ساعت ۶ صبح است که برای رفتن به پلسفید راهی ایستگاه راهآهن ساری میشوم، شهری در حاشیه رودخانه تلار که از یک سو به زیراب و از سوی دیگر به روستای ورسک راه دارد و از مسیرهای اصلی جاده فیروزکوه و راهآهن شمال ایران نیز است. قطار راس ساعت ۷ حرکت میکند و اگر جا بمانم از دیدن نیمی از جاذبههای گردشگری راهآهن ساری- سوادکوه محروم میشوم.
راهآهن شمال که به راهآهن مازندران هم شناخته میشود یکی از مهمترین انشعابهای راهآهن سراسری ایران است که ساخت آن در سال ۱۳۰۶ آغاز شد و اندکی بعد، در سال ۱۳۰۸ فاز نخست آن به بهرهبرداری رسید. طول این مسیر ریلی ۳۸۲ کیلومتر با ۲۸ کیلومتر مسیر انشعابی است.
فروش بلیط با دستگاه خودپرداز انجام میشود و دیگر از صفهای طولانی خرید بلیط خبری نیست، به همین دلیل گردشگران در آرامش کامل برنامه طنز تلویزیون ایستگاه را تماشا میکنند. از میان ۳ گزینه خرید، گزینه دوم را انتخاب میکنم و با ۳۲۰۰ تومان، سفر من به پلسفید برای دیدار با مهمترین ایستگاه راهآهن شمال آغاز میشود.
قطار ریلباس سبک و آرام به سوی مقصد میتازد و از صدای تلقوتولوق قطارهای قدیمی خبری نیست. از تونل که رد میشویم بچهها جیغ شادی میکشند، راهآهن شمال ۹۵ تونل به طول تقریبی ۲۷ کیلومتر دارد که بزرگترین آنها تونل گدوک است. نزدیک ساعت ۹ صبح به ایستگاه پلسفید میرسم، یکی از ۲۷ ایستگاه راهآهن شمال که از موقعیتی استراتژیک برخوردار است.
به سراغ علی سورتیجی رییس ایستگاه راهآهن پلسفید میروم و با هم راهی سفری یک روزه در قلب تاریخ راهآهن میشویم.
راهآهن پلسفید خطی میان کوه و رود
با علی سورتیجی در حاشیه ریل قدم میزنیم و او از بخشهای مختلف و جذاب راهآهن برایم میگوید؛ «شهریت پلسفید با افتتاح راهآهن همراه بود، ایستگاه راهآهن میان کوه و رودخانه تلار ساخته شد. همزمان مسجد، درمانگاه و مدرسه هم در کنار ریل ساخته شد و به این شکل تمام نیازهای کارکنان راهآهن در همین شهر کوچک تامین میشد، گمانم اولین مدرسه پلسفید همین مدرسه راهآهن بود».
کارکرد قطار از زمان افتتاح تا امروز گستردهتر نیز شده و بخشی از رفاه اجتماعی بهواسطه آن تامین میشود، بیشتر مسافران قطار بومی از آن برای دسترسی به امکانات پزشکی در شهرهای بزرگتر، رفتن به کلاسهای آموزشی و غیره بهره میبرند و به قول سورتیجی «ریل برای ما قطار نیست، کلاس موسیقی، بیمارستان تخصصی، مقصد سفر وغیره است».
بر بالای کوه خانههای سازمانی مثل برج دیدهبانی به راهآهن مشرفاند. خانهها دو دستهاند؛ خانههای کوچک کنار هم با حیاط مجزا که پیش از انقلاب ساخته شدند و آپارتمانهای ساخته شده پس از انقلاب؛ از میان خانههای سازمانی راهآهن، خانههای شیرگاه با حیاطهای کوچک پوشیده با درختان نارنج، نردههای چوبی و فلزی و دیوارهای کرم و زرد رنگ شاخصترند، بیشتر این خانهها مانند دیگر بناهای ساخته شده در دورههای پیشین که محل اسکان راهبانان، راهدارها و کارگران بودند در حال متروکه شدن هستند، با گسترش تکنولوژی و حذف برخی مشاغل سنتی ساختمانهای قدیمی راهآهن بدون تغییر کاربری به حال خود رها شدهاند.
در کنار ریل راهآهن حوضچه بسیار بزرگی ساخته شده که ماهیهای قرمز مثل چراغهای کوچک در آن سوسو میزنند. سورتیجی میگوید: «در گذشته آب از بالادست منطقه به کمک کانال در مسیری چند کیلومتری هدایت و در حوضچههای آرامش تصفیه میشد. بعد از ورود به حوضچه ایستگاه، به ساختمانهای اطراف منتقل میشد». بر بالای کوه دو ساختمان قدیمی خودنمایی میکنند که روی سردر یکی از آنها تابلوی «سینما تاج» دیده میشود، این ساختمان درحقیقت تاسیسات آب راهآهن پلسفید بود که روزگاری بهعنوان لوکیشن فیلم «بچههای بهشت» از آن استفاده شد.
بازسازی ریلهای راهآهن شمال از دهه ۷۰ و براساس نیاز به توسعه و بهروزرسانی با خارج ساختن ریلها و تروارسهای چوبی قدیمی از مسیر آغاز شد، ریلهای قدیمی برای بارهای سبکتر مناسب بودند و ریلهای جدید مقاومت بیشتری دارند، در طرح بازسازی از کوپلاژ یا خط بسته استفاده میشود، کوپلاژها خطوط ریلی آماده شامل ریل و ترواورس مونتاژ شده هستند که باعث افزایش سرعت عمل خطوط ریلی میشوند.
سورتیجی درباره اثر کرونا در خطوط ریلی میگوید« ۵ ریلباس داشتیم که ۴ تای آنها در مسیر پلسفید- گرگان و یک قطار هم در مسیر اینچهبرون فعال بود، بعد از کرونا ۱ قطار ماند و ۳ تای دیگر به تهران منتقل شد تا بعد از قرنطینه به ریل شمال برگردند که ۲ قطار آن برگشت. در کل ۸ رام رفتوآمد داشتیم که نهتنها برای ما امکان تردد و حملونقل به شمار میآمد بلکه برای انجام امور روزمره هم از آنها استفاده میشد. اگر رام کامل باشد بخش زیادی از مشکلات ازجمله نیاز به دسترسی به امکانات پزشکی در منطقه برطرف میشود».
در کنار انبار شن، یک مخزن ریلی آتشنشانی با رنگ قرمز خودنمایی میکند. تنها مخزن ریلی آتشنشانی شمال ۵۵ هزار لیتر ظرفیت دارد و نزدیک به ۵ سال قبل با صرف هزینه ۴۰۰ میلیون تومانی ساخته شد. نکته جالبتوجه این که این مخزن در حقیقت یک واگن معمولی بوده که در ساری با افزودن امکانات و تجهیزات به مخزن آتشنشانی تبدیل شد.
موقعیت استراتژیک
ایستگاه راهآهن پلسفید محوریترین ایستگاه شمال کشور است، این ایستگاه مرکز تعمیر دیزلها و واگنها است و همچنین گروه مانوری که وظیفه دشوار و حساس تنظیم و تشکیل قطارهای گروه را برعهده دارند، در این ایستگاه مستقر هستند. قطارهای باری نیز در ایستگاه پلسفید متوقف و بازرسی میشوند و پس از تایید سلامت و بازرسی فنی، اجازه سیر پیدا میکنند.
از سوی دیگر ایستگاه پلسفید به خط صنعتی آزادمهر و معادن ذغالسنگ البرز مرکزی متصل است، جالب است که اطلاعات اولیه در رابطه با وجود ذغالسنگ در منطقه به زمان احداث راهآهن سراسری تهران- شمال برمیگردد.
یکی دیگر از دلایل اهمیت این ایستگاه وجود سینی دوّار است، سینی دوّار ابزاری فلزی شبیه به پل و محیط بر فضای دایره است که با الکتروموتور کار میکند. دیزلها روی سینی دوّار قرار میگیرند و با چرخش آن، مسیر حرکت دیزل تغییر میکند. در حال حاضر مازندران از ۳ سینی دوّار برخوردار است که قدیمیترین آنها در شهرهای پلسفید و ساری و دیگری در نکا قرار دارد.
یادگارهای تاریخ در راهآهن پلسفید
ایستگاه پلسفید بخشی از تاریخ راهآهن شمال را در قلب خود جای داده، جدا از جاذبههای بومی منطقه و صدای سوت قطار که زنگ بیدارباش شهر است، ادوات و ابزارهایی در این ایستگاه نگهداری میشوند که برخی از آنها نزدیک به یک قرن قدمت دارند و تا همین چند سال قبل کاربری داشتند. شاخصترین یادگاری، واگنی است که رضاشاه با آن سفر کرده و عکسی مشهوری نیز از آن به یادگار ماندهاست. این واگن از امکاناتی مانند سرویس بهداشتی فرنگی، سیستم گرمایشی، اتاق خواب، اتاق کار، آشپزخانه، برق و غیره برخوردار بود.
از دیگر ادوات برجایمانده از تاریخ میتوان به موتور برق دوره پهلوی نخست، ساختمان تاسیسات آب معروف به سینما تاج، چرخهای قدیمی واگنها، ریلها، تروارسهای چوبی که تا چندی قبل از آنها استفاده میشد، سوزنهای ساخت کارخانه تیسنکروپ آلمان که ایران نیز از سهامداران آن بود، خانههای سازمانی و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد.
گردشگری ریلی و جاذبههای راهآهن سوادکوه
حوزه استحفاظی راهآهن شمال از سوزن خروجی ایستگاه گرمسار در استان سمنان آغاز شده و با عبور از بخشی از تهران، شهرهای متعدد و مناطق جلگهای، وارد استان گلستان میشود و در گرگان به پایان میرسد. در طول این مسیر، خط ریلی ساری- سوادکوه به دلیل همجواری با جاذبههای طبیعی و بناهای تاریخی راهآهن شمال، ظرفیتی غنی در گردشگری ریلی و تبدیل به موزه راهآهن شمال به شمار میآید. عوامل متعددی ازجمله زیانده بودن بخش مسافری در برابر بخش صنعت در راهآهن، نبود آگاهی از ظرفیتهای گردشگری طبیعی- تاریخی منطقه، هزینهبر بودن تعمیر و نگهداری ناوگان، کمبود تعداد ریلباس، ترافیک ریلی که منجر به ایجاد محدودیت در فعالیت قطارهای باری میشود، واگذاری بخش باری راهآهن به بخش خصوصی و تمایل نداشتن سرمایهگذار به صرف هزینه در توسعه گردشگری ریلی و مواردی از این دست سبب شده تا توسعه بخش گردشگری راهآهن شمال در اولویتهای راهآهن کشور قرار نگیرد، به عبارت سادهتر بخش مسافری راهآهن بهعنوان بخش زیانده اما مغفول آن شناخته میشود.
از سوی دیگر راهآهن شمال دخلوتصرفی در قراردادهای گردشگری ندارد، اما باتوجه به وجود گروه گردشگری در ستاد تهران که هماهنگکننده با شرکتها و قطارهای گردشگری است، میتوان به امکان برنامهریزی جهت توسعه گردشگری ریلی مازندران امید داشت.
در شرایط کنونی که گردشگران از سفر ریلی به دلیل امنیت بالا و هزینه اندک آن استقبال میکنند، بهرهگیری از ظرفیت پنهان و مهجور جاذبههای طبیعی و تاریخی سوادکوه یکی از راههای توسعه اقتصادی استان به کمک راهآهن شمال است.
زیرساخت مهم دیگر، خانههای سازمانی و بناهایی است که روزگاری محل اسکان کارگران و راهداران بود، این اماکن فراموششده ظرفیتی قابلتوجه برای تبدیل به اقامتگاه گردشگران و درنتیجه توسعه جوامع محلی با استفاده از منابع بومی به شمار میآیند، به کمک بازآفرینی و تغییر کاربری بخشی از هزینه تولید زیرساخت گردشگری نیز حذف میشود.
در پایان این سفر جنگل درختان بامبو در نزدیکی شیرگاه که به نظر میرسد کارکنان راهآهن در دهههای گذشته آن را کاشتهاند از مقابل چشمانم میگذرد، ریل راهآهن ساری- سوادکوه بیش از این که مسیری برای تردد باشد، مسیری برای توسعه گردشگری و اقتصاد متکی بر زیرساختهای داخلی استان مازندران است.
انتهای پیام
نظرات