این روزها کوچه پسکوچههای بافت تاریخی یزد مملو از مسافرانی از اقوام مختلف ایران زمین است که به بهانه تعطیلات نوروز برای دیدن معماری اصیل و پیشینهی فرهنگی مردمان این دیار کویری، به یزد سفر کردهاند.
در میان این ازدحام و شلوغی گاهاً نیز حضور مردی میانسال و نسبتاً فربه با پالتویی بلند و کلفت را شاهدیم که کلاه پهلوی به سر نهاده و کیفی زیر بغل زده، نوشتههایی را در بین شهروندان و میهمانان نوروزی یزد توزیع میکند؛ نوشتههایی که حکایت از زندگینامه و اقداماتش در طول حیاتش دارد.
او آزادمردی بازگشته از دل تاریخ است؛ وطنپرستی تاثیرگذار در انقلاب مشروطه که حاکم یزد او را به جرم آزادیخواهی، لب و دهان دوخت.
در واقع وی کسی نیست جز «میرزا محمد فرخی یزدی» شاعر آزاده، میهن دوست و ستم ستیز یزدی که در سال ۱۲۶۷ هجری شمسی در این دیار چشم به جهان گشود ولی به دلیل رویکرد اعتراضی، سیاسی و تفکرات انتقادی استبدادستیزانه نهایتاً در زندان قصر تهران، مظلومانه با آمپول هوا کشته و در مکانی نامشخص دفن شد.
سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری یزد امسال برای اولین بار اقدام به برگزاری موزه زنده با موضوع معرفی مفاخر و بزرگان یزد و اقداماتشان همزمان با ایام تعطیلات نوروزی کرده است.
این برنامه در طی این ایام با استقبال خوبی از سوی شهروندان و مسافران نوروزی مواجه شده و حتی برخی گردشگران را متقاضی عکس گرفتن با این آزادمرد یزدی فرو رفته در پوشش آن دوران کرده است.
«محمد فرخی یزدی» فرخی از همان کودکی رنج و سختی را حس کرد و از نزدیک سختی و رنج اطرافیان خود را دید و بر اثر این رنجها بود که روحیه انقلابی در وی پدیدار شد و چون ذوق سرشاری به شعر داشت، افکار انقلابی خود را به نظم کشید.
فرخی در اوایل پیدایش مشروطیت و تشکیل حزب دموکرات ایران از دموکراتخواهان یزد شد و در نتیجه سرودن اشعار انقلابی حاکم یزد دستور داد دهان او را با نخ و سوزن بدوزند و این نمونهای از جناینکاریهای دوران استبداد بود.
او سپس به تهران آمد و به فعالیتهای خود ادامه داد و اشعار و مقالات انقلابی در جراید منتشر ساخت. او در جنگ جهانی اول به بغداد و کربلا رفت و چون تحت تعقیب انگلیسیان قرار گرفت پیاده از بیراهه به شهر موصل رفت و از آنجا به ایران آمد و مورد حمله تزارها قرار گرفت اما از این حمله جان سالم به در برد.
فرخی در دوره نخست وزیری وثوق الدوله به علت مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ میلادی به زندان افتاد و سه ماه را در آنجا گذرانید. پس از آزادی روزنامه طوفان را منتشر ساخت و با نشر مقالات انتقادی به آگاهی و بیداری مردم کمک فراوانی کرد.
فرخی در جشن دهمین سالگرد انقلاب اکتبر شوروی در سال ۱۹۲۷ میلادی بنا به دعوت دولت اتحاد جماهیر شوروی به اتفاق چند تن به آن کشور رفت و چند روزی درآنجا گذراند و بعد از بازگشت به ایران سفرنامه خود را در روزنامه طوفان نوشت و چون مقالاتش بر خلاف تمایل دولت بود، روزنامهاش توقیف و سفرنامهاش ناتمام ماند.
فرخی در دوره هفتم مجلس شورای ملی از طرف مردم یزد به نمایندگی مجلس انتخاب شد ولی در نتیجه ناخشنودی مامورین دولتی مجبور به مهاجرت به برلین شد. بعدها هیچ وقت کار خود را به عنوان شاعر و روز نامهنگار کنار نگذاشت و بزودی جزو هیات نویسندگان نشریه پیکار شد که در آنجا به راه افتاده بود.
بعد از مدتی رسماً به او اجازه داده شد که به تهران بازگردد ولی کمی بعد از آن به اتهام توهین به خانواده سلطنتی دستگیر شد و به زندان افتاد و سر انجام در ۲۵ مهرماه سال ۱۳۱۸ شمسی به دستور رضاشاه در زندان شهربانی به وسیله آمپول هوا کشته شد و از مدفنش نیز اطلاع دقیقی در دست نیست.
با این ابتکار سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری یزد، در واقع شهروندان و مسافران نوروزی یزد با روایتها و زندگی مفاخر و بزرگان این دیار در کنار معماری اصیل و غنی یزد نیز آشنا میشود.
انتهای پیام
نظرات