هادی خسروشاهین در گفتوگو با ایسنا در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه قرار است نتانیاهو به عنوان نخستوزیر رژیم صهیونیستی تشکیل کابینه دهد و ما پیش از این شاهد برخی از چالشها بین دموکراتها از جمله شخص بایدن(رییس جمهور آمریکا) با بنیامین نتانیاهو به عنوان نخستوزیر پیشین اسرائیل بودهایم در حال حاضر مهمترین چالشهای پیش روی این دو رهبر سیاسی به عنوان رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر اسرائیل در تعامل با یکدیگر چیست؟ گفت: معمولا در دولتهایی که حزب لیکود در آن حضور دارد و درواقع به عنوان قدرت مستقر در اسرائیل فعالیت میکند تزی با عنوان «تنوع دادن به سبد سیاست خارجی اسرائیل» وجود دارد و در همین چارچوب آنها تلاش میکنند از امکانات و پتانسیل سایر قدرتهای بزرگ در حوزههای مرتبط با منطقه و فرامنطقه استفاده کنند.
وی ادامه داد: حزب لیکود معتقد است که این خط و مشی به روابط آمریکا و اسرائیل ضربهای نمیزند. بنابراین آنها تلاش میکنند که روابط خود با کشورهایی چون چین و روسیه را تقویت کنند. چنانکه در زمانی که نتانیاهو به عنوان نخست وزیر اسرائیل در قدرت حضور داشت نه تنها یک روابط سازمانی و دیپلماتیک با پوتین رئیسجمهور روسیه برقرار کرده بود بلکه این روابط شخصی نیز بود. چنانکه برخی این رابطه را در سطح رابطه برلوسکنی نخست وزیر پیشین ایتالیا و پوتین رئیس جمهور روسیه میدانستند.
این پژوهشگر عرصه سیاست خارجی تصریح کرد: در دوره آقای نتانیاهو یک واژه و ترم درست شد با عنوان روابط ویژه بین اسرائیل و روسیه.ترمی که عموما از آن مثلا برای روابط آمریکا و انگلیس استفاده می شود . در واقع زمانیکه حزب لیکود در اسرائیل حاکم میشود جنب و جوشی در سیاست خارجی اسرائیل بر اساس نگاه مورد اشاره به وجود میآید که آمریکاییها از این جنب و جوش آزردهخاطر میشوند. این در حالی است که لیبرالها در اسرائیل معتقدند روابط اسرائیل و آمریکا تضمین شده نیست و باید مراقب این روابط باشیم.
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به جنگ اوکراین همچنان در دوران جدید نیز شاهد روابط ویژه پوتین و نتانیاهو خواهیم بود؟ اظهار کرد: رژیم صهیونیستی و نتانیاهو به دلایل متعدد ژئوپلیتیک نیاز به تعامل و ارتباط با روسها دارند و شاید روابط نتانیاهو و پوتین در دوران جدید به کیفیت پیشین نباشد ولی در این دوران شاهد خواهیم بود که تلاشهای زیادی صورت میگیرد که بحران در روابط نتانیاهو و پوتین و یا روابط تل آویو – مسکو مدیریت شود.
خسروشاهین با بیان اینکه نتانیاهو و حزب لیکود دارای سیاست خارجی تهاجمی در منطقه هستند، ادامه داد: آمریکاییها از دوران اوباما در سیاست خود مبنی بر حضور گسترده و درگیر در منطقه خاورمیانه تجدید نظر کردهاند در حالیکه حزب لیکود و آقای نتانیاهو همچنان خواهان حضور گسترده آمریکاییها در منطقه است مثل زمان جرج بوش پسر، ولی دموکراتها از جمله اوباما و بایدن با توجه به هزینهها و خسارتهایی که این سیاست برای آمریکا به همراه داشته است ، در این موضوع تجدید نظر کردهاند و طرفدار حضور حداقلی از نظر نیروی نظامی در منطقه هستند و بر حضور موثر تاکید دارند .
وی با بیان اینکه این سیاست چندان مورد نظر و توافق نتانیاهو و حزب لیکود نیست، گفت:حزب لیکود و نتانیاهو در منطقه با چالشهایی روبرو هستند که بزرگترین آن را ایران میدانند و احساس میکنند که بدون مداخله و دخالت همه جانبه آمریکا از این امکان برخوردار نیستند که بتوانند این چالش را مدیریت کنند.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه یکی دیگر از موضوعات مورد اختلافی بین بایدن و نتانیاهو موضوع برجام و ایران است، اظهار کرد: آمریکاییها به خصوص در دوران آقای بایدن تلاش میکنند از طریق برقراری تبادل بین بازیگران منطقهای زمینهای را فراهم کند که بتواند تا حد زیادی تمرکز خود را از منطقه خاورمیانه معطوف به مسائل دیگر کنند و به بحرانهای اصلی در سطح بینالمللی از جمله نوع تعاملشان با چین و روسیه بپردازند.
وی ادامه داد: در واقع دموکراتها با تمایل بر تاکید موازنه بین نیروهای رقیب در سطح خاورمیانه معتقدند که یکی از راهکارهای این موضوع برجام و تداوم همکاری با ایران است. آنها در همین چارچوب این اعتقاد را دارند که نقش ایران در منطقه را با توجه به نفوذش در این منطقه جغرافیایی از طریق محور مقاومت و یا شبکه بازدارنده ایران "قدرت موشکی و پهپادیاش" نمیتوان نادیده گرفت و نادیده گرفتن قدرت ایران باعث تعمیق چالشها در منطقه خواهد شد.
خسرو شاهین با بیان اینکه در این حوزه نیز اسرائیل به خصوص حزب لیکود با آمریکاییها اختلاف نظر دارند، تصریح کرد: آنها موازنه بین نیروهای رقیب در سطح خاورمیانه و ایجاد توازن قوا در این منطقه را دوست ندارند و ترجیح میدهند که بر اساس یک نظم سلسله مراتبی عمل کنند و اجرای پیمان ابراهیم در دوران ترامپ نیز در راستای شکل دهی به نظم سلسله مراتبی و نادیده گرفتن نقش ایران بود. در حالی که دموکراتها میگویند این سیاست بحران زاست و آمریکا را بیشتر دچار بحرانهای ژئوپلیتیک در منطقه میکند و برخی از استراتژیستهای آمریکایی بر این موضوع تاکید دارند درگیر شدن آمریکا در منطقه باعث میشود که آنها از بحرانهای اصلی در سطح بینالملل از جمله نوع تعاملشان با چین و روسیه و چگونگی مهار این دو قدرت دور شوند و این به نفع آمریکا نیست.
انتهای پیام
نظرات