تاثیر و تاثر پدیدهای بس شگرف و غیر قابل انکار است؛ برای هر کسی با هر نژادی اتفاق میافتد و ایرانی یا غیر ایرانی هم ندارد.
به گفته رام داس، نویسنده و معلم عرفان آمریکایی، در این زمانه هیچکس بهتر از بارکس از مولوی سخن نمیگوید.
کلمن بارکس اهل چاتانوگای تنسی است. تحصیلات خود را در ادبیات قرن بیستم آمریکا در برکلی به پایان رسانده و در ادبیات درجه دکتری گرفت و در دانشگاه جورجینا به تدریس ادبیات مشغول شد.
بارکس در یادداشتی در آخر کتاب «جان کلا رومی» در صفحه ۲۹۰ میگوید: اگر چه در ادبیات از تحصیلات کاملی برخوردار بودم، تا سال ۱۹۷۶ حتی اسم رومی هم به گوشم نخورده بود تا اینکه در این سال رابرت بلای، شاعر دیگر آمریکایی که او هم درباره رومی و حافظ کار میکند، نسخهای از ترجمه اشعار رومی توسط آربری را به من داد و گفت که «این اشعار میباید از قفس رها شوند». بلافاصله مجذوب فضا و آرزومندی که در شعر رومی وجود دارد شدم و درصدد کشف بیشتر این دنیای تازه برآمدم و به بازنویسی اشعار ترجمه آربری پرداختم.
او که ۱۷ سال است تمام همت خود را در ترجمه اشعار رومی متمرکز کرده، در توجیه این مطلب میگوید: وقتی که مترجمی از میان تمام نویسندگان فقط یکی را انتخاب میکند، باید با او انس و الفتی داشته باشد که این خود یکی از آن عوالم سری و عرفانی است.
بارکس در گفتوگویی با بیل مویرز در برنامهای به نام «زبان زندگی» به این سوال که احساسات غالب در مورد اشعار رومی چگونه است، میگوید: احساس بسیار خوبی است؛ همچون اشعهای است که بر دل آدمی بتابد و آن را روشن کند؛ به مثابه احساس جوجهای است که میخواهد سر از پوسته بیرون کند.
او درباره کتاب جان کلام رومی و ترجمه اشعار رومی میگوید که اساس این اشعار بر پایه ترجمه منتشر نشدهای است از جان موین، استاد و رئیس بخش زبانشناسی دانشگاه شهر نیویورک و دیگر ترجمههای رومی.
بارکس ادامه میدهد که سعی جاین موین و من در ترجمه اشعار بیشتر وفاداری به تصاویر شعری است. او میگوید آوای شعر آنچنان که به گوش ما رسیده و محتوای معنوی و روحی که از آن برمیخیزد، بوده است. ما تلاش نکردهایم که موسیقی متراکم اشعار به زبان اصلی را حفظ کنیم. این ترجمه، ترجمهای است آزاد ولی امیدوارم که به جوهر اشعار وفادار مانده باشم.
همانگونه که گفته شد بنا به گفته خود بارکس ترجمه او ترجمه آزاد است ولی او امیدوار است که به جوهر اشعار وفادار مانده باشد. بر این اساس ۲ بیت از نینامه مثنوی معنوی به شرح زیر است:
بشنو این نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
از نیستان تـا مـرا ببـریـدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
ترجمه کلمن بارکس:
Listen to the story told by the reed, of being separated
Since I was cut from the reed bed, I have made this crying sound
مهوش شاهق حریری در مقاله «ایرانشناسی در غرب: جان کلام رومی (ترجمه کلمن بارکس و جاین موین)» معتقد است: خواندن ترجمههای کلمن بارکس یادآور نکتهای است که بیل مویرز هم به آن اشاره میکند و آن اینکه مخاطب نمیتواند دقیقا دریابد که کجا رومی متوقف میشود و بارکس آغاز به سخن میکند و این مطلب شاید یادآور کاری باشد که ادوارد فیتز جرالد، معروف به خیام انگلیسی، با اشعار خیام کرده است. اینکه خیام را به دنیای مغربزمین شناساند و نام خویش را در ادبیات جاودان کرد.
دکتر ایرج پارسی نژاد در مقاله «از نیکلسون تا بارکس» معتقد است کلمن بارکس برای آنکه شعر مولانا را با ذائقه زمانه تطبیق دهد و آن را باب روز بازار آمریکا بگرداند، مضامین عرفانی آن عارف آزاده را از خاستگاه تاریخی و اجتماعی او جدا میکند و آن را با فرهنگ دنیای معاصر تطبیق میدهد.
برای نمونه در روایت بارکس عشق جسمانی میتواند به عشق روحانی که همان شیفتگی به خدا، پیامبران و اولیاء است، منجر شود. بارکس به جای آنکه مفهوم غیر جنسی عشق در مثنوی را همانگونه که هست بازنماید، دست به تحریف آن میزند.
در سرآغاز فصل هشتم کتاب وی در بیان عاشق بودن، عشق عرفانی شاعر را عشق میان زن و مرد میپندارد و در سرآغاز فصل ششم، زیر عنوان مهارت منیات جسمانی وانمود میکند که در طریق تصوف، برآوردن امیال نفسانی، به ویژه کامیابی جنسی، مرحلهای از وصول به حق و رسیدن به عشق الهی است.
گذشته از اینها کلمن بارکس هرگز از مولانا جلالالدین محمد بلخی و زمین و زمانش سخن نمیگوید. اینکه او در یک جامعه اسلامی میزیسته و به زبان فارسی شعر میگفته است، گویی که این شاعر از آسمان نازل شده و به هیچ سرزمین و فرهنگی وابسته نبوده است. با این همه باید گفت که برخی اشعار مولانا جلالالدین محمد در ترجمه انگلیسی بارکس در قالب شعر آزاد، زیبایی و سادگی درخوری دارد.
انتهای پیام
نظرات