزمان با شدت یافتن نوسانات اقلیمی منجر به کاهش مقاومت درختان بلوط شده و طی سالهای اخیر صدها هکتار از آنها از بین رفته است.
فعال شدن پاتوژن قارچها و پروانه جوانهخوار در جنگلهای بلوط
این پژوهشگر جنگلهای بلوط زاگرس با بیان اینکه افزایش دمای زمستانه طی سالهای اخیر منجر به فعال شدن پاتوژن قارچها و همچنین گسترش جمعیت آفاتی مثل پروانه جوانه خوار بلوط شده است، افزود: پروانه جوانهخوار در مقیاس محلی با حذف جوانههای بلوط مانع از شکلگیری کامل تاج پوشش شده و در رویش آن اختلالاتی ایجاد میکنند ولی به تنهایی منجر به خشکیدگی درخت بلوط نمیشود.
ارسلانی با اشاره به اینکه در طغیان آفات ذکر شده، نوسانات اقلیمی بسیار تعیین کننده بودهاند، اظهار کرد: مادامی که عوامل طغیان کننده این آفات در محیط وجود داشته باشند متاسفانه این آفات همزاد بلوط باقی خواهند ماند و راهکارهایی نظیر محلول پاشی یا راهکارهای مکانیکی برای حذف این آفات در رویشگاه زاگرس فاقد کارایی لازم بوده و در عین حال منجر به افزایش مخاطرات جدی برای صدها هزار زیسمند دیگر در این زیست بوم میشود.
وی تصریح کرد: متاسفانه اقدامات غیرعلمی و غیرکارشناسی در سالهای اخیر در مواجه با این آفات منجر به آسیبهای بیشتر به رویشگاه زاگرس شده است؛ از جمله این اقدامات غیرکارشناسی حذف پایههای آلوده درختان خشکیده به قارچ از جنگل و همچنین حذف سرشاخهها برای مقابله با آفت لورانتوس بوده که منجر به آسیب جدی به خاک رویشگاه و کارکرد حفاظتی این رویشگاه جنگلی شده است.
رویشگاه زاگرس باغ میوه نیست که سمپاشی شود
این پژوهشگر جنگلهای بلوط زاگرس عنوان کرد: با گسترش پروانه جوانهخوار اخیرا سمپاشی در زاگرس شدت گرفته که متاسفانه مسئولین مربوطه رویشگاه زاگرس را با یک باغ میوه اشتباه گرفتهاند.
وی افزود: این سمپاشیها در حالی انجام میشود که حتی هیچ مقیاس کمی از طرف سازمان جنگلها و مراتع برای مناطق درگیر آفت ذکر نشده و یا یک پایلوت موفق برای این محلول پاشی وجود ندارد.
ارسلانی تصریح کرد: لازمه چنین اقداماتی در یک زیست بوم انجام پژوهشهای دقیق آزمایشگاهی و در نظر گرفتن تمام جوانب احتمالی آن است که متاسفانه ضعف بنیادی در ساختار سازمانهای متولی برای انجام برنامهریزیهای لازم در زمینه مدیریت اصولی جنگل، صرفا منجر به اقدامات فیزیکی و مکانیکی برای مقابله با این بحرانهای زیست محیطی شده است.
ضرورت احیای قرق در سرتاسر زاگرس برای حداقل یک دهه
این پژوهشگر و اقلیمشناس لرستانی دانشگاه ارلانگن- نورنبرگ آلمان گفت: راهکار اصلی برای جلوگیری از نابودی کامل درختان بلوط و شکلگیری بیابانهای زاگرسی احیای قرق در سرتاسر زاگرس برای حداقل یک دهه است.
وی خاطر نشان کرد: وضعیت موجود حاصل چند دهه مدیریت غیرعلمی ادارات منابع طبیعی و اعمال فشارهای خارج از توان اکولوژیکی این رویشگاه است و فاجعهای را که طی چند دهه ایجاد شده را نمیتوان با قطع سر شاخهها یا سمپاشی درختان مدیریت کرد بلکه با تقویت پوشش گیاهی و کمک به زاداوری بلوطها میتوان به آنها در کاهش اثرات تنشهای دمایی و رطوبتی کمک کرد و لازمه آن حذف تمام فعالیتهای مخرب انسانی در رویشگاه بلوط زاگرس است.
ضرورت ماندگاری رطوبت پاییزه و زمستانه در رویشگاه زاگرس
ارسلانی اضافه کرد: هر راهکار مکانیکی یا شیمیایی برای مقابله با خشکیدگی و آفات بلوطها در زاگرس صرفا اتلاف وقت و از دست دادن زمان برای مدیریت اصولی این درختزارها خواهد بود.
وی بیان کرد: برای کمک به افزایش مقاومت جنگلهای بلوط زاگرس در برابر تنشهای دمایی و رطوبتی در حال وقوع و آفات ذکر شده، باید تمرکز اصلی بر روی ماندگاری حداکثر رطوبت پاییزه و زمستانه در رویشگاه زاگرس انجام شود که برای این امر حفظ و تقویت پوشش گیاهی از کلیدیترین فاکتورها در این رویشگاه محسوب میشود.
۲۰۰۰ هکتار از عرصههای لرستان کانون آلودگی آفت جوانهخوار بلوط است
در این خصوص حسین میرزایی، مدیرکل منابعطبیعی وآبخیزداری لرستان اظهار کرد: براساس بررسیهای انجام شده توسط منابعطبیعی لرستان، دقیقا ۲۰۰۰ هکتار کانون آلودگی آفت جوانهخوار بلوط بوده است.
وی ادامه داد: هر ۲۰۰۰ هکتار را با محلول سمپاشی کردیم، این محلول کم خطر و این آفت کنترل شده است.
مدیرکل منابعطبیعی وآبخیزداری لرستان بیان کرد: این آفت کل مناطق جنگلی استان را دربرگرفته است.
به گزارش ایسنا، بیشترین سطح جنگلهای کوهستانی در سلسله جبال زاگرس وجود دارد و اصلیترین رویشگاه گونههای مختلف بلوط محسوب میشود؛ ریشه این درختان موجب تثبیت خاک شده و از بروز سیل در بارندگیهای سیلآسای منطقه جلوگیری میکند؛ آسانترین راهکار برای مدیریت و حفاظت از زاگرس حذف فشارهای انسانی از جنگل و کمک به تجدید حیات مجدد آن است که این مساله باید دغدغه و وظیفه همه دستگاههای حاکمیتی و مردم باشد.
انتهای پیام
نظرات