برخی از علوم قابلیت آزمایش متواتر را دارند که به آنها علوم تجربی گفته میشود. همچنین بعضی دیگر قابلیت تکرار ندارند و چون با انسان و رفتار او سروکار دارند، به علوم انسانی شهرت پیدا کردهاند.
محققان در پژوهشی با عنوان«تاثیر متقابل علوم مهندسی و علوم اجتماعی بر یکدیگر» آوردهاند که انسان، موجودی اجتماعی است و از ابتدای حیات خود به صورت گروهی و دسته جمعی زندگی کرده است. این پژوهش که توسط عباس ملکی و علی مقداری انجام شده، نشان میدهد تاریخ انسان مشحون از نیازها و مناسبات اجتماعی اوست. حتی انسان غارنشین و بشری که در قلب جنگلها یا در جزایر دور افتاده زندگی میکرده، در هر زمان و مکانی که نشانی از او هست، مناسبات اجتماعی نیز بوده است.
کمتر میتوان انسان را جدا و مستقل از جامعه ملاحظه و بررسی کرد یا زندگی صرفا فردی برای او قائل شد. گذشته از بقای جسمانی موجودات مانند اسکلتها و فسیلها، تمامی آثاری که از گذشته انسان بر جای مانده آثار گروهی و جمعی است یا تحت تاثیر نیازها و مناسبات اجتماعی او ساخته و پرداخته شده است، چنانکه هنرها و دستافزارها و مجموعههای تمدن، فرهنگ و آثار دیگر انسان نیز چنین است.
موضوع علوم اجتماعی، پدیدههای اجتماعی است که در زمان کم و بیش طولانی شکل گرفته است. اگرچه همه افراد در جامعه زندگی میکنند و در فعالیتهای اجتماعی شریک و سهیم اند، اما نمیتوانند به سادگی و به طور مستقیم به حقایق اجتماعی پی ببرند.
روابط اجتماعی و سازمانها به تدریج پیچیده شده، به طوری که درک و فهم آن به بررسی و مطالعه خاص نیازمند است. به عبارت دیگر همچنان که پدیدههای طبیعی موضوع علوم طبیعی است، پدیدههای اجتماعی موضوع علوم اجتماعی است که باید در مورد آن مطالعه و تحقیق شود. همچنین از طرف دیگر، در میان علوم تجربی و مهندسی دارای موقعیتهای ویژهای نیز است.
مهندسی در حال تسهیل زندگی انسان از طریق آزاد کردن انرژیهای نهفته و مشابهسازی قواعد حاکم بر طبیعت است. زندگی انسان در شهرها اکنون به لحاظ فیزیکی راحتتر و لذتبخشتر از قرنها پیش است و پیشرفتهای بشری تا آنجا گسترده شده که دستاندازی به کرات دیگر امری متداول است. از طرف دیگر استفاده وسیع انسان از منابع طبیعی و ذخایر جهانی نگرانیهایی را در مورد آینده کره خاکی به وجود آورده است.
هرچند در علوم مهندسی سعی و خطا امری معمول است، اما افرادی مانند هربرت سیمون از بخش علوم اجتماعی معتقد است که ما در طراحی در حوزه اجتماعی با پدیده متفاوتی سروکار داریم. بنابراین مانند فضای مهندسی یا یک نقاش و مجسمهساز نمیتوان با سعی و خطا به نتیجه رسید.
بنابراین در علوم انسانی طراحی یک مدل به همین سادگی امکانپذیر نیست و هر چقدر هم یک مدل به لحاظ تئوری به صورت مطلوب درست شود، تا این مدل به صورت واقعی پیادهسازی نشود، نمیتوان اعتبار آن را سنجید. حال در این فضا بسیاری بحث میکنند که حتی سنجش اعتبار یک مدل پیادهسازی شده نیز پیچیدگیهای فراوان خود را دارد، چراکه متغییرهای فراوانی هستند که دست ما نیست و ما به سادگی نمیتوانیم خروجیهای به دست آمده را به مدل نسبت دهیم.
در فضای غیرمهندسی، پیادهسازی یک مدل کار سخت و ناممکنی است، به عنوان مثال تغییر نظام آموزشی کاری با مشکلات متعدد است. استفاههای علوم انسانی از علوم مهندسی را میتوان اینگونه مطرح کرد که در حوزه اجتماعی گرایشی وجود دارد که مایل است مانند رشتههای مهندسی به طراحی بپردازد.
بنابراین برای طراحی یک مدل برای یک مسئله اجتماعی یا تبیین یک موضوع اتفاق افتاده در گوشهای از جهان، بررسی روابط در این حادثه، تفسیر پدیدهها، گردآوری اطلاعات و انتخاب روش تحقیق، از روشهای مهندسی استفاده میشود. همچنین در برخی از پروژههای علوم اجتماعی، از مکانیزمهای اعتبارسنجی مهندسی نیز استفاده میگردد.
در مقابل استفاده علوم مهندسی از علوم تجربی را میتوان اینگونه مطرح کرد که یکی از روشهایی که از حوزه علوم انسانی وارد مهندسی شده روشهایی است که مرتبط با نظر نخبگان و خبرگان است.
این پژوهش در سومین کنفرانس آموزش مهندسی ارائه شده است.
انتهای پیام
نظرات