در واقع اتوبوس نیست، یک میدل باس است، اما به اتوبوس سیار کتاب مشهور است، ظاهرش شبیه خودروهای حمل و نقل عمومی که اینروزها آدم ها را در شهرها جابجا می کنند نیست و با انواع و اقسام تبلیغاتی که اینروها روی اتوبوس ها نقش بسته پوشانده نشده، در واقع ظاهرش را به گونه ای که هویتش را نشان دهد، آراسته است.
اینجا فقط سه صندلی هست یکی برای راننده و دوتای دیگر برای همراهانش و یک میز کوچک و یک لپتاپ، در واقع این اتوبوس کلا قصد ندارد آدم ها را جابجا کند، مسافران این خودروی عجیب کتاب ها هستند، هزاران کتاب که به این خودرو ماهیت و هویت جدید بخشیده اند، حالا این اتوبوس، هویتی فرهنگی به خود گرفته و یار مهربان را به سفرهای دور و نزدیک می برد.
به گزارش ایسنا، سال های زیادی است که از کاهش آمار کتابخوانی در کشور سخن گفته می شود، بزرگترها روی خوش به کتاب نشان نمی دهند و بچه ها هم که تا قبل از کرونا تلویزیون و کارتن هایش را رها نمی کردند حالا هر کدام به برکت کرونا عموما یک گوشی موبایل یا تبلت دارند و در دنیای بازی های دیجیتال غرق شده اند و کتاب همچنان در غربتی عجیب است.
اما این فضا در روستاها متفاوت است، بچه های روستایی، حداقل در بیشتر روستاها هنوز دنیای کودکانه تری دارند و اسیر بازی های دیجیتال، اسباب بازی های گران قیمت، تلویزیون، کلاس های رنگ و وارنگ و چشم و هم چشمی های والدین نشده اند و شاید به همین دلیل است که "میدل باسی" که کتاب برایشان سوغات می آورد اینهمه برایشان جذاب و عموکتابی برایشان دوست داشتنی است.
در واقع کتابخانه سیار "پرتو دانایی" که بیشتر مناطق روستایی و روستاییان را مورد هدف قرار داده، با همان سه صندلی کودکان روستایی را به سفر در دنیای بیکران کتاب ها می برد.
کتابخانه سیار استان مرکزی که مختص تعدادی از روستای شهرستان اراک است، در واقع یک میدل باس است که به اتوبوس کتاب معروف شده و غیر از آن سه صندلی، باقی فضایش قفسهبندی شده است تا کتابهای مختلف را در خود جای بدهد.
این کتابخانه سیار هر روز هفته مهمان یکی از روستاهای شهرستان اراک است.
شنبه ها به روستای مهردشت، یکشنبه ها به روستای حاجی آباد، دوشنبه به روستای هزاوه سفر می کند، سه شنبه ها و چهارشنبه ها هم به ترتیب میهمان روستاهای گوار و جیریاست.
این کتابخانه سیار مورد استقبال کودکان و نوجوانان و خانواده های روستا قرار گرفته است و انواع و اقسام کتاب های مختلف را در اختیار روستاییان قرار می دهد.
با این کتابخانه سیار همراه و راهی روستای هزاوه شدیم.
در طول مسیر منتهی به روستا، مسئول کتابخانه از استقبال روستاییان از کتابخانه و خاطرات جالبی که از کودکان و نوجوانان روستایی دارد سخن می گوید و از میزبانی خوبی که از مینی بوس حامل یار مهربان صورت می گیرد که اتفاقا پس از رسیدن به روستا این استقبال و میزبانی را به چشم دیدیم.
در ورودی روستا، مردانی که مشغول کارند دست تکان می دهند و به کتابخانه سیار خوشامد می گویند، اولین محل استقرار کتابخانه در مقابل مرکز بهداشت است که تقریبا جلوی دبستان روستا قرار گرفته است، ثنا و محدثه با وجود سرمای هوا، کتاب به دست منتظر کتابخانه سیار هستند و به محض دیدن مینی بوس از خوشحالی دست تکان می دهند.
مینی بوس در محل مناسبی پارک می کند و به همراه صفری مسئول کتابخانه، راهی دبستان روبرو می شویم، با ورودمان به سالن مدرسه، زهرا بلافاصله به سمت ما می دود و می گوید: عمو امروز یادم بود که کتابم رو بیارم و کتاب های جدید امانت بگیرم.
صفری که در بین کودکان و نوجوانان روستای هزاوه به "عموکتابی" معروف است، به سمت کلاس های درس می رود و از بچه ها می خواهد کتاب هایشان را برای تعویض بیاورند و همراه دانش آموزان راهی کتابخانه می شود.
به محض ورود به کتابخانه سیار، ازدحام بچه ها چند برابر می شود، عده ای دور عموکتابی جمع می شوند تا سریعتر کتاب قبلی را تحویل دهند و کتاب جدیدی بردارند و عده ای سراغ کتاب ها می روند تا کتاب خود را انتخاب کنند و سپس با تحویل کتاب قدیمی، کتاب جدید را به امانت ببرند، بعضی از بچه ها هم از قبل برنامه ریزی کرده اند که با اطلاع عموکتابی کتاب ها را بین خودشان ردوبدل کنند.
اشتیاق بچه ها برای اتصال به کتابخانه سیار دیدنی است و صحنه های شیرینی از تلاش کودکانه شان برای حضور در دنیای کوچک کتابخانه سیار اتفاق می افتد، امیرمحمد ۴ ساله همراه مادربزرگش به کتابخانه مراجعه می کند و کتاب می خواهد و این همراهی نشانگر علاقه مندی اهالی روستا به کتابخوان شدن فرزندانشان است، حتی اگر والدین به این اقدام به عنوان یک سرگرمی جدید برای کودکان پرانرژی شان نگاه کنند هم، کسی این وسط ضرر نمی کند.
بچه ها کتاب هایشان را تحویل داده و کتاب های جدید را به امانت گرفته اند، حالا تصمیم می گیریم که به سمت محله پایین روستای هزاوه برویم، روستا به دلیل بارش های قبلی، تقریبا برفی است، کوه های اطراف کاملا سفیدپوش شده اند، مسیر منتهی به امامزاده باز به نظر میرسد، تعدادی ماشین در جاده در حرکتند و ما مسیر مارپیچ منتهی به امامزاده را برای رفتن به محله پایین، انتخاب می کنیم.
جاده تقریبا باز است، اما پیچ آخر هنوز برفروبی نشده است و عملا در برف گیر می کنیم و پس از سه چهار بار عقب، جلو رفتن و گیر کردن در برف و جاده یخ زده ناچار می شویم، جاده مارپیچ امامزاده را دنده عقب به سمت پایین برگردیم و مجددا از مسیر محله بالا به سمت محله پایین به راه می افتیم.
مادر و دختری حدودا ۵ ساله در گوشه ای ایستادهاند و به محض دیدن مینی بوس جلو می آیند، دستی تکان می دهند و مینی بوس توقف می کند، در باز می شود و دخترک با خوشحالی بالا می آید و کتابش را تحویل می دهد. مادر دخترک می گوید: آمدیم، رفته بودید، دخترم خیلی ناراحت شد، خداروشکر برگشتید وگرنه تا هفته دیگه به خاطر نداشتن کتاب جدید حسابی ناراحت بود.
دخترک با خوشحالی کتاب جدید را که انتخاب آن را عمو کتابی سپرده برمی دارد و پیاده می شود و ما با حس خوبی که از شادی او به کتابخانه سیار منتقل می شود، راهی محله پایین می شویم.
در محله پایین اتوبوس داخل حیاط مدرسه توقف می کند و تعداد زیادی دانش آموز بلافاصله کتاب به دست به سمت مینی بوس می دوند و سروصدای آنها مینی بوس را پر می کند، همگی در فضای این کتابخانه کوچک جا نمی گیرند پس تعدادی از آنها به ناچار و البته با دلخوری، بیرون منتظر می مانند تا ازدحام داخل کاسته شود و به تدریج برای انتخاب کتاب وارد شوند.
انتظار چنین استقبالی از کتابخانه سیار و البته کتابخوانی را آنهم از سوی بچه های روستا نداشتم، استقبال فراتر از تصورم بود و نکته جالب این بود که حتی بچه هایی که سواد خواندن ندارند هم به شدت در پی امانت گرفتن کتاب هستند، مثلا محمد طاها که کلاس اولی است، بلافاصله پس از ورود کتابخانه سیار به مدرسه به سمت مان می آید و کتاب هایی که هفته پیش امانت گرفته به عموکتابی تحویل می دهد و با شوق و ذوق به سراغ قفسه کتاب ها می رود تا کتاب بعدی را انتخاب کند و می گوید کتاب خواندن را بسیار دوست دارد و مادرش در خواندن کتاب ها به او کمک می کند.
ازدهام بچه ها در محله پایین نسبت به اولین نقطه توقف اتوبوس، بیشتر است به همین دلیل، زمان بیشتری را در محله بالا می مانیم.
اینجا علاوه بر دانش آموزان دوره ابتدایی، دانش آموزان دوره متوسط نیز به خوبی از کتابخانه سیار استقبال می کنند.
حوالی ظهر پس از یک روز شلوغ، مسیر بازگشت از روستا را در پیش می گیریم و رضا صفری مسئول کتابخانه سیار استان مرکزی، در بازگشت می گوید: امروز روز شلوغی بود، اما در برخی از روستاها مانند جیریا تعداد کودکان و نوجوانانی که به کتابخانه مراجعه می کنند بیشتر از اینهاست که نشان می دهد میزان علاقه به کتاب و کتابخوانی در روستاها بالاست.
به گزارش ایسنا، استقبال از کتابخانه ای سیار در این روزها که علاقه به خواندن کتاب حداقل در بین شهرنشینان کمتر شده، اتفاق مثبتی است و جای تامل دارد. اینکه روستاییان در این حوزه از شهرنشینان پیشی گرفته اند جالب است و باید برای مسئولان فرهنگی قابل توجه باشد.
در پایان این سفر جذاب چند ساعته با مسئول کتابخانه سیار استان مرکزی به گفت و گو نشستم.
وی با بیان اینکه روزهای دوشنبه هر هفته در روستای هزاوه هستیم و کودکان و نوجوانان و والدین شان برای امانت گرفتن کتاب به کتابخانه سیار مراجعه می کنند، تصریح کرد: این کتابخانه سیار، در واقع تنها کتابخانه سیار استان مرکزی است که در شهرستان اراک فعالیت می کند. این کتابخانه دارای بیش از هزار جلد کتاب مذهبی، رمان، ادبیات، علوم خاص، علوم انسانی، کودک و نوجوان، رمان های خارجی، روانشناسی، مجلات، دفاع مقدس و ... است.
صفری با تاکید بر اینکه استقبال بسیار خوبی را از سوی کودکان و نوجوانان روستایی از کتابخانه سیار شاهد هستیم افزود: این استقبال و علاقه مندی به کتابخوانی به شکلی است که مراجعه کنندگان دائما به دنبال کتابهای جدید هستند.
وی افزود: در کنار حضور فعال کودکان و دانش آموزان مقطع ابتدایی، خانواده ها و والدین نیز استقبال خوبی از کتابخانه سیار دارند و ضمن به امانت گرفتن کتاب مخصوص خود، در خوانش کتاب برای فرزندان خود نیز مشارکت دارند و آنها را به سمت کتاب خوان شدن هدایت می کنند.
مسئول کتابخانه سیار استان مرکزی در خصوص تاثیر فعالیت چنین کتابخانه هایی برای توسعه فرهنگ کتابخوانی در بین کودکان و نوجوانان بیان کرد: کتابخانه استان مرکزی، چهلمین کتابخانه سیار کشور است و فعالیت آن در علاقه مند شدن کودکان به کتاب و افزایش قدرت خوانش آنها به کتاب تاثیر بسزایی دارد. بچه هایی که در حوزه خوانش ضعیف هستند می توانند با خواندن کتاب قصه این ضعف را برطرف کنند.
وی تاکید کرد: قطعا فعالیت چنین کتابخانه ای اهمیت بالایی دارد. دانش آموزان با مطالبه کتاب ها و عناوین جدید در پی افزایش سطح علمی و دانش خود و کم کردن فاصله شان با دانش آموزان شهرنشین هستند و خانواده ها نیز آنها را در این مسیر تشویق می کنند.
وی با اشاره به اینکه هزینه عضویت در کتابخانه سیار در روستاها سالانه ۵۵۰۰ تومان برای کودکان زیر ۱۲ سال و ۱۰ هزار تومان برای کودکان بالای ۱۲ سال است، گفت: این کتابخانه در حال حاضر در ۵ روستای شهرستان اراک فعالیت دارد و استقبال بسیار خوبی از این کتابخانه را بویژه در روستای گوار و جیریا شاهد هستیم. دیگر روستاها نیز متقاضی و خواهان حضور کتابخانه سیار هستند، اما این اتوبوس نمی تواند در طول هفته به تعداد زیادی از روستاها سفر کند، هر چند دانش آموزانی از روستاهای همجوار در مدارس این ۵ روستا تحصیل می کنند و از این بابت شمار بیشتری از دانش آموزان روستایی را پوشش می دهیم.
صفری اظهار کرد: در کنار حضور کتابخانه سیار در روستاها که به یک روز در هفته محدود می شود، تا جایی که توانستیم، کتابخانه مدرسه محله بالا را به لحاظ فکری و تامین کتاب آماده کرده ایم و به دنبال تکمیل این کتابخانه هستیم تا دانش آموزان بتوانند از این ظرفیت برای کتابخوانی استفاده کنند.
وی با بیان اینکه مهمترین موضوع در فعالیت کتابخانه سیار انتخاب کتاب است که از سوی کارشناسان امر تایید می شود، افزود: زمانی که کتابی در کتابخانه قرار می گیرد، در سامانه ثبت می شود تا کار کارشناسی درخصوص آن انجام گیرد، البته در تامین منابع کتاب محدودیت هایی وجود دارد که امید است در دوره مدیریت جدید نهاد کتابخانه های عمومی استان مرکزی این محدودیت به خوبی جبران شود.
به گزارش ایسنا، همه ساله تاریخ ۱۴ فوریه، مطابق ۲۵ (یا ۲۶ بهمن) به عنوان روز بینالمللی «اهدای کتاب» (International Book Giving) گرامی داشته میشود. اصلیترین هدف این روز، تشویق افراد سراسر جهان به هدیه دادن کتاب به کودکان است، به طوری که کودکان بتوانند هرچه بیشتر به کتابهای مناسب و مفید دسترسی داشته باشند.
با توجه به میزان استقبال علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی در روستاها، مسلما وجود یک کتابخانه سیار برای استان مرکزی کم است و امید است که اتوبوس حامل یار مهربان در روستاهای بیشتری حضور یابند چراکه روستاییان انصافا به خوبی از این خودروی کوچک که کودکان آنان را به سفرهای بزرگ می برد، به خوبی میزبانی می کنند.
انتهای پیام
نظرات