پس از اتمام بازی علی پروین از آقای سجادی سرپرست تیم کوشا می خواهد تا حسن‌ِ نیا را به پیش او بیاورد. در رویارویی علی پروین با حسن‌ نیا پس از احوالپرسی، از او می پرسد که آیا سربازی رفته ای؟ حسن می گوید خیر. در اینجا بود که علی پروین از حسن می خواهد که به سربازی برود و پس از بازگشت او را خبردار نماید.

حسن در آن دیدار تاریخی سال چهارم خود را در رشته علوم انسانی در دبیرستان طبری آمل به پایان رسانده بود و عزم خود را برای سربازی و دفاع از وطن جزم نمود و پس از ثبت نام برای مقطع آموزشی به پادگان جی تهران عازم شد. از آن جا توزیع نیروها انجام می شد و قسمت حسن نیا لشکر ۱۶ زرهی قزوین بود. او در فتح خرمشهر حضور داشت و پس از شادی مردم در مسجد جامع خرمشهر به آغوش خانواده برگشت. در آن زمان قربانعلی نیا، پدر حسن که از طایفه  نیاکی آمل بود به رحمت خدا رفته بود. 

در آن مرخصی یادم هست که حسن با خودش لباس دشداشه آورده بود و کلی از پوشیدن دشداشه با اهل خانواده و حسن خندیدیم. 

پس از این مرخصی بود که حسن به جبهه برگشت و این بار در جایگاه اپراتور پدافند در جبهه رقابیه واقع در تنگه رقابیه مشغول خدمت و دفاع از کشور شد. راضیه کاویانی خواهر حسن نیا در ادامه می گوید جنگنده های میراژ فرانسه بر فراز تنگه رقابیه حرکت می کنند و جنگ جانانه ای بین حسن در جایگاه پدافند و جنگنده های دشمن در می گیرد. نهایتا پدافند مورد حمله موشکی جنگنده دشمن قرار می گیرد و حسن به شهادت می رسد. 

راضیه کاویانی در ادامه از آشنائی و رفاقت حسن با خانواده مرحوم قدرت الله درویش می گوید. او می گوید با خانواده مرحوم درویش همسایه بودیم و ارتباط برادرم با آقا رضا درویش پسر مرحوم قدرت الله درویش به خاطر این همسایگی، بسیار صمیمی بود. به همین دلیل در تمامی تیم های فوتبال این دو با هم، هم بازی بودند و به ویژه در تابستان ها حسن به همراه آقا رضا به ناحیه می رفت و در تیم فوتبال روستای ناحیه بازی می کرد.  

از او درباره تفاوت فامیلی اش با حسن پرسیدم و در جوابم گفت مادر من و حسن، مرحوم حاجیه خانم سلطان خدابخش اهل سولده نور بود. ولی پدرم مرحوم کاویانی در زلزله سال ۱۳۳۶ به رحمت خدا رفت و مادرم در حالی که ۴ فرزند به نام های حسین، فریده، فاطمه، و راضیه داشت با مرحوم قربانعلی نیا که اهل آمل بود ازدواج نمود و از این ازدواج خداوند سه فرزند به نام های عباس، مرضیه، و حسن به او داد. 

راضیه کاویانی در حال حاضر معلم مدرسه ولیعصر(عج) آمل است و در دوره متوسطه اول تدریس می نماید. او از اخلاق خوش حسن و دستگیری او از تهیدستان و فقرا گفت. حسن در همان دوران همزمان با تحصیل در تابستان به همراه تیم های آسفالت کار شهرداری کار می کرد و درآمد خود را صرف حمایت از فقرا می نمود. به طوری که وقتی او شهید شد چندین پیرزن سرپرست خانوار از غم شهادت او بر سر و سینه می زدند و می گفتند حالا بعد از رفتن حسن چه کسی از ما حمایت خواهد نمود.

خواهر شهید از تلفنم و اینکه خواستم از شهید حسن نیا بنویسم خیلی خوشحال شد. به او به نقل از رضا درویش پیشکسوت فوتبال روستای ناحیه گفتم که حسن در تیم ناحیه هم خوش درخشید و حالا بعد از چهل سال قرار است این زمین فوتبال مجددا به خود، بازی های علاقه مندان به فوتبال را ببیند. 

علاقه مندانی که برای افتتاح فاز اول این زمین فوتبال در یکم مهرماه از ساعت ۱۴:۳۰ با بازی دو تیم روستای یوش و ناحیه گردهم می آیند، با پاسداشت یاد و خاطره شهدای گلگون کفن روستای ناحیه و در راس ایشان شهید حسن نیا آغاز مجدد فعالیت این زمین فوتبال را گرامی می دارند.

حسن نیا در سال ۱۳۳۹ چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید و پیکر مطهرش در قطعه شهدای امامزاده ابراهیم آمل به خاک سپرده شد.

دکتر محمد درزی - عضو هیات علمی پژوهشکده سرطان معتمد جهاددانشگاهی