در «دانشنامه آیین پیوند در سرزمین نوروز» به قلم کیوان پهلوان آمده است:« وقتی ما به روایات دانشمندان سدههای اولیه اسلامی نظر میکنیم میبینیم بیشتر بنیادهای جامعه و فرهنگ شهرنشینی در نوروز بنا نهاده شده و قهرمان و پدید آورنده این فرهنگ مدنی جمشید بوده است (یا در بیشتر موارد جمشید بوده است».
وی درباره تعریف خود از سرزمین نوروز نیز اضافه میکند: «اگرچه نام نوروز در آثار مکتوب هخامنشیان نیامده، اما وجود بنای تخت جمشید بهترین بیان آیینهای نوروزی با جشن بهاری است. تخت جمشید نه پایتخت امپراتوری بزرگ هخامنشی میتوانست باشد و نه محل اقامت دائمی شاه و درباریان او. برای چنان مقصودی تخت جمشید بسیار کوچک است.
تخت جمشید پایتخت تشریفاتی و آیینی هخامنشیان بود
این پژوهشگر فرهنگ عامه همچنین اشاره میکند: «تخت جمشید پایتخت تشریفاتی و آیینی هخامنشیان بود که در آن جشنهای نوروز و مهرگان باشکوه هر چه بیشتر برگزار میشد و نمایندگان ملتهای پیرو (بیشترین دنیای متمدن آن روز) که از مرز سیحون تا حبشه و نینی در آفریقا و از شبه قاره هند تا کنار به سفر و مرز دانو ب دو اروپا را تشکیل میدادند، شرکت داشتند و به همین منظور، این بزرگترین و باشکوهترین بنایی که تا آن روز بر روی زمین ساخته شده بود و شاید نماد بهشت آرمانی مردم کهن این سرزمین بود بنیانگذاری شد.»
به نوشته پهلوان:«ستونهای به شکل درخت تراشیده، نقوش سر و نیلوفر آبی و گل، همانطور که زنده یاد مهرداد بهار آن را «باغی مقدس با درختان سنگی» خوانده است، نمایش رویش بهاری است.»
وی آورده است: «آیا معماری شگفت انگیز تخت جمشید که حتی امروز نیز بیننده را به حیرت میاندازد، این ستونهای سر به آسمان افراشته، سرستونهای اعجاب انگیز نقشهای کنده بر سنگ از انسانها با پوشاکها و سلاحهای گوناگون و این نقش حیوانات با آن همه نیرو و قدرت، افزون بر آنچه که از تزئینات و سکهها و مهرهها و ظرفها هخامنشی پیدا شده، دلالت بر پیشرفت هنر و صنعت و فناوری آن زمان نمیکند؟ آیا نقشه پلکانها، آبروها، فاضلاب و کل مجموعه تخت جمشید یک نمایش از فرهنگ شهرنشینی پیشرفته نیست؟ اگر ساخت تخت جمشید بر حساب نجومی قرار گرفته باشد، خود این موضوع پیشرفت مردم آن دوران را در ریاضی و حسابهای ستاره شناسی نیز میرساند. به طور کلی میتوان گفت که جامعه اسطورههای جمشید لااقل از نظر مادی در بنای تخت جمشید هخامنشی بازتاب و تبلور یافته است.»
بارعام شاه در شش روز نخست نوروز بود
این مولف و تاریخ پژوه در بخش دیگری از جلد اول این کتاب ۱۵ جلدی در خصوص نوروز ساسانیان و خسروانی میگوید: درباره نوروز خسروانی اطلاعات بیشتری از روایات اسلامی داریم. بارعام شاه در شش روز نخست نوروز بود و هر روز به طبقه ویژه اختصاص داشت روزهای نخست برای دهقانان (خرده مالکان)، اشراف (تیولداران)، سپاهیان و روحانیون بود و مردم عادی در روزهای بعدی میآمدند و روز ششم ویژه شاه و خواص آن او بود. شاه در روزهای نخستین هدیه میداد و در روز ششم هدیهها را میپذیرفت.
پهلوان ادامه میدهد: «بیست روز به نوروز مانده دوازده (به روایتی هفت) ستون از خشت خام در حیاط نصب میکردند و در آن دانههای هفت نوع غله: گندم، جو، برنج، ارزن، لوبیا، نخود و عدس را میکاشتند محصول را در روز ششم با سرود خوانی و موسیقی جمع میکردند و بر کف تالار میپاشیدند و ستونها را تا روز مهر (شانزدهم) نگه میداشتند و برای وضع کشت سال در پیش تفال میزدند. در ماخذ، رسم آوردن هفت سین با چینیهای حامل نقل و شکر یا هفت دانه قلعه نیز یاد شده است، اما شاید جالبترین تبریک گویی نوروزی بود که به روایتی در روز نخست و به روایتی در روز ششم انجام میگرفت.»
وی آورده است: شخص تبریک خوشقدم و نامش فرخنده بود،. او در تبریکش از سوی دو نفر "فرخنده نیکبخت" میآمد و به سوی دو "پربرکت" میرفت. با خود سال نو میآورد و برای شاه تندرستی و خوشبختی آرزو میکرد. به احتمال بسیار این آئین نمادین بود و دو نفر فرخندهای یا فرخنده نیکبخت جلوههای دو امشاسپند خرداد و امرداد هستند. خرداد نماد تندرستی و امرداد نماد نامیرایی و جاودانگی است. دو پر برکت نیز آب و گیاهان که نماد باروری و فراوانی این دو امشاسپندند.
آئینهای نوروزی آینه تمام نمای جشن نوروز در تجدید حیات هستند
این پژوهشگر و استاد دانشگاه ادامه میدهد: «پس تبریکگو برای طرف در سال نو تندرستی و جاودانگی و برای سرزمینش برکت و باربری طلب میکنند و همه اینها را همراه با پیروزی هدیه میآورد (طرف میتواند شایان بزرگ خاندان باشد). این پیام پنهانی نوروز هنوز بازتابش در آئینهای مردمی برپاست. هنوز بسیاری از ایرانیها میخواهند نخستین کسی که به خانه و کاشانهشان گام میگذارد به نام تندرستی و خوشبختی بیاید.»
به نوشته پهلوان، «پیام آفرینش نوروز در سبز کردن دانههای غلات جلوه میکند. انسان با سبز کردن هر دانه و رویش آن، به ویژه دانههایی که نقش تغذیه دارند، در کار آفرینیش سهم کوچکی ایفا میکند و همان گونه نیز در نو کردن خود، جامه و خانه و اطرافیانش در نو شدن و تجدید حیات نوروزی شرکت دارد. بدین سان آئینهای نوروزی آینه تمام نمای جشن نوروز در تجدید حیات، بازگشت به زندگی، آفرینش و توزیع بختند و همانگونه که خداوند در تجدید حیات طبیعت به آفریدگان و بندگان خود برکت و بخش میبخشد، مردمان نیز در رسم عیدی دادن و مرحمت و لطف به دیگران در این امر خدایی شرکت میکنند.»
انتهای پیام
نظرات