هر بار که با فرزندان خود تماس میگیرد، پسر ۶ ساله وی تنها یک سوال دارد «چرا همه مامان دارند من ندارم؟» پسر ۱۲ ساله فرزانه در هر تماس به مادر دلداری میدهد که نگران برادرش نباشد اما مگر میشود مادری که از فرزندان خود دور است، نگران نباشد؟
فرزانه در گفتوگو با ایسنا در خصوص چگونگی به زندان افتادن خود میگوید: وضعیت مالی ما بسیار بد بود و من برای اینکه کمکی به زندگی کنم و در واقع کمکخرج همسرم باشم، تصمیم گرفتم با دو خانم که با یکدیگر خواهر بودند، سرمایهگذاری کنم که اعتماد بیجا کردم.
وی میافزاید: ما گل زعفران میخریدیم و آن دو خواهر توزیع میکردند. سرمایه من اندک بود و آنها سرمایه بیشتری داشتند. من دسته چک داشتم و آنها از چک من استفاده میکردند. اوایل کار خیلی خوب بود اما زمانی که قرار شد چکها را پر کنند، خودشان را عقب کشیدند و از این کار شانه خالی کردند. من بابت دادن چکها هیچ مدرکی از آنها نگرفته بودم.
فرزانه بیان میکند: یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان بدهی بالا آوردیم. من کل زندگی، حتی لوازم منزلم را فروختم و در حاضر بچههای من فقط یک فرش دارند. از کل این بدهی ۲۵۰ میلیون تومان باقی ماند. به دلیل این بدهی از عید به مدت ۴۵ روز به زندان افتادم تا اینکه ستاد دیه ۱۰۰ میلیون تومان کمک کرد و ۱۵۰ میلیون تومان دیگر را قرض گرفتم.
وی ادامه میدهد: ما تصور کردیم که بدهی تمام شده اما یک چک ۳۴۰ میلیون تومانی بدون تاریخ برای ضمانت به آن دو خواهر داده بودم که همسرم پشت چک را امضا کرده بود. ۲ ماه بعد از خروج من از زندان آن چک را اجرا گذاشتند و حکم جلب من و همسرم را گرفتند. از تیرماه به زندان افتادیم، البته همسرم یک ماه بعد آزاد شد، اما من ۷ ماه است که در زندان هستم. مددکاران خیلی با آن دو خواهر صحبت کردند که در نهایت راضی شدند تنها ۲۶۰ میلیون تومان از چک را بگیرند و رضایت دهند.
فرزانه با گریه میگوید: در حال حاضر در پایینترین منطقه مشهد خانه اجاره کردهایم که برای همان هم ۱۰ میلیون تومان رهن و ۲ میلیون تومان اجاره پرداخت میکنیم. منطقه از نظر امنیت خوب نیست و من همیشه استرس دارم. همسرم میگوید که وقتی در خانه را قفل میکند تا به سر کار برود میگوید خدایا فرزندانم را به خودت میسپارم.
وی اضافه میکند: بچههایم از ۶ صبح تا ۸ شب در خانه تنها هستند. پسر بزرگم به مدرسه نمیرود؛ زیرا کسی نیست که آنها را به مدرسه بفرستد. شاید هفتهای یک بار تغذیه درستی داشته باشند؛ زیرا شوهرم فرصت ندارد و بعضی روزها تا ۱۰ شب هم سر کار است که بتواند کرایه خانه را تهیه کند.
فرزانه عنوان میکند: فرزندانم نمیتوانند ملاقات بیایند؛ زیرا همسرم سر کار است و اگر یک روز به سر کار نرود او را اخراج میکنند. از مرداد فرزندانم را ندیدم و فقط تلفنی صحبت میکنیم. دوری فرزندانم خیلی سخت است، روزی نیست که گریه نکنم. هر زمان که تماس تلفنی داریم، پسر کوچکم میگوید که چرا همه باید مامان داشته باشند و من نداشته باشم؟ پسر بزرگم از برادرش مواظبت میکند و من را دلداری میدهد که نگران برادرش نباشم. پسر بزرگم عاشق مدرسه و خیلی هم زرنگ است اما الان امکان تحصیل ندارد.
وی خاطرنشان میکند: به دلیل اینکه من به زندان افتادم، خانوادهام به نوعی طردم کردند و مدام میگویند نباید این کار را میکردی که به زندان بیفتی. من از این موضوع بسیار ناراحت هستم و حتی با پدر و مادرم صحبت نمیکنم.
فرزانه از خیرین درخواست دارد که به خاطر دو فرزندنش مساعدت کنند، تا زودتر از زندان آزاد شود؛ زیرا فرزندانش گناهی ندارند و بدون فرزانه زندگی سختی را میگذرانند.
افرادی که قصد کمک به این مادر را دارند میتوانند کمکهای نقدی خود را به شماره کارت ۵۰۲۹۰۸۷۰۰۱۵۰۶۰۳۲ یا شماره شبا Ir۷۳۰۲۲۰۱۹۰۱۰۱۱۱۴۳۵۶۸۰۰۰۰۱، بانک توسعه تعاون شعبه امام خمینی مشهد به نام خیریه انجمن حمایت از خانواده زندانیان مشهد واریز کنند.
انتهای پیام
نظرات