دکتر مجید فولادیان در جلسه گفتوگو پیرامون «جنبشهای اجتماعی با تکیه بر اعتراضات اخیر» که در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: عدهای بر این باورند که اتفاقات اخیر اغتشاش بود و برخی از افراد به دنبال آشوبآفرینی بودند. عده دیگری اتفاقات اخیر را اعتراض میدانند اما به نظر من و بسیاری دیگر از جامعهشناسان، این اتفاقات اخیر یک جنبش اجتماعی است.
وی افزود: از نظر آنتونی گیدنز، جامعهشناس بریتانیایی، جنبش اجتماعی تلاش جمعی است برای پیشبرد علایق مشترک یا تحقق اهداف مشترک با عمل جمعی خارج از عرصههای نهادی مرسوم. همچنین از نظر هربرت بلومر، جامعهشناس آمریکایی نیز جنبش اجتماعی برخاسته از نارضایتی ابعادی از جامعه است و کنشگران جنبش در پی اصلاح آنند و جنبشهای اجتماعی میکوشند نظام جدیدی را در زندگی ایجاد کنند.
این جامعهشناس ادامه داد: بر این اساس جنبش اجتماعی یک کنش جمعی اعتراضی و تعارضی نسبت به یک یا چند تبعیض است. امروز مشاهده میشود که حوادث اخیر ایران اولین ویژگی جنبش اجتماعی را دارد چراکه کنشی است جمعی و به شکافهای جنسیتی، نسلی و قومیتی معطوف است.
فولادیان اضافه کرد: ویژگی دوم جنبشهای اجتماعی این است که از روشهای غیر نهادی استفاده میکند. این ویژگی نیز در اتفاقات اخیر ایران وجود داشت چراکه هرچند در جمهوری اسلامی روشهایی برای بیان اعتراض وجود دارد اما به افراد، تشکلها و احزاب اجازه داده نمیشود حتی در همین چارچوبها اعتراضات خود را اعلام کنند. بنابراین اعتراضات اخیر نیز خارج از چارچوبهای نهادی بود.
وی با بیان اینکه سومین ویژگی جنبشهای اجتماعی دارا بودن پیوستگی است، عنوان کرد: حدود ۲ ماه از آغاز حوادث اخیر ایران میگذرد؛ لذا ویژگی پیوستگی نیز در این حوادث وجود دارد. به علاوه چهارمین ویژگی جنبش اجتماعی این است که درجهای از سازماندهی شبکهای را دارد. هرچند این ویژگی در جنبشهای اخیر کمرنگتر شده اما در حوادث اخیر ایران سطحی از سازماندهی شبکهای وجود دارد.
فولادیان بیان کرد: ویژگی بعدی جنبشهای اجتماعی که میتوان آن را به اتفاقات اخیر ایران مترتب کرد، این است که کنشگران در پی تغییر ساختاری در وضع موجودند. بنابراین حوادث اخیر ایران تمام ویژگیهای یک جنبش اجتماعی را دارد.
وی با بیان اینکه باید توجه داشت اتفاقات اخیر ایران جنبش بود، نه انقلاب چراکه در انقلابها تعداد بسیار بیشتری از مردم حضور دارند، ابراز عقیده کرد: البته جنبش اجتماعی اخیر ایران ابتدا ماهیت اصلاحی داشت اما رفتهرفته و در نتیجه برخوردها، تا حدی حالت انقلابی هم پیدا کرد و شعارها بسیار تند و ریشهای شد.
این جامعهشناس با بیان اینکه امروز در تمام دنیا جوامع آماده شکلگیری جنبشاند، عنوان کرد: اما تفاوتی که وجود دارد، این است که در بسیاری از کشورها مانند کشورهای اروپایی، جنبش را به رسمیت میشناسند و میدانند چگونه باید در قبال آن رفتار کنند.
حوادث اخیر کشور یک جنبش اجتماعی جدید است
فولادیان با بیان اینکه جنبشی که در کشور ما شکل گرفته، یک جنبش اجتماعی جدید است، ادامه داد: بیشتر طرفداران جنبشهای جدید جوانانند در حالی که جنبشهای کلاسیک عموما توسط نخبگان رهبری میشد و از تمام گروههای سنی هم در آن مشارکت داشتند. همچنین جنبشهای اجتماعی جدید دنبال بهبود کیفیت زندگیاند و اهداف فرامادی دارند، در حالی که جنبشهای اجتماعی کلاسیک غالبا اهداف اقتصادی و مادی داشت. همچنین بر خلاف جنبشهای اجتماعی کلاسیک که عموما با مشارکت طبقات فرودست جامعه همراه میشد، جنبشهای اجتماعی جدید بیشتر طبقات متوسط را درگیر میکند.
وی با بیان اینکه از دیگر ویژگیهای جنبشهای اجتماعی جدید این است که به سرعت در سطح بینالملل بازتاب پیدا میکند، اضافه کرد: جنبش اجتماعی اخیر ایران نیز با واکنش افراد مختلفی در سراسر ایران مواجه شد چراکه در سطح جهان مردم تصور نمیکردند ایران به عنوان کشوری که در خاورمیانه واقع است، از چنین بدنه اجتماعی تحولیافتهای برخوردار باشد.
عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه دیگر ویژگی جنبشهای اجتماعی جدید این است که الزاما بار ایدئولوژی ندارند، اظهار کرد: جنبش اجتماعی اخیر ایران نیز به همینگونه است. همچنین جنبشهای اجتماعی جدید غیر متمرکز و غیر سازماندهی شدهاند و از وسایل ارتباط جمعی جدید هم به طور گسترده استفاده میشود. بنابراین جنبش اجتماعی اخیر ایران یک جنبش اجتماعی جدید است.
فولادیان با اشاره به اینکه جنبش اجتماعی اخیر ایران فاقد رهبر است، بیان کرد: امروز طبق تعاریفی که در جامعهشناسی وجود دارد، گفته میشود جنبشها الزاما یک رهبر شاخص ندارد اما رهبرانی دارد که میتوانند بین گروههای مختلف پیوند ایجاد کنند و مخالفان شرایط موجود را در کنار هم قرار دهند. جنبش اجتماعی اخیر ایران نه تنها این ویژگی را ندارد بلکه عکس آن را داراست. یعنی کنشگران به جای اینکه افراد را با جنبش همراه کنند، بسیاری از افراد را به دلایلی چون عدم واکنش به موقع و مناسب به این حوادث پس میزنند.
وی با بیان اینکه یکی از ویژگیهای رهبران جنبشهای اجتماعی روایتگری است، گفت: مثلا تصویر خانمی که در مقابل یک ون گشت ارشاد ایستاده بود و اجازه بردن دخترش را نمیداد، یکی از این روایتگریهاست. البته باید توجه داشت روایتگریها در عین حال که شرح ماوقع میدهد، باید در مورد آینده هم پیشبینیهایی کند و این بخش دوم در روایتگریهای جنبش اجتماعی اخیر ایران رخ نداد.
این جامعهشناس با بیان اینکه یکی از ویژگیهای رهبران جنبشهای اجتماعی طراحی تاکتیک است، عنوان کرد: در جنبش اجتماعی اخیر ایران رهبری که تاکتیک طراحی کند، دیده نمیشود. ویژگی بعدی رهبران وادار سایرین به کنشگری است. همچنین رهبران تجربه سازمانی دارند اما این ویژگیها بین کسانی که سعی در هدایت جنبش ایران دارند، دیده نمیشود. بنابراین جنبش اجتماعی اخیر ایران رهبر ندارد.
باید تلاش کرد جنبشهای انقلابی به جنبشهای اصلاحی تبدیل شود
این استاد دانشگاه با بیان اینکه کار عاقلانه این است که سیاستگذاران ایران تلاش کنند جنبشهای انقلابی را به جنبش اصلاحی تبدیل کنند و نه بالعکس تصریح کرد: در جنبش اصلاحی خواستهها روشن است و حاکمیت میتواند آن را در سیستم خودش پیاده کند. در جامعهشناسی یک تئوری وجود دارد به نام تئوری تله بنیانگذار. طبق این تئوری، وقتی سیستمی پایهگذاری میشود، نمیتواند از آرمانها و اهداف اولیه خود عبور کند چراکه تصور میکند در این صورت از همه چیز عدول کرده است در حالی که اگر سیستم پویا باشد، میپذیرد که باید از اصول ابتدایی خود عبور و به نیازهای جدید جامعه توجه کند.
فولادیان ابراز عقیده کرد: من تصور میکنم کشور ما هم در چنین تلهای افتاده است. جامعه ما به شدت توسعه یافته اما تغییرات متناسب با این توسعه در سیستم حاکم بر کشور لحاظ نشده است، در حالی که این تحولات باید رخ دهد تا سیستم خود را با ظرفیتهای اجتماعی کشور هماهنگ کند. اگر چنین شود، از جنبشهای اجتماعی که در کشور رخ میدهد، وحشت نخواهیم کرد.
وی در خصوص پیامدهای جنبش اجتماعی اخیر ایران بیان کرد: هنوز خود جنبش هم چندان تکلیفش روشن نیست که حالا در مورد پیامدهایش صحبت کنیم. این جنبش به مرور زمان در حال پیدا کردن ابعاد مختلف است. اگر حاکمیت در همان ابتدا آنقدر سریع معترضان را نادیده نمیگرفت و سعی در برقراری ارتباط با آنان میکرد، این جنبش تا این حد عمیق نمیشد.
این جامعهشناس در مورد سناریوهای پیش روی جنبش اجتماعی اخیر ایران عنوان کرد: کسانی که کمی بدبینند، مطرح میکنند در صورت پیشروی این جنبش با فروپاشی ملی روبهرو خواهیم شد؛ یعنی ایران تجزیه میشود. سناریوی دیگر میگوید چنین اتفاقی نخواهد افتاد و اتفاقا در صورت موفقیت جنبش، ایران منسجمتر خواهد شد. سناریوی بعدی مطرح میکند که در صورت موفقیت این جنبش، در ایران بین گروههای موافق و مخالف جنگ در خواهد گرفت و کشور با جنگ داخلی مواجه خواهد شد.
بازنده اصلی حوادث اخیر ایران اصلاحطلبان بودند
فولادیان با بیان اینکه کنشگر کلیدی تعیین میکند که کدامیک از این سناریوها میتواند تحقق یابد، خاطرنشان کرد: به نظر من از ابتدا تا کنون این کنشگر کلیدی حاکمیت بوده است که میتواند با استفاده از روشهای مختلف این موضوع را حل و فصل کند.
وی در پاسخ به پرسشی با بیان اینکه بازنده اصلی حوادث اخیر ایران اصلاحطلبان بودند، عنوان کرد: اکنون قسمت عظیمی از جامعه از اصلاحطلبان عبور کردهاند و این موضوع علیرغم اینکه میتواند خبر خوشحالکنندهای برای اصولگرایان باشد اما برای کلیت نظام خبر خوبی نیست.
اگر حاکمیت مطمئن شود خواستههای معترضان در چارچوب حفظ استقلال است، با آنها همراهی میکند
به گزارش ایسنا، همچنین در بخش دیگری از این مراسم، حجتالاسلام غلامرضا اورعی، دیگر عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، با بیان اینکه در شرایط فعلی معترضان کنشگر کلیدی هستند، گفت: در حال حاضر حاکمیت برای اینکه بهترین کار را انجام دهد و با این جنبش کنار بیاید و آن را در خود جذب کند، نیاز دارد اطمینان حاصل کند که معترضان هدفشان از این اعتراضات، رفتن به زیر سلطه غرب نیست. اگر معترضان چنین اطمینانی را به حاکمیت دهند که خواستههایشان در چارچوب استقلال کشور است، مشکل حاکمیت نیز در همراهی کردن با آنان حل خواهد شد.
وی افزود: اگر حاکمیت گمان کند تن دادن به خواسته معترضان تسلط آمریکا بر کشور را در پی خواهد داشت، هرگز با معترضان همراه نمیشود. آمریکا پیش از اینکه به عراق و افغانستان حمله کند، تمام معترضان به حکومت این ۲ کشور را به آمریکا دعوت کرد و همه هم رفتند و یک توافقنامه رسمی و کتبی امضا کردند و پس از این اتفاق بود که آمریکا به عراق و افغانستان حمله کرد.
این جامعهشناس تصریح کرد: موضوع این است که آیا معترضان برای ایجاد تغییرات لازم، خود را مقید به استقلال از خارج میدانند یا خیر؟ چراکه استقلال مهمترین مساله در انقلاب سال ۵۷ بود. اکنون هم حاکمیت میخواهد بداند در صورت تصمیم به همراهی با معترضان، خواستههای آنان تا کجا پیش خواهد رفت. آیا ممکن است پای خارجیها هم به میان بیاید؟
در این هنگام فولادیان از اورعی پرسید در این ۲ ماهی که از شروع اعتراضات میگذرد، کدامیک از شعارهای داده شده جهت رفتن به زیر سلطه غرب بوده است؟ اورعی در پاسخ به این سوال بیان کرد: در فضای رسانهای چیزی که میبینیم این است که از سلطه آمریکا تمجید میشود و ضدیت ایران با آمریکا مورد نکوهش قرار میگیرد و در جریان این اعتراضات هم هیچکدام از معترضان از غرب و رسانههایش اعلام برائت نکردند.
فولادیان در مخالفت با این صحبت اورعی که معترضان را کنشگر اصلی اتفاقات اخیر میداند، اظهار کرد: کنشگر اصلی حاکمیت است. اگر ما دچار ناکامیهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستیم، مقصر مردم نیستند. مردم ما همواره در کنار حاکمیت بودهاند و با تمام مشکلات کنار آمدهاند اما حاکمیت به بسیاری از وعدههایی که به مردم میداد، پایبند نبود. بنابراین اکنون هم سیستم باعث شده مردم تا به این حد نسبت به شرایط معترض باشند.
اورعی پاسخ داد: منظور من از کنشگر اصلی، کنشگر در شرایط فعلی بود. اکنون حاکمیت مردد است که آیا نهایت این اتفاقات به اصلاحات داخلی منجر خواهد شد یا غلبه دشمن. اکنون معترضان یا این فضای ابهام را حفظ میکنند و به این ترتیب حاکمیت هم به سمت اصلاح حرکت نخواهد کرد یا اینکه به حاکمیت نشان میدهند که تنها خواهان اصلاحات هستند و قصد انجام اقدامی که به استقلال کشور ضربه میزند را ندارند؛ در این صورت حاکمیت به راحتی اصلاح را میپذیرد.
وی ادامه داد: برخی میگویند ایدئولوژی دینی حاکمیت ایران به گونهای است که اصلاحات مد نظر مردم ایران را نمیپذیرد؛ در حالی که چنین نیست. بسیاری از قوانین ما در عین حال که طبق نظر شورای نگهبان با اسلام مغایرت داشته اما بر اساس نظر اعضاء مجمع تشخیص مصلحت نظام چون مصوب نمایندگان مردم در مجلس است، تصویب شده است. اکنون هم مشکل حاکمیت تضاد خواستههای مردم با ایدئولوژیها نیست بلکه نگران هستند خواستههای مردم به جایی کشیده شود که به استقلال کشور خدشه وارد کند.
فولادیان با تاکید بر اینکه اکنون حاکمیت باید فرصتی برای گفتوگو ایجاد کند، عنوان کرد: اگر چنین شود، مشکل حل خواهد شد. حاکمیت باید به مخالفان و منتقدان فضا برای طرح مطالبات را بدهد. صفویه قدرت و نفوذ بالایی داشت اما گروهی از افغانستان، بدون اینکه با مقاومت مردم آن زمان ایران مواجه شوند، وارد ایران شدند و حکومت صفویه را سرنگون کردند. آن زمان هم هیچکدام از مردم ایران علاقهای نداشت که تحت سلطه محمود افغان قرار گیرد اما ببینید تحت چه فشارهایی بودند که در مقابل افغانها نایستادند.
وی تاکید کرد: همین الان هم مردم اجازه نمیدهند که کسی از خارج در امور داخلی ایران و این جنبش دخالت کند؛ لذا حاکمیت هم باید فرصت گفتوگو را ایجاد کند تا راههای برونرفت از شرایط فعلی احصا شود.
انتهای پیام
نظرات