دکتر احمدرضا بهرامی در گفتوگو با ایسنا در خصوص اینکه چرا باوجود اینکه دانشگاههای ما مقالات بسیار زیادی را منتشر میکنند و در زمینه انتشارات دارای جایگاه خوبی در دنیا هستند، اما این مقالات عمدتا نمیتوانند مشکلی را از جامعه حل کنند، اظهار کرد: یک نگاه واقعبینانه این است که برای توسعه متوازن یک جامعه، تولید محتوای علمی و انتشار آن لازم اما کافی نیست. بهتر است به جای تخریب این مزیت رقابتی که دانشگاهها برای آن زحمت کشیدهاند، به دنبال ایجاد قطعات مفقوده زنجیره تبدیل علم به ثروت باشیم. تضعیف موقعیت علمی دانشگاهها در تولید محتوا و انتشار آن اشتباه است.
وی با بیان اینکه زنجیره تبدیل دانش به ثروت یک فرایند زمانبر بوده و لازم است صبورانه و پیگیرانه تحقق آن را دنبال کنیم، افزود: در این فرایند هر نهادی باید به وظایف خود واقف بوده و بر مشارکت خود در آن متعهد بماند. در این میان وظیفه ذاتی دانشگاهها عبارت است از آموزش کلاسیک برای انتقال دانش، آموزش روشهای پژوهش، تولید و انتشار محتوای علمی (در قالب پژوهش) و نهایتا تبدیل یافتههای نظری به فناوری. حلقه مهم و نهایی این زنجیره یعنی کاربست پژوهش باقی میماند که باید تعیین تکلیف شود. سوال این است آیا نهادهای متولی این مرحله به وظایف خود عمل کرده اند؟
عضو هیات علمی گروه زیستشناسی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: دانشگاههای ما در چند دهه گذشته به خوبی در امر آموزش کلاسیک انجام وظیفه کردهاند که حاصل آن تربیت نیروهای تراز جهانی است. از حدود دو دهه پیش، علاوه بر آموزش کلاسیک علوم، وارد آموزش چگونگی پژوهش شدند و در این راستا دورههای تحصیلات تکمیلی راهاندازی شد. البته بهتر بود مراقبت می شد که دانشگاههای بدون استاندارد وارد این عرصه نمی شدند. اکنون حدود ۱۰ سال است که دانشگاههای تراز بالای کشور با شهامت کامل به حل چالشهای علمی پرداخته و پژوهشهای اصیل و واقعی انجام میدهند. در حقیقت این دانشگاهها اعلام میکنند که علاوه بر آموزش، دارای توان کشف حقایق و نشر آن نیز هستند. به شرط مهیا شدن حلقه انتهایی (یعنی سازوکار حمایتی) دانشگاههای تراز بالای کشور آماده اند که در کاربست دانش انباشته هم مشارکت فعال داشته باشند.
بهرامی با بیان اینکه انتشار مقاله به این معناست که پژوهشگر جرات کند یافتههای خود را در معرض قضاوت عموم قرار دهد، عنوان کرد: پس از انتشار، تعداد دفعاتی که مقاله مورد استناد (citation) قرار میگیرد، نشاندهنده میزان موفقیتآمیز بودن پژوهش انجام شده است. وقتی تعداد دفعاتی که یک مقاله مورد استناد قرار میگیرد، از یک حدی فراتر رود و مثلا بیشتر از هزار شود، پژوهشگری که آن مقاله را نوشته میتواند به عنوان یک مرجع علمی آن شاخه از علم در جهان شناخته شود.
در آموزش چگونگی انجام پژوهش موفق بودهایم
وی با بیان اینکه در چند دهه اخیر، دانشگاههای ما روند رشد خود را به خوبی طی کردهاند، اما هنوز زود است ما از آنها انتظار داشته باشیم که تمام پژوهشهای خود را به مرحله کاربست برسانند، گفت: ۲۰ سال پیش دانشجویان ما حتی مبانی اولیه نگارش مقاله و ارسال آن را یاد نداشتند، اما امروز بسیاری از دانشجویان ما در شاخههای مختلف در تولید محتوای علمی و چاپ مقاله مشارکت جدی دارند. این نشان میدهد نه تنها در آموزش چگونگی انجام پژوهش موفق بودهایم، بلکه پژوهشهای سطح بالا نیز در دانشگاههای کشورمان آغاز شده است؛ به طوری که ما محققینی داریم که برخی از انتشارات آنها بیش از هزار بار مورد استناد قرار گرفته است و این شاخص بسیار مهمی است.
این پژوهشگر حوزه سلولهای بنیادی با ابراز این عقیده که متاسفانه گاهی افرادی برای نهادهای علمی تصمیمگیری میکنند که چندان با شاخصهای جهانی درعلم آشنا نیستند، بیان کرد: متاسفانه برخی سیاستهای نادرست باعث شده است پژوهشگران بزرگ ما که دارای مرجعیت علمی هستند، منزوی شوند و از تخصص و دانش آنان در سیاستگذاریهای علمی استفادهای نشود. متاسفانه به جای تقویت جریان پویای علمی، جریانی به صورت ندانسته در پی بریدن شاخهای هست که خود بر آن تکیه داده است.
بهرامی اضافه کرد: اگر جریان پژوهشی در کشور ما تضعیف نشود، دو آورده خوب برای ما خواهد داشت؛ اول اینکه میتوانیم در جریانات علمی به جایگاه مرجعیت در دنیا برسیم و دوم اینکه پژوهشهای دانشگاهی در یک فرایند منطقی منجر به تولید ثروت و رفاه برای جامعه خواهد شد و این همان چیزی است که ما کاربرد پژوهش میدانیم. اما آیا اراده و تحرکی در نهادهای بالادستی برای رسیدن به چنین دستاوردهایی وجود دارد؟
لزوم غربالگری پژوهشها و تفکیک مقالات کاربردی از غیرکاربردی
معاون پژوهشی سابق دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه نباید بدون بررسی علمی از هزینه و فایده، رشد انتشارات دانشگاهی در کشور را تضعیف کنیم، اظهار کرد: شاید بسیاری از مقالاتی که در کشور ما منتشر میشود، دارای ظرفیت ایجاد تحول اجتماعی نباشد، اما لازم است هر کشوری از این مرحله طفولیت گذر کند. کما اینکه اکثر کشورهای توسعهیافته هم روزی در چنین مرحلهای قرار داشته و به تدریج از آن عبور کردهاند. حتی اگر درصد کمی از یافتههای منتشر شده دارای قابلیت سرمایهگذاری باشند، لازم است این محتوا غربالگری شده و برای آنها برنامههای حمایتی تعریف شود. سوال اصلی این است که برنامههای غربالگری و نهادهای سرمایهگذار کجا هستند؟ چرا باید دانشگاهها را برای کار زمین مانده دیگران سرزنش کنیم؟
چشمه جوشان تولید علم را خشک نکنیم
وی تاکید کرد: اینکه ما بگوییم چون بسیاری از مقالات منتشر شده کاربردی نیستند، پس باید تعداد مقالات کمتری منتشر کرد، بسیار اشتباه است و مانند این میماند که ما چشمه جوشان آب را خشک کنیم چون حاصل آن به مزرعه نمیرسد. در حقیقت باید کانالهای ارتباطی را تقویت کرد تا این مایع حیاتبخش به مزرعه تشنه برسد. ما در کشور مراکز توسعه علم را داریم و نتایج کار پژوهشگران ما مورد استقبال جامعه جهانی علم هم قرار میگیرد، اما یافتههای این مراکز به کانونهای هدف که همان عرصههای اقتصادی و اجتماعی است، نمیرسد و کسانی که باید این این مسیر را باز کنند، تسهیلگران و پشتیبانان علمی و فنی کشور هستند.
با این بودجه بسیار پایین، چطور میتوان انتظار انجام پژوهشهای کاربردی داشت؟
این پژوهشگر حوزه سلولهای بنیادی با اشاره به اینکه بودجه تحقیق و توسعه در ایران کمتر از نیم درصد از کل تولید ناخالص ملی کشور است، بیان کرد: در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت هم پژوهش کنیم و هم به کاربست آن برسیم. اگر این نیم درصد تبدیل به ۲درصد یا بالاتر رسید و باز هم پژوهشها به کاربرد منجر نشد، آن وقت میتوان عملکرد دانشگاهها را زیر سوال برد.
معاون پژوهشی سابق دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: بسیاری از کشورهای جهان سوم آرزوی تولید و انتشار مقالات علمی را دارند و امروز که این بستر در سطح گسترده در کشور ما فراهم است، نباید آن را سرکوب کنیم. اخیرا یک سری زمزمهها مبنی بر ایجاد تغییر در نظام ارتقاء اعضای هیات علمی و کم کردن اثر انتشارات علمی در ارتقاء رتبه به گوش میرسد، این یک خودزنی است. باید اجازه دهیم دانشمندان کارشان را انجام دهند و از دیگران هم بخواهیم که به وظیفه خود عمل کنند.
بهرامی با بیان اینکه اگر جریان پژوهش در کشور تقویت شود، ما ابتدا در شاخههایی از علم به جایگاه مرجعیت و حتی رهبری تخصصی خواهیم رسید و سپس میتوانیم پژوهش را به ثروت تبدیل کنیم، گفت: کشورهایی که امروزه به عنوان کشورهای پیشرفته و توسعهیافته شناخته میشوند هم جز این راهی نرفتهاند. کشورهایی مانند کره جنوبی، چین، ژاپن و آلمان که نماد اقتصاد دانشبنیان محسوب میشوند، همه این مراحل را طی کردهاند.
به جای ایراد گرفتن به دانشگاهها، ساختارهای لازم برای تجاریسازی پژوهشها را ایجاد کنیم
این استاد دانشگاه در ادامه به ارائه راه حل عملیاتی برای تجاریسازی پژوهشها پرداخت و افزود: ما در کشورمان یک سری حلقههای مفقوده برای تبدیل دانش به ثروت داریم، در حالیکه در کشورهای پیشرفته این حلقهها به خوبی در کنار هم در حال کار کردن هستند. باید سازوکارها و ساختاری در کشور ما ایجاد شود که بتواند پژوهشهای انجام شده در دانشگاه را به ارزش افزوده تبدیل کند. ما در دانشگاه فردوسی مشهد با استفاده از مدلهای موفق جهانی در پی تکمیل این حلقه مفقوده بودیم و با مشارکت دانشگاه و اعضای هیات علمی، یک هلدینگ تاسیس شد که وظیفه آن ایجاد بستر مناسب برای تجاریسازی دانش فنی در نظر گرفته شد و هدف اصلی این هلدینگ استفاده از ظرفیت مدیریت خصوصی در تولید ثروت در دانشگاه بود.
وی اضافه کرد: در ذیل این هلدینگ ۱۴ شرکت خصوصی تاسیس شد که در ۶ حوزه فناوری فعالیت دارند. این هلدینگ تعداد زیادی سهامدار دارد که دانشگاه یکی از آنهاست و هر کدام از اعضای هیات علمی که میخواهند دانش فنی خود را تبدیل به ثروت کنند، در این شرکتها شرایط برایشان مهیا است.
بهرامی با بیان اینکه اگرچه تاسیس این نهاد نوپا بسیار موفق و انگیزهبخش بود اما هنوز هم نگرانی از دخالت سیستم مخوف بوروکراتیک دولتی در توسعه و اداره کردن این مدل موفق وجود دارد، گفت: به جای اینکه مدام به دانشگاهها برای غیرکاربردی بودن پژوهشهایشان ایراد بگیریم، باید سعی کنیم از این ساختارها حمایت کنیم. باور کنیم که چنانچه اراده وجود داشته باشد، با قبول همین مدل ساده یعنی حمایت (نه دخالت و تصدیگری) دانشگاه و مشارکت بخش خصوصی، راه تبدیل دانش به ثروت در یک مقیاس وسیع باز خواهد شد، آنگاه اگر مدلهای این چنینی موفق نشوند، معلوم میشود که هنوز دانشگاهها مرحله طفولیت خود را سپری نکردهاند.
برای دانشگاهها ماموریتهای اختصاصی تعریف شود
عضو هیات علمی گروه زیستشناسی دانشگاه فردوسی مشهد همچنین فقدان حلقههای نخبگانی برای برای بازخورد دادن به دانشگاهها را از دیگر عوامل دخیل در غیرکاربردی بودن پژوهشهای علمی دانست و افزود: در تمام کشورها حلقههای نخبگانی وجود دارند که مزایای رقابتی آن کشور را میسنجند و به نهادهای علمی بازخورد میدهند و برای آنها ماموریت تعیین و از آنها حمایت میکنند، اما ما چنین حلقههای نخبگانی را در کشور غایب می بینیم، به طوری که حتی برای ۱۰دانشگاه برترمان هم ماموریتهای اختصاصی تعریف نشده است.
وی ادامه داد: باید ابتدا مزیتهای رقابتی کشور تعیین و شبکه مسائل احصا شود و بر اساس آن به دانشگاهها ماموریت داده شود و از آنها حمایتهای لازم صورت گیرد، یعنی مثلا ممکن است یکی از مزایای رقابتی یک استان اقتصاد دریا باشد، باید از دانشگاههای آن استان خواسته شود برای بهرهوری بیشتر در این زمینه کارهای تحقیقاتی انجام دهند و مورد حمایت هم قرار گیرند. این بخش حمایت خیلی مهم است، به عنوان مثال چگونه میتوان با اختصاص بودجه چند ۱۰میلیون تومانی، از دانشگاهها خواست یک داروی نوترکیب ساخت.
سه حلقه مفقوده برای تجاریسازی دانش
بهرامی تاکید کرد: بنابراین سه حلقه وجود دارند که باید با هم کار کنند تا پژوهشهای انجام شده در دانشگاهها بتوانند به ثروت تبدیل شوند؛ اول حاکمیت به عنوان تسهیلگر و سیاستگذار، دوم نهادهای علمی به عنوان مجری ماموریتها و سوم بخش خصوصی به عنوان پشتیبان و تجاریساز. اگر این سه با هم کار نکنند، سخت است که یافتههای علمی وارد سفره مردم شود.
معاون پژوهشی سابق دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: به صورت طبیعی بخش خصوصی به دنبال منافع خودش است. تا زمانی که حاکمیت تصمیم به تشویق نهادهای خصوصی برای ورود به دانشگاهها نگیرد، این نهادها به سمت تجاریسازی علوم حرکت نخواهند کرد. متاسفانه حتی اندک نهادهای خصوصی که در دانشگاه حضور مییابند هم پس از مدتی فراری میشوند، زیرا هیچ گونه پشتیبانی معنوی، حقوقی یا مادی برای خود نمیبینند.
صنعت تشنه نتایج کار دانشگاههاست
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بر خلاف تلقی موجود، صنعت به شدت تشنه نتایج پژوهشهای علمی انجام شده در دانشگاههاست، تصریح کرد: این حاکمیت است که باید به عنوان حلقه واسط، با تسهیلگری، پشتیبانی، تشویق و دادن بازخوردهای نخبگانی این دو را بهم وصل کند.
وی با بیان اینکه عدم فراهمآوری بسترهای لازم برای ثروتآفرینی از یافتههای پژوهشگران دانشگاهی، تاثیرات بسیار بدی را بر روحیه آنان میگذارد، اظهار کرد: بسیاری از استادان دانشگاه حتی اگر حقوق مناسبی دریافت کنند، باز هم اقدام به مهاجرت میکنند، زیرا در کشورهای هدف بسیار بهتر میتوانند به ثمر نشستن نتایج پژوهشهای خود را ببینند و احساس مفید بودن کنند.
بهرامی با بیان اینکه هنوز در کشور ما این درک حاصل نشده است که علم میتواند زندگی یک ملت را متحول کند، عنوان کرد: سرمایهگذاری در عرصه توسعه علمی نوعی هدر دادن سرمایه تلقی میشود. ما باید این فهم را داشته باشیم که دانش دیربازده است و این موضوع باید به یک باور حاکمیتی و حتی فرهنگ عمومی تبدیل شود؛ بدین منظور باید ساختارهای لازم برای تبدیل علم به ثروت در دانشگاهها ایجاد شود و همچنین پشتیبانیهای قابل قبول نیز از این ساختارها صورت گیرد.
این پژوهشگر حوزه سلولهای بنیادی ادامه داد: در این راستا نهادهای متولی باید جزیرههای پراکنده شبهعلمی را منحل کنند و منابع را تجمیع کنند و در اختیار ماموریتهای محوله به مراکز علمی استاندارد (در تراز جهانی) قرار دهند. همزمان باید نهادهای تخصصی با حضور نخبگان تراز جهانی تشکیل و نسبت به تعریف شبکه مسائل اقدام کنند. در نهایت نهادهای متولی باید با سازوکار حمایت از تاسیس شرکتهای مشارکتی در متن دانشگاهها و اعطای سهام به اعضای هیات علمی، آنان را در دستاوردهای حاصله شریک کنند، یعنی همان اتفاقی که در دانشگاه استنفورد رخ داد و به تاسیس سیلیکونولی (Silicon Valley) منجر شد. البته شرط اساسی برای تثبیت و تداوم این جریان اعطای درجهای از استقلال به دانشگاههای مادر در پیگیری فرایندها است.
وی با بیان اینکه ساختارها و تسهیلات فعلی در دانشگاهها گشایش بیش از این را نخواهد داد و دانشگاهها در همین نقطه متوقف شده و شاید هم عقبگرد داشته باشند، گفت: مگر اینکه تحول بنیادی در دیدگاه، رویکرد و عمل نهادهای بالادستی کشور صورت گیرد. یادمان باشد که اغلب نیروهای تربیتشده در دانشگاههای ما، در ساختار صنعتی کشورهای توسعهیافته موفق هستند. شاید طرح چرایی این واقعیت آغاز خوبی در این مسیر باشد.
انتهای پیام
نظرات