دکتر فاطمه محروق در گفتوگو با ایسنا با توجه به تاکید بر مشارکتهای برد برد ایران و چین در انجمن دوستی این دو کشور، اظهار کرد: برنامههای انجمن دوستی ایران و چین، برنامههای بسیار خوبی هستند که برای تدوین آنها با صاحبنظران و اساتید دانشگاهی هر دو کشور مشورتهایی شده است.
وی با بیان اینکه همکاریهای چین و ایران تنها در صورتی میتواند برد-برد باشد که یک دیپلماسی هوشمند از جانب ایران دنبال شود، افزود: دیپلماسی چین بسیار هوشمندانه است و اگر این دیپلماسی از جانب ایران هم هوشمندانه تعریف شود، میتواند زمینه را برای همکاریهای برد-برد فراهم کند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: در این دیپلماسی هوشمند ایران و چین باید بر پایه به حداکثر رساندن منافع مشترک عمل و به سمت پرهیزهای مشترک حرکت کنند. به این معنا که منافع مشترک و پرهیزهای مشترک دو ستون اصلی محور بازی های برد-برد آنها قرار گیرد.
محروق با تاکید بر اینکه چین چالشگر سیستمی موقعیت آمریکا و ایران یک تهدید فوری برای آمریکا است، عنوان کرد: باید در نظر داشت در حال حاضر توزیع قدرت در سیستم بینالملل در حال تغییر است و آمریکا در نظام بینالملل با قدرتهای نوظهور جهانی مانند چین مواجه شده است که نقش مهمترین چالشگر برای ایالات متحده را دارند.
وی با بیان اینکه نگرانی آمریکا بابت چین به مراتب بیشتر از نگرانی آن بابت ایران است، گفت: زیرا در نگاه آمریکا چین یک چالشگر و رقیب سیستمی میباشد و ایران یک تهدید فوری است، نه سیستمی. به خصوص اینکه چین متحدین منطقهای آمریکا را تهدید میکند و بخشی از منافع نظم قاعدهمحوری که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم طراحی کرده است را مورد تهدید قرار میدهد. علاوه بر این باید در نظر گرفت که امروز در دولت سیزدهم نیز وضعیت ایران متفاوت شده است.
این تحلیلگر مسائل چین افزود: از این تغییر شرایط، الگوی رفتاری چین و ایران تاثیر میپذیرد؛ چراکه تا پیش از این نوع همکاریهای ایران با چین متاثر از ذهن تهدیدانگار بوده است. ایران برای خروج از انزوای استراتژیک در وضعیت تحریمی نیاز به همکاری با کشور چین داشت و نوع همکاری های خود را با چین بر این پایه تعریف میکرد.
چین نیاز به شریک استراتژیک دارد
محروق با تاکید بر تغییر نگرش ایران به چین به موازات تغییرات بینالمللی، بیان کرد: از طرف دیگر ایران بازار بزرگی است، اما تحریمها باعث شد کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای غربی و برخی از متحدین شرقی آنها مثل ژاپن و کره جنوبی، بخش قابل توجهی از بازارهای ایران را از دست بدهند و این فرصتی برای چین فراهم کرد تا بتواند خلاء بازار را پر کند.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: بنابراین نسبت به گذشته که رابطه اقتصادی ایران و چین، رابطهای نامتقارن بود و وزنه به سمت چین سنگینی میکرد، الان با وجود تغییراتی که در توزیع قدرت بینالملل در حال شکلگیری است و ما شاهد بازگشت رقابت قدرتها در سطح ژئو استراتژیک هستیم، ایران باید از موضع تغییرات در نظام بینالملل به همکاری با چین نگاه کند، زیرا چین به یارگیری استراتژیک نیاز دارد و ما شاهد افزایش تنشها بین چین و آمریکا در دوره ترامپ و بایدن هستیم که به عنوان راهبرد کلان امنیت ملی آمریکا در حال دنبال شدن است. پس اگر دولتمردان از زاویه نیاز چین به یارگیری استراتژیک که محتاج به شرکای خود در سیستم بینالملل است نگاه کنند، میتوان سطحی از همکاریهای مشترک را به صورت برد-برد میان کشورها شکل داد.
وی با تاکید بر لزوم استفاده ایران از یک دیپلماسی هوشمند و فعالانه، عنوان کرد: صرفا با آگاهی به وضعیت جدید نظام بینالملل، مشارکتهای برد-برد تحقق پیدا نمیکند و باید دو کشور با دیپلماسی هوشمند عمل کنند. به خصوص ایران که برنامههای دقیق بلندمدت و میانمدت موفق برای توسعه روابط با چین نداشته، باید کنشگری مهمی ایفا کند و در مسیر برنامه توسعهاش و عمل به دیپلماسی هوشمند فعالانه، دو محور همافزایی و همپایایی در منافع مشترک را دستور کار خود قرار دهد.
این تحلیلگر مسائل چین افزود: به منظور همافزایی، ایران باید به عنوان مثال طرح کمربند و جاده را که در حوزه امنیتی بین دو کشور در حال صورت گرفتن است، به محورهای همکاری اقتصادی پیوند دهد و بین این مولفهها همافزایی به وجود بیاورد. در واقع ایران باید نوع همکاریهای اقتصادی را به سمت سرمایهگذاریهای کلان به شکلی ببرد که چین نتواند هر وقت که میخواهد سرمایه خود را از ایران خارج کند، بلکه باید به چین نشان دهد که ایران میتواند در این زنجیره ارزش چینمحوری که در حال شکلگیری است، فعالانه حضور داشته باشد. اگر چنین نقشی را ایران بتواند به چین نشان دهد، میتواند به سمت همافزایی بین همکاریهای اقتصادی و همکاریهای امنیتی حرکت کند.
محروق ادامه داد: از طرف دیگر ما نیازمند به همپایایی بین همکاریهای اقتصادی و امنیتی هستیم. کشور چین و ایران که میخواهند در مقابل رفتارهای یکجانبهگرایانه آمریکا همکاریجویانه عمل کنند، با توجه به اینکه هر دو کشور میدانند که هدف تحریمهای آمریکا قرار دارند، باید همکاریهای آنها به یک هدف مشخص برای مقابله با یکجانبهگرایی و ایجاد مشارکت راهبردی در سیستم جدید نظام بینالملل بیانجامد.
وی خاطرنشان کرد: پس ایران نباید از این بازی عقب بماند چراکه اگر نوعی همافزایی و همپایایی میان مولفههای مختلف همکاریهای سیاسی و امنیتی، اقتصادی بین دو کشور صورت بگیرد، میتواند بستر را برای همکاری برد-برد فراهم کند.
نیاز متقابل چین و ایران به گسترش روابط با یکدیگر
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با اشاره به تلاشهای دولت سیزدهم برای افزایش روابط با چین، اظهار کرد: به دلیل اینکه امروزه چین در تنش و در تقابل جدی با آمریکا قرار گرفته است، همانند ایران در انزوای استراتژیک آمریکا قرار میگیرد. بنابراین فقط ایران نیست که به چین نیاز دارد. کشور چین هم به ایران نیازمند است و همین میتواند بستر را برای همکاریهای دو کشور در سالهای آینده فراهم کند.
محروق اضافه کرد: البته این نکته را باید در نظر داشت در برنامه جامع مشارکت سال ۲۰۱۶ که به صورت جدیتر در دولت سیزدهم نهایی شد، چینیها تلاش کردند مشارکت و همکاری در سطح کلان دو کشور اتفاق بیفتد. یعنی در موقعیتی که با تغییر دولتها، تغییر در ماهیت کنشگری و مشارکت راهبردی دو کشور اتفاق نیفتد. این نشان میدهد سطح رابطه بین ایران و چین روابط ساده و دو جانبه نیست و به سطح مشارکت راهبردی و جامع رسیده است.
این تحلیلگر مسائل چین گفت: باید در ترسیم آینده روابط چین و ایران چند نکته را در نظر گرفت. چین در برنامههای مشارکت راهبردی خود در سطح بینالملل که عمدتا از سال ۹۳ آغاز شده است، تا به امروز با بیش از ۱۰۰ کشور مختلف دنیا در سطوح مختلف برای طرحهای گوناگون شراکت و همکاری داشته و در سیاست خارجی خود تعاملات را با هر یک از این کشورها در سطوح مختلف سازماندهی میکند.
این استاد دانشگاه افزود: چین بسته به عمق روابطش با کشورها، برای هر کدام از همکاریها اسم خاصی میگذارد. از جمله این دستهبندیهای چین میتوان به روابط ساده دوجانبه که به سمت همکاری غیر راهبردی و مشارکت راهبردی میرود، مشارکت همکارانه راهبردی، مشارکت جامع راهبردی و سطح مشارکت ویژه که با پاکستان و در درجه پایینتر با روسیه دارد، اشاره کرد. بنابراین چین بسته به عمق روابطش با کشورها، برای همکاریهای خود اسمهای گوناگون میگذارد و سطوح مختلف مشارکت راهبردی را انجام میدهد.
جایگاه ایران برای چین
وی با اشاره به جایگاه و اهمیت ایران در طرحهای راهبردی چین خاطرنشان کرد: چین بسته به نوع تعاملات دو جانبه با کشورها، بر پایه ملاحظاتی مانند تجارتش در حوزه منابع راهبردی نفت، گاز و کشاورزی و در حوزه زیرساختی مشترک یا تهدیداتی که ناشی از مرزهای مشترکی با کشورش دارند، سطح روابطش با سایر کشورها را تعریف میکند و از این نظر ایران در کنار کشورهای دیگر خاورمیانه مثل عربستان، امارات، الجزایر، مصر سطح بالایی از روابط را با عنوان مشارکت جامع راهبردی با چین امضا کرده است و این نشان میدهد ایران برای چین یک بازیگر مهم راهبردی است. اگر سطح تنشهای چین با ایالات متحده آمریکا افزایش پیدا کند، به سبب اینکه کشورهای خاورمیانه عمدتا در نهایت بین چین و آمریکا، طرف آمریکا میروند، ایران چون دارای استقلال سیاسی است، کشوری است که چین میتواند در یارگیریهای استراتژیک خود برای تقابل با ایالات متحده آمریکا، روی آن حساب کند.
این تحلیلگر مسائل چین ادامه داد: درست است که ایران یک جایگاه راهبردی برای کشور چین دارد، ولی باید این را در نظر گرفت که چین یک بازیگر در کلاس جهانی است و حجم گستردهای از روابط حتی با رقبای استراتژیک خود مثل آمریکا و بریتانیا دارد. بنابراین با وجود اینکه ایران چنین جایگاه راهبردی را در سیاست خارجی چین دارد، اما در اولویت اول و دوم چین نیست و در اولویت چندم آن قرار دارد و این امر به دلیل این است که چین در حال ایفای بازیهای راهبردی به صورت چند سطحی در کلاس جهانی است.
وی با بیان اینکه برای خروج از انزوای استراتژیکی که آمریکا برای دو کشور ایجاد کرده، بازیگرانی مثل چین برای ایران دارای اهمیت کلیدی هستند، خاطرنشان کرد: سطح روابط هر دو کشور راهبردی خواهد بود و میتواند بستر را برای همکاریهای عمیق بین دو کشور فراهم کند و این امر فقط بستگی به سیاستمداران دو کشور دارد که چطور بتوانند طرحها و بسترهای راهبردی میان خود را به خوبی عملیاتی بکنند.
محروق با اشاره به اینکه سیستم بینالملل در حال گذار است و چین مهمترین رقیب آمریکاست، عنوان کرد: شاید به طور بالقوه چین بتواند جایگزین ایالات متحده شود، اما باید در نظر داشت که آمریکا بر مناطق حساس جهان از جمله خاورمیانه که دارای منابع سرشار از انرژی است، تسلط دارد.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی ادامه داد: در چنین شرایطی اگر چین بخواهد جای آمریکا را در نظام بینالملل بگیرد، باید نوع روابطش را با مناطق حساس و استراتژیک جهان تعریف کند، ولی باید در نظر داشت که الان در ذهن دولتمردان چینی تسلط بر خاورمیانه فی نفسه اهمیت ندارد، بلکه ذهنیت دولتمردان چینی این هست که اگر در افزایش جایگاه خود در سطح نظام بینالملل به قدری بالا رود که به برابری با ایالات متحده آمریکا برسد، ممکن است رویاروییهای مستقیم و غیر مستقیم با آمریکا داشته باشد، چراکه آمریکا در تلاش است چین را در یک انزوای استراتژیک قرار دهد و همان طور که در جنگ سرد سعی میکرد شوروی را محاصره کند، ممکن است احتمال محاصره چین در شرق آسیا توسط ژاپن، تایوان، دریای جنوبی چین، فلات قاره تایوان و تنگه مالاکا که به طور گسترده پایگاههای نظامی آمریکا را در برمیگیرند، وجود داشته باشد.
وی تاکید کرد: چین برای خروج خود از محاصره احتمالی آمریکا شروع به ایجاد زنجیره ارزش چینمحور بر پایه کلانپروژه کمربند جاده کرده است و برای تحقق این مسئله مستلزم این است که روابط خود را با مناطق استراتژیک جهان از جمله خاورمیانه به گونهای تعریف کند که در شرایط فعلی برای ایالات متحده آمریکا حساسیت برانگیز نباشد، ولی در احتمال چالش با آمریکا بتواند آنها را در زنجیره ارزش چینمحور خود حل کند، به طوری که در بزنگاه قدرت که ممکن است منازعه چین و آمریکا را به همراه داشته باشد، تصمیمگیری برای رفتن بازیگران منطقهای به سمت آمریکا را کاهش دهد.
این تحلیلگر مسائل چین افزود: چین شبکهسازی خود را در خاورمیانه برای خروج این منطقه از محاصره آمریکا انجام میدهد و زمانی که به جایگاه آمریکا برسد، بر خاورمیانه هم مسلط خواهد بود. اما فعلا تفکر استراتژیک چین خروج از محاصره احتمالی از جانب آمریکاست تا با شبکه سازیهای جهانی خود را از تله محاصره آمریکا خارج کند و این مستلزم مشارکت راهبردی با تک تک کشورهای جهان از جمله مناطق حساسی چون خاورمیانه و کشورهایی مانند ایران است.
جایگاه خراسان رضوی در همکاریهای ایران و چین
محروق در خصوص جایگاه خراسان رضوی در طرحهای مشارکتی ایران و چین اظهار کرد: خراسان رضوی بخشی از راه مواصلاتی جاده قدیم ابریشم است و مطمئنا در کمربند زمینی جاده ابریشم نسبت به راه دریایی جایگاه محوری دارد و با توجه به اینکه چینیها بسیار دیپلماسی هوشمندانهای دارند و با ظرافت عمل میکنند و صرفا بر پایه یک یا دو طرح و سناریو عمل نکردند، مسلما سناریوها و راههای عملیاتی مختلفی را برای طرح کمربند جاده در نظر گرفتهاند.
وی خاطرنشان کرد: خراسان به دلیل اینکه در جاده ابریشم قدیمی به عنوان شاهراه خراسان مطرح بود و همچنان هم در بحث جاده ابریشم زمینی یکی از خطوط راههای مواصلاتی مهم است که مسیر ایران را به غرب آسیا متصل میکند. نیشابور، جغتای و جوین موقعیتهای استراتژیک در خراسان رضوی هستند و اتصال آنها به جاده ابریشم اهمیت دارد.
محروق با تاکید بر نقش کلیدی خراسان رضوی در پروژههای ریلی زیرساختی طرح کمربند جاده عنوان کرد: خراسان میتواند صرفا در مسیر کمربند جاده از شرق به غرب باشد یا اینکه نقش فعال منطقهای و ترانزیتی داشته باشد. هر کدام از این دو مورد قابل اهمیت و تامل است کما اینکه در راستای طرحهای ایران و چین طرح ریلی مشهد به تهران در سال ۲۰۱۸ آغاز شد. همچنین پروژه زیرساختی خط ریلی سمرقند به مشهد نیز از سال ۲۰۱۵ آغاز شده و در سال ۲۰۱۸ در کشور ترکمنستان عملیاتی شد.
انتهای پیام
نظرات