شهید محمد صفری مقدم در ۱۵ مرداد ۱۳۴۱ در قم به دنیا آمد. در نوجوانی با شدت گرفتن موج انقلاب اسلامی مردم ایران، او نیز با روحیهای انقلابی در تظاهرات بر ضد رژیم شرکت فعال داشت و به پخش اعلامیه و نوارهای امام میپرداخت.
در سن ۱۸ سالگی به خدمت سربازی رفت سپس وارد حوزه علمیه شد. با شروع جنگ تحمیلی ابتدا به عنوان نیروی رزمی وارد جبهه شد ولی هنگامی که در جبهه فهمیدند که او طلبه است، مسئولیت تبلیغی را به عهده گرفت و در آنجا کلاسهای عقاید، احکام و قرآن تشکیل داد.
سرانجام شهید صفری مقدم در چهارم اسفند ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید و در امامزاده ابراهیم قم آرام گرفت.
در وصیت نامه شهید محمد صفری مقدم آمده است:
خدایا! ناراحت هستم از این که در عمر خود معصیت تو را کردم، خدایا! ناراحت هستم از این که تو را به صورت خالقی نشناخته بودم، خدایا! ناراحت هستم از این که نهایتی از بندگانت هنوز خطا میروند.
خدایا! ناراحت هستم از این که نتوانستم به آرزوی خود برسم که تا آخر عمرم به اسلام و بندهها خدمت کنم، خدایا! ناراحت هستم از این که فقط یک بار میمیرم در راه آیین تو. کاش تا زمان مهدی (عج) هر روز با زجر میمردم و زنده میشدم.
خدایا! ناراحت هستم از این که اسلام مظلوم است و یاور میخواهد و من هم نیستم تا دینم را ادا کنم، خدایا! ناراحت هستم از این که رزمندگان آینده را در جنگ با کفار تنها میگذارم.
خدایا! خوشحال هستم از این که به ما توفیق دادی تا این که راه سعادت و خوشبختی را یافتیم، خدایا! خوشحال هستم از این که علاقه دنیا را از من بردی و علاقه آخرت را به من دادی، خدایا! خوشحال هستم از این که مرا جزء مجاهدین و شهدا قرار دادی.
قرآن شریف میفرماید: زندگی منهای خدا، در دنیا و آخرت تاریک، وحشتناک، با دلهره و غم و اضطراب خاطر همراه است.
ای عزیز! کجا میروید؛ اگر سعادت و راحتی دنیا و آخرت را میخواهید به آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) نظری اندازید و بعد تفکر کنید و با اراده عمل کنید. نظری به زندگی ائمه معصومین (علیهم السلام) بکنید که چگونه زندگی کردند؛ شما هم تا توان دارید مانند آن عزیزان زندگی داشته باشید؛ البته، اول مشکل است؛ زیرا دنیا زندان مؤمن است ولی یقین داشته باشید بعدها لذت بخش میشود.
مادر جان! اگر با شهادت من به خود سختی و رنج بدهی من هم در قبر عذاب و رنج میکشم پس خواهش میکنم تو خوشحال باش تا من هم در عالم برزخ خوشحال و راحت باشم و اگر هم گریه میکنی حال ائمه معصومین (علیهم السلام) را در نظر بگیر و گریه کن.
پدر و مادر عزیزم! من در حق شما کاری نکردم ولی اگر در جهان آخرت شهید نامیده شدم؛ حتماً شما را یاری و کمک میکنم. برخوردهای خوب و خوشحال کننده داشته باشید و آن دو عروس را که در حال حاضر دارید زیاد دوست داشته باشید.
برادرهای عزیزم؛ از شما میخواهم سر لوحه زندگی خود را خدمت به اسلام و مردم و خدمت به پدر و مادر و خانواده خود قرار دهید، خواهرهای عزیزم! خود و فرزندان خود را در راه الهی قرار دهید. ای آشنایان و فامیل های عزیز! مرا ببخشید و دعا به حال ما بکنید.
همسرم! هر چند نتوانستم شما را به یاری خداوند به سعادت برسانم و میدانم برای شما سخت است بعد از مدتی کوتاه، تنها بمانی و میدانم، بر شما سخت است، صبر کن ولی بدان در نزد خداوند مقام والایی داری.
انتهای پیام
نظرات