ایسنا پلاس: کلاسهای «افتر اسکول» یکی از امتیازات مدارس غیر انتفاعی است و هدف از ایجاد آن نگهداری از دانشآموزانی است که پدر و مادرشان شاغل هستند. این کلاسها علاوه بر اینکه هزینهای مازاد به خانواده تحمیل میکنند، معمولا هیچ بار آموزشی و یا حتی تفریحی ندارند. در واقع شما هزینه «افتر اسکول» پرداخت میکنید که مدرسه، دانشآموز شما را چند ساعت بیشتر در مدرسه نگه دارد.
دانشآموزان در «افتراسکول» میتوانند در یک کلاس بنشینند و تکالیف خود را انجام دهند و این موضوع میتواند تا حدی آرامش خاطر یک مادر شاغل را که فرزندش در یک محل امن نگهداری میشود، فراهم کند. حالا با تعطیلی پیاپی مدارس به دلیل آلودگی هوا هم این هزینه سوخت میشود و هم استرس مضاعفی برای والدین شاغل ایجاد میشود؛ زیرا نه فضایی برای نگهداری از فرزندشان وجود دارد و نه محل کارشان برای مرخصی با آنها همکاری میکند.
تعطیلات هفته گذشته به دلیل آلودگی هوا برای خیلی از مادران شاغل استرس زا و چالشبرانگیز بود؛ تعدادی از آنها روایت شخصی خود را در اختیار ایسنا قرار دادند و معتقدند هیچ نهادی به فکر مادران شاغل نیست.
با ادامه تعطیلی مدارس شغلم را از دست میدهم!
فهیمه، یک مادر ۳۵ ساله و کارمند یک شرکت خصوصی است که پسر کلاس اولیاش را در یک مدرسه غیرانتفاعی به همراه «افتراسکول» ثبت نام کرده است؛ او درباره چالشهای شخصی خود میگوید: «برای ثبت نام پسرم در مدرسه غیر انتفاعی ۲۰ میلیون تومان هزینه کردم و همان ابتدا به مدیر مدرسه گفتم، دغدغه من این است که اگر کلاسها آنلاین شود، بنده به هیچ وجه شرایطش را ندارم. مدرسه هم خیالم را راحت کرد که به هیچوجه کلاس آنلاین نداریم؛ چون دانشآموزان طی دو سال گذشته ضربه زیادی از این موضوع خوردند. برای همین مبلغ ۲۰ میلیون تومان را بابت ۷ صبح تا ۲ بعد از ظهر پرداخت کردیم. از ساعت ۲ تا ۵ بعد از ظهر هم «افتراسکول» محسوب میشود که هزینهاش ساعتی ۳۰ هزارتومان است. شرایط عادی بود تا اینکه مسئله آلودگی هوا پیش آمد و از شنبه هفته گذشته مدرسه و افتراسکول تعطیل شد و باز هم برنامه کلاس آنلاین راه افتاد. در نهایت من ماندم و یک بچهای که هیچ کس نیست از او نگهداری کند. خانه مادرم به خانه ما دور است و در این مدت طرح زوج و فرد از جلوی منزل هم اجرا میشد.
بچهای که کلاس اول است، نمیتواند به تنهایی برای کلاس آنلاین آماده شود و من مرخصی گرفتم که کنار فرزندم باشم. محل کارم مرخصی طولانی به من نمیدهد و وقتی درخواست دورکاری دادم، به شدت مخالفت شد. به آینده سال تحصیلی هم خوشبین نیستم؛ چون هم آلودگی هوا ادامه دارد و هم موج جدید کرونا در راه است. به احتمال زیاد به کلی شغلم را از دست میدهم.»
آنقدر اضطراب دارم که به هیچوجه خیالم راحت نیست!
ملیحه، یک استاد دانشگاه و یک مادر شاغل است که دو فرزند دارد و این روزها درگیر مدرسه دختر کلاس اولیاش است: «اساسا شرایط یک مادر شاغل با دو بچه سخت است، اما از سال گذشته که بعد از عید نوروز اعلام شد همه باید سرکار بروند، من در شرایطی بودم که نه میتوانستم برای پسر چهار سالهام مهدکودک پیدا کنم و نه سرویس خوبی برای دختر شش سالهام که به پیش دبستانی برود. خیلی سخت گذشت و حتما باید یکی کمکم میکرد. با آلودگی هوا در هفته گذشته شرایط من به مراتب بدتر شد؛ به این دلیل که دخترم به کلاس اول میرفت و در یک شرایط جدید قرار گرفته بود و تازه میخواست با کلاس درس خودش را تطبیق دهد. سال گذشته هم که پیشدبستانی بود به دلیل قطعیهای مقطعی اینترنت که کلاسها آنلاین بود با مشکلات زیادی روبه رو شدیم. از سوی دیگر به دلیل شغل من و همسرم، مادرم از دو فرزندم مراقبت میکند که به دلیل عدم آشنایی او با اینترنت و همین طور محدودیتهایی که برای استفاده از اینترنت برای دخترم ایجاد کردهایم، او نمیتوانست مشکلات را برطرف کند و برخی مواقع کلاسها را از دست میداد. در نهایت امسال بدتر هم شد.
فکر میکنم این مشکل حتی ربطی به رسمی، پیمانی یا قراردادی بودن یک زن کارمند و شاغل ندارد. اگر کارمند رسمی باشی نگران مرخصیهایت هستی؛ زیرا به هر حال سقفی برای مرخصی وجود دارد و بعد مجبور به مرخصی بدون حقوق میشوی که واقعا مبلغ قابل توجهی از درآمد را کاهش میدهد. از سوی دیگر اضطرابی وجود دارد که مدیر یا مسئول مافوق ایجاد میکند. چند بار مجبور شدم بچهها را در فضای اداری با خودم همراه کنم و واقعا بازدهی نداشت. به هر حال من مجبورم در این هوای آلوده بچه را از خانه خارج کنم و در هر صورت او از آلودگی آسیب میبیند؛ چه بسا که دخترم آلرژی شدیدی پیدا کرده و دائم سرفه میکند. اینها آنقدر به آدم اضطراب وارد میکند که از هیچ طرفی نمیتواند خیالم راحت باشد.
این را هم در نظر داشته باشید که با هزینه گزافی بچه را در مدرسه ثبت نام میکنیم که فرزندمان تعلیم بهتری ببیند اما شرایط طوری است که همه چیز آنلاین است و فشار بیشتر روی من مادر است. خیلی روزها باید ساعت پنج صبح به سمت محل کارم بروم؛ از آن طرف تا ساعت یک نیمه شب مشغول املا نوشتن و رسیدگی به تکالیف فرزندم هستم و او هم صبح کلاسآنلاین دارد و باید حاضر شود. این شرایط یک گسست بدی در خانه ایجاد کرده است.»
در ساختار اجتماعی ایران چیزی برای مادر شاغل تعریف نشده است!
نسیم، مادر شاغل دیگری که در یک شرکت خصوصی فعال است و با تنها دخترش با هم زندگی میکنند هم چالشهای خاص خودش را دارد: «آدمهایی مثل من که از یک شهر دیگر به تهران آمدند و خواهر یا مادری نزدیک محل زندگیشان ندارند، معمولا مشکلاتشان مضاعف است؛ چون معمولا کسی نیست هنگام سختیها به دادشان برسند. ببینید، اصلیترین موضوع هر فرد شاغلی ساعت کاریاش است که درکمترین حالت هر کارمندی باید روزی ۸ ساعت کار کند. وقتی من یک مادر شاغل هستم، اولین چالشم ساعت کاری است و هیچ مدرسهای نیست که بچه را طولانیمدت نگه دارد و این موضوع واقعا پیچیده است.
موضوع فقط در ساعات کاری خلاصه نمی شود و باید ترافیک وحشتاک تهران را هم در نظر گرفت. وقتی کار من ساعت ۵ تمام شود در واقع من ساعت ۶:۳۰ به بچهام میرسد. دختر من مدرسه دولتی میرود و کلاسش ساعت ۸:۳۰ شروع میشود و برای همین من همیشه دیر به محل کارم میرسم. از طرفی کلاسش ساعت ۱۲:۳۰ تمام میشود و من با یک مهد کودک صحبت کردم که به دخترم یک فضایی با میز مناسب و ناهار گرم بدهند تا تکالیفش را انجام دهد اما آنها هم تا ساعت ۴ خدمات میدهند و ساعت ۴ بعد از ظهر برای من تازه شروع ماجراست. به هر راننده ای اعتماد ندارم و هر روز باید یک مدل برنامهریزی کنم و این واقعا برایم مساله است.
به عنوان یک مادر شاغل باید هم دخترم را و هم مدیرم را راضی نگه دارم و این چالشبرانگیز است. تازه اینها که گفتم برای شرایط عادی است و تعطیلی کار را سختتر میکند. محل کارم اجازه نمیدهد که دخترم را با خودم بیاورم؛ در صورتی که دخترم ۹ ساله و بیآزار است. از طرفی دخترم هم ناراضی است و میگوید کاش تو هم خانهدار بودی!
من به کشورهای زیادی سفر کردهام و دیدهام که در خارج از کشور خدمات «افتراسکول» جزو خدمات عادی است که به کمک مادرهای شاغل میآید اما در ساختار اجتماعی ایران چیزی برای مادر شاغل تعریف نشده است؛ چون چارچوب ذهنی مسئولان این است که پدر کار میکند و مادر در خانه غذا میپزد. فقط در فیش حقوقی من حق اولاد لحاظ شده که مبلغ آن ۴۰۰ هزارتومان است و معادل چهار روز کرایه تاکسی است. »
«افتراسکول» نه تفریحی است و نه درسی!
اما زیبا که معلم پیشدبستانی یکی از مدارس غیر انتفاعی تهران است، موضوع را از زاویه دیگری تعریف میکند: «مدرسهای که بنده در آن تدریس میکنم یکی از امتیازاتش خدمات افتراسکول است؛ به طوری که همه بچهها از پیشدبستانی تا کلاس پنجم در یک کلاس مینشینند و تکالیفشان را انجام میدهند و منتظر میشوند تا والدینشان بعد از حدود ۳ یا ۴ ساعت دنبال آنها بیایند. متاسفانه بارها دیدهام که دانشآموز به دلیل حضور طولانیمدت در مدرسه دچار اختلال عصبی شده و ناخن میجود؛ زیرا دوست دارد مثل باقی بچهها ظهرها به خانه برود اما حقیقت این است که وقتی با والدینشان صحبت میکنی، میبینی آنها هم چارهای ندارند. ساعت اداری مادر طولانی است و کسی را ندارد که از فرزندش مراقبت کند. از طرفی افتراسکولها هم هیچ بار تفریحی و یا سرگرمی برای دانشآموز ندارد که حداقل در این مدت به او خوش بگذرد!»
با این حال هنوز هیچ قانونی برای کاهش ساعت اداری بانوان شاغل تصویب نشده است و بسیاری از بانوان شاغل با چالشهای اضطرابآوری درگیر هستند.
انتهای پیام
نظرات