مدینه رجایی در جلسه معرفی کتاب «الادب المقارن» و بررسی ادبیات تطبیقی که امروز، ۲۱ آذر ماه، به مناسبت هفته پژوهش با حضور جمعی از دانشجویان ایرانی و عربزبان در تالار حائری دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، در خصوص ترجمه یک اثر به زبانهای مختلف و جایگاه آن اظهار کرد: یکی از مهمترین موضوعات تطبیقی رباعیات خیام و ترجمه این رباعیات است. خیام شاعر قرن پنجم در نیشابور است که جایگاه علمی او برتر از جایگاه ادبیاش است اما آوازه خیام مدیون رباعیات او است که شهرت جهانی دارد.
وی افزود: خیام منکر وجود خدا نمیشد اما با عقل به پدیدهها مینگریست و اذعان میکرد که انسان از طریق جبر و اجبار وارد دنیا شده و اختیاری در انتخاب سرنوشت ندارد؛ لذا به این نتیجه میرسد که باید حال را غنیمت شمرد و این باعث شده که عدهای تصور کنند خیام یک انسان لذتگراست.
رجایی با اشاره به ترجمه انگلیسی رباعیات خیام و سیر این نوع ترجمه گفت: رباعیات از طریق ترجمه انگلیسی به ترجمه عربی راه پیدا کرده است. برای همین ترجمه فیتز جرالد از رباعیات یکی از مهمترین ترجمههاست. ادوارد فیتز جرالد در سالهای ۱۸۰۹ تا ۱۸۸۳ در انگلیس زندگی کرد و بعد از دوران تحصیل ارتباط خود را با زبان فارسی حفظ کرد.
این کارشناس زبان و ادبیات عرب با بیان اینکه او رباعیات را به شیوهای همقافیه با فارسی به نظم کشید، تصریح کرد: اول اینکه هر رباعی را جداگانه ترجمه نکرد و مفهوم یک یا چند رباعی را به هم آمیخت و آن را در شکل یک رباعی درآورد و گاهی مجبور میشد از مجموعه اندیشهها استفاده کند. نقدی که بر کار فیتز جرالد گرفته میشود، این است که خواننده تلاش کرده آنچه که با اندیشه خود سازگار است را برداشت کند که این کار هیچ ارتباطی با امانت علمی ندارد.
وی درباره ترجمههای رباعیات خیام به زبان عربی و اصل آن بیان کرد: ترجمه انگلیسی رباعیات خیام بدون تغییر به زبان عربی وارد و ادبیات عرب به کمک ترجمه با رباعیات خیام آشنا شد. به صورت کلی ترجمهها را میتوان به ۲ دسته تقسیم کرد. اول ترجمههای مستقیم است که از اصل پارسی به عربی بازگردانده شدهاند و یک دسته هم ترجمههای غیر مستقیم است که از طریق زبانهای واسطه مثل انگلیسی و فرانسه وارد این زبان شدهاند.
لیلی و مجنون در ادبیات عرب
سکینه سلطانی، کارشناس زبان و ادبیات عرب نیز در ادامه این نشست با اشاره به موضوع دیگری که به آن پرداخته است، گفت: این موضوع شامل لیلی و مجنون است که در ادبیات فارسی و عربی است. ابوالفرج اصفهانی نخستین کسی بود که در کتاب خود «الاغانی» به لیلی و مجنون پرداخته است. او تلاش کرده که اخبار مجنون را از سرچشمههای اصلی آن، یعنی راویان اصلی، بگیرد و با راویان دیدار و دورههای زندگی مجنون و عشق او را جستوجو میکرده است.
وی افزود: بیشتر راویان معتقد هستند که قیس وجود تاریخی داشته و تردیدی در این قضیه نداشتهاند. اصفهانی قیس را از زیباترینان بنیعامر وصف میکند که عاشق دختری به نام لیلی میشود که در دامنه کوه آنها یکدیگر را میبینند و عاشق هم میشوند؛ پس از پردهنشینی لیلی فراغ برای مجنون خیلی سخت میشود و مجنون آشکارا نام لیلی را در شعر خودش میآورده است.
این کارشناس زبان و ادبیات عرب با اشاره به اینکه قیس شعر را ابزاری برای تسکین درد میدانسته است، در ادامه سیر داستانی لیلی و مجنون و ارتباط آن با ادبیات عرب خاطرنشان کرد: مصیبتهای وارده بر قیس برای لیلی دردآور است که ورد لیلی را میبیند و عاشق او میشود. همین برای قیس ضربهای روحی میشود و قیس مجنون میشود و با آهو به خاطر شباهت بسیارش با لیلی انس میگیرد.
سلطانی با بررسی داستان قیس در ادب پارسی و عربی تصریح کرد: قیس الگوی عاشقان زیادی بوده است. شاعران ایرانی هم قیس را به عنوان الگو برگزیدند که نتوانسته به عشق خودش برسد. در ادبیات فارسی نظامی گنجوی به سرودن لیلی و مجنون پرداخته و نظامی در شعرش گرایش اخلاقی دارد؛ هر چند اول به درخواست امیر شروا بوده اما سپس به دلیل گرایش اخلاقی خود لیلی و مجنون را انتخاب می کند. شاعر دیگری که لیلی و مجنون را به نظم کشیده جامی بوده که فضای صوفیانه به آن داده است و هم به اصل عربی آن و هم به شاعران پیش از خود توجه کرده است.
وی اضافه کرد: مقایسه تطبیقی لیلی و مجنون همانندیهای آن است. اینکه نظامی آن را از چارچوب تاریخی خارج کرده و یک ویژگی هنری و ادبی به آن افزوده است چون هدف نظامی دعوت به فضیلت بوده است. نظامی قیس را قهرمان داستان قرار میدهد و در آخر داستان پسر خود را با ۱۸ بیت پند میدهد.
انتهای پیام
نظرات