هفت سال قبل از اینکه سعید قاسمینژاد، یکی از دانشآموختگان رشته معماری، در یک روز گرم تیرماهی، گنبد مسجد جامع عباسی را بعد از برداشتن داربستهایش ببیند و بهتزده، با کنار هم گذاشتن تصاویر پیش و پس از مرمت آن، از ایجاد اعوجاج در قوس آن خبر بدهد، هفت سال قبل از اینکه رسانههای داخلی و خارجی، شتابزده به تحلیل افتضاح پیشآمده در مرمت گنبد مسجد جامع عباسی بپردازند، هفت سال قبل از اینکه افکار عمومی، خشمگین از آنچه بر سر چشموچراغ معماری جهان اسلام آمده، ساعتی مرمتگر و ساعتی دیگر مدیر پایگاه و مدیرکل و وزیر میراث را مقصر وضعیت پدید آمده بدانند و در دادگاه شبکههای مجازی، برای آنان رأی مجازات صادر کنند، محمدمهدی کلانتری، یکی از دانشآموختگان رشته مرمت بناها و بافتهای تاریخی، پایاننامه ارشد خود را که در آن با مستنداتی قابلاعتنا، به وجود مشکل سازهای در گنبد مسجد جامع عباسی اصفهان پرداختهشده بود، بهصورت رایگان در اختیار اعضای شورای فنی وقت اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان قرار میدهد و میگوید:
«هر مرمتی که روی تزئینات بیرونی این گنبد انجام شود، با توجه به مشکلات سازهای موجود در زیر آن، پس از گذشت اندک زمانی آسیب میبیند، اما هیچکس حرف او را جدی نمیگیرد.»
حتی بعدتر، در بهمنماه ۱۳۹۵ که تلاش میکند چکیدهای از این مطالعات را در کنگره معماری و شهرسازی اصفهان و یا مهرماه ۱۳۹۷ در حضور اعضای ایسکارسا ارائه بدهد، بازهم به این دانشجو مجال سخن گفتن داده نمیشود و لاجرم امروز که آب از سر گنبد مسجد جامع عباسی گذشته و او دیگر دانشجوی دکتری مرمت در دانشگاه علم و صنعت ایران است، باید دستبهسینه بنشینیم و حرفهایش را با دقت گوش کنیم:
«ابتدای دوره کارشناسی ارشد، یکی از دوستانم (فریبرز علاقهبند)، تماس گرفت و گفت که معاونت تشریفات استانداری اصفهان پیشنهاد دارد از داخل دوپوسته گنبد مسجد جامع عباسی، مستندی تهیه کنم تا مقاماتی که مایلاند داخل گنبد را ببینند، اما این امکان برایشان مسیر نیست، به این واسطه دیداری با سازه درون گنبد داشته باشند.
در سفرهای متعددی که به اصفهان، برای پیوسته به فریبرز و به قصد تهیه این مستند داشتم، در فضای بین دوپوسته گنبد مسجد جامع عباسی حضور پیدا میکردم و چون همزمان در تهران مشغول تحصیل در رشته مرمت بودم، سعی کردم آسیبشناسی مداومی هم از وضعیت گنبد داشته باشم؛ به همین منظور، «طرح مرمت گنبد دوپوسته مسجد جامع عباسی اصفهان» را بهعنوان موضوع پایاننامهام انتخاب کردم و به جمعآوری مستندات تاریخی پرداختم.
ابتدا تمام برداشتهای مختلفی که طی دورههای گوناگون از گنبد شده بود گردآوردم و متوجه شدم، نقشهای که در کتاب «نقش عجب» آمده، دقیقترین اطلاعات را درباره گنبد مسجد جامع عباسی ارائه میدهد. متأسفانه در سایر منابع ارتفاع گنبد بهاشتباه پنجاهوچهار متر ثبتشده، درحالیکه ارتفاع کلی گنبد تا بالای حلقۀ فلزی آن چیزی در حدود ۴۹ متر و ۴۵ سانتیمتر است و دادههای حاصل از فتوگرامتری، این واقعیت را اثبات میکند. بعد از مستندنگاری، فضای گنبدخانه را بهصورت سهبعدی مدل کردم و متوجه شدم که یک ضعف ساختاری در گنبد، از همان زمان ساخت وجود دارد؛ آنهم اینکه خشخاشیهای بزرگ، متوسط و کوچکی که در فضای دوپوسته بهکاررفته، متقارن نیستند.»
کلانتری خطاب به کسانی که متخصص مرمت نیستند، اما علاقه دارند اطلاعات دقیقتری از وضعیت گنبد مسجد جامع عباسی داشته باشند، با نقلی از کتاب غلامحسین معماریان، صحبتش را اینگونه ادامه میدهد: «معمار ایرانی با الگوگیری از گیاه خشخاش که دارای یک نظام پوستهای مدوّر اما مقاوم است، دیوارکها یا پرههایی به نام خشخاشی را در فضای بین دوپوسته گنبد با استفاده از آجر به وجود آورده که بهنوعی نقش ستون یا تکیهگاه را بازی میکنند و مقاومت پوسته دوم گنبد را در برابر فشار، کشش و رانش افزایش میدهند. وزن این خشخاشیها بسیار زیاد است و ازآنجا که بهطور کل وجود هر حفرهای در نظام پوستهای، موجب تجمیع نیروهای کششی در آن نقطه و درنهایت آسیبزاست، حین ساخت گنبد مسجد جامع عباسی از دو خشخاشی بزرگ برای در ورودی استفادهشده و همین امر، تقارن خشخاشیها را به هم زده است.»
او با اشاره به تصاویر مدل سهبعدیای که از گنبد تهیهکرده ادامه میدهد: «اگر از زیر به شکل قرارگیری جرزهای اصلی گنبدخانه نگاه کنیم، چهار جرز اصلی میبینیم که بین آن فضاهای توخالی است و بار خشخاشیهای بزرگ که وزن بیشتری دارند، باید به همین جرزها منتقل شود، اما استفاده از یک خشخاشی بزرگ در قسمت ورودی، موجب شده که خشخاشیها به سمت فضای توخالی و بدون جرز نزدیک شوند و بار آنها به شکنگاه قوسهای پائینی وارد شود؛ بنابراین فقدان تقارن در بهکارگیری خشخاشیها که یک ضعف ساختاری محسوب میشود، از زمان ساخت در این گنبد وجود داشته و باعث بروز آسیبهایی شده است.»
او با اشاره به مطالعه تطبیقی که استاد راهنمای خود، غلامحسین معماریان در کتاب نیارش معماری، بر روی گنبد مدرسه چهارباغ و گنبد مسجد جامع عباسی انجام داده، خاطرنشان میکند: «در فضای دوپوسته گنبد مدرسه چهارباغ تیرهایی چوبی وجود دارد که دارای خاصیت سازهای است، نظام کششی گنبد را سروسامان میدهد و مانند میلگرد، از رانش بنا جلوگیری میکند، اما متأسفانه ما در زمان پهلوی و بهاحتمالقوی در حین انجام مرمت توسط مرحوم معارفی، این سازههای چوبی را هم به دلیل پوسیدگی و بریدن در گنبد مسجد جامع عباسی ازدستدادهایم.»
این مدرس دانشگاه، توضیح میدهد: «در فضای دوپوسته گنبد مدرسه چهارباغ، یک شاهنگ عمودی، تیرهای مداری یا محیطی، همچنین تیرهایی را بهصورت قطری یا شعاعی و تیرهای مایلی به نام شاخک داریم، اما در گنبد مسجد جامع عباسی تنها تیرهای مداری و شاخکها باقیمانده و بقیه ظاهراً به دلیل پوسیدگی بریدهشده است. البته این نکته را هم باید در نظر داشت که عدهای از متخصصان معتقد بودند چوبهای داخل دوپوسته تنها کارایی داربست را برای معمار داشته، اما عدهای دیگر بر این باورند که این چوبها علاوه بر ایفای نقش داربست، نظام کششی فضای داخلی گنبد را نیز متعادل میکند.»
او تأکید میکند که حذف این تیرهای چوبی و نبود تقارن در خشخاشیها، باعث برهم خوردن نظام کششی گنبد مسجد جامع عباسی شده و به همین دلیل این گنبد اکنون با آسیب رانش و تغییر شکل روبرو است: «در آسیبشناسیهای ظاهری مشهود است که اکثر خشخاشیها از پوسته خارجی فاصله گرفتهاند و ترکهای ساختاری دارند.»
کلانتری معتقد است که وجود ترکهای بسیار در قسمت ایوارگاه گنبد، خبر از حرکت گنبد میدهد و اگر کسی همت و البته جرئت کند و از شاهنگ آهنی موجود در بین دوپوسته بالا برود، صحنه وحشتناکی که تنها از همان نقطه قابل تماشاست را میبیند؛ صحنه دفرم شدن و شکم دادن بخشهایی از گنبد که به هر لایه کاشیای که روی آن قرار بگیرد، نفوذ میکند و خودش را به نمایش میگذارد تا ما عارضه را ببینیم و متوجه منشأ آسیب شویم.
این پژوهشگر، یادآور میشود که طبق دادههای محاسباتی نرمافزار انسیس نیز، بخش ایوارگاه گنبد مسجد جامع عباسی با رنگ قرمز نشان داده میشود و این یعنی، آن بخش در معرض فشار، آسیب و تغییر شکل است؛ بنابراین این پیشنهاد را مطرح میکند که بخشی از خشخاشیهای متوسط به خشخاشی بزرگ تبدیل شود تا جلوی تغییر شکل بیشتر و حرکت آن نواحی را بگیرد.
او تأکید میکند که حذف این تیرهای چوبی و نبودن تقارن در خشخاشیها، باعث برهم خوردن نظام کششی گنبد مسجد جامع عباسی شده و به همین دلیل این گنبد اکنون با آسیب رانش و تغییر شکل روبهرو است: «در آسیبشناسیهای ظاهری مشهود است که اکثر خشخاشیها از پوسته خارجی فاصله گرفتهاند و ترکهای ساختاری دارند.»
کلانتری معتقد است که وجود ترکهای بسیار در قسمت ایوارگاه گنبد، خبر از حرکت گنبد میدهد و اگر کسی همت و البته جرئت کند و از شاهنگ آهنی موجود در بین دوپوسته بالا برود، صحنه وحشتناکی که تنها از همان نقطه قابل تماشاست را میبیند؛ صحنه دفرم شدن و شکم دادن بخشهایی از گنبد که به هر لایه کاشیای که روی آن قرار بگیرد، نفوذ میکند و خودش را به نمایش میگذارد تا ما عارضه را ببینیم و متوجه منشاء آسیب شویم.
این پژوهشگر یادآور میشود که طبق دادههای محاسباتی نرمافزار انسیس نیز، بخش ایوارگاه گنبد مسجد جامع عباسی با رنگ قرمز نشان داده میشود و این یعنی، آن بخش در معرض فشار و آسیب و تغییر شکل است؛ بنابراین این پیشنهاد را مطرح میکند که بخشی از خشخاشیهای متوسط به خشخاشی بزرگ تبدیل شود تا جلوی تغییر شکل بیشتر و حرکت آن نواحی را بگیرد.
این مدرس دانشگاه میگوید: «امروز همه هجمهها متوجه مرمتگر و مدیر پایگاه نقشجهان است درحالیکه همه اعضای شورای فنی استان که در سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۴ تصمیم به مرمت تزئینات گنبد گرفتهاند، امروز به یک اندازه باید پاسخگو باشند که چرا بخشی از بودجه مرمت این بنا را صرف انجام لیزر اسکن و همچنین رفع ایرادات سازهای آنکه بهمراتب مهمتر از ایرادات ظاهری است، نکردهاند. متأسفانه باوجوداینکه بیتوجهی اداره کل میراث اصفهان به هشدارهای ما به وزارتخانه اطلاع داده شد، همچنان فکری دراینباره نکردند.»
کلانتری ادامه میدهد: «در چهارمین کنگره معماری و شهرسازی اصفهان (به تاریخ پنجم بهمنماه ۱۳۹۵) هم من چکیدهای از پایان نامه خودم را در قالب مقاله ارائه دادم و به گفته دکتر اصغر محمودآبادی، دبیر علمی کنگره، بهترین مقاله بود اما در بین ۱۶ سخنران این کنگره جایی برای بیان این چکیده در نظر نگرفتند و بعد از اصرار دبیر علمی که موجب شد ۱۵ دقیقه از پایان کنگره به صحبت من در مورد مشکل اصلی گنبد مسجد جامع عباسی اختصاص یابد نیز، آقایان ناراحت شدند که چرا دراینباره حرف میزنم! من در آن کنگره اعلام کردم گنبد مسجد جامع عباسی مانند بیماری است که قلب و کلیه آن عنقریب از کار میافتد و ما با یک هزینه میلیاردی داریم برای آن کت و شلوار میدوزیم اما آن زمان هم نهتنها کسی صدایم را نشنید بلکه مقالۀ مرا برای داور دیگری فرستادند و گفتند به دلیل اینکه دستاورد تازهای نداشته رد شده است!"
این مدرس دانشگاه میگوید: «اتفاقی که امروز خود را در قوس گنبد مسجد جامع عباسی نشان داده، بیش از هر چیز دیگری حاصل نادیده گرفتن مطالعات است. حداقل ۳۰ درصد از هزینه هر پروژه باید به انجام مطالعات بهعنوان قدم نخستین آغاز کار اختصاص پیدا کند اما متأسفانه حتی از تحقیقات رایگانی که در اختیارشان قرار داده میشود هم روی گردانند و همین مسائل است که ظن تعمدی بودن بیتوجهیها را تقویت میکند.»
به عقیده کلانتری، اگر اکنون نیز مرمتگر گنبد مسجد جامع عباسی، همت خود را صرف دادن ضخامت بیشتر به ملات برای اصلاح قوس آن کند، تنها باری اضافی بر دوش نحیف گنبد افزوده و بهتر است انجام هر تغییری در مرمت، متوقف شود تا با لیزر اسکن و شاهدگذاری، ایستایی یا حرکت گنبد مورد آزمایش قرار بگیرد و اختلاف قوس در طرفین گنبد محاسبه شود.
این مدرس دانشگاه با تأکید بر اینکه با هیچکس خصومت شخصی ندارد و بدون غرضورزی، حقیقت را با تکیه بر مستندات بیان میکند، محکوم کردن یک شخص، چه مرمتگر، چه مدیر پایگاه نقشجهان و چه علیرضا ایزدی، مدیرکل فعلی میراث فرهنگی اصفهان را (که شش ماه است بر مسند نشسته و بهنوعی میراث دار اشتباهات مدیران قبلی است) برای آنچه امروز فاجعه مرمتی در گنبد مسجد جامع عباسی خوانده میشود، نادرست میداند و معتقد است که تا تغییری در ساختار و نگاه شورای فنی به وجود نیاید، مصائب اصفهان تمامی ندارد.
او در بخشی از سخنان خود یادآور میشود: «مرمت این نیست که هر جا عارضهای دیدیم آن را پایین بریزیم و از نو بسازیم، بلکه این عارضه باید ما را به پیدا کردن منشاء آسیب و حل آن سوق بدهد وگرنه در دور باطل نوسازی گرفتار میشویم.»
کلانتری، در پاسخ به این سؤال ایسنا، که چرا یونسکو بهعنوان یک نهاد بینالمللی نسبت به مسائلی ازایندست بیتوجه است؟ میگوید: «در ایکوموس جهانی، کمیتهای به اسم ایسکارسا (Iscarsah) است که مرمتهای سازهای زیر نظر آنها انجام میشود. اعضای این کمیته ازقضا سه روز برای شرکت در کارگاه آموزشی بینالمللی «مرمت و استحکامبخشی بناهای تاریخی» از تاریخ ۲۸ تا ۳۰ مهرماه سال ۱۳۹۷ در سازمان میراث فرهنگی کشور در تهران حضور داشتند و من همان زمان به برگزارکنندگان گفتم که قصد دارم در حدود چند دقیقه حاصل مطالعاتم را در خصوص آسیب سازهای گنبد مسجد جامع عباسی به اطلاع آنها برسانم، اما گفتند فرصت نیست و بعد هم که این گروه به اصفهان سفر کردند، آنها را به دانشگاه هنر اصفهان بردند و اطلاعات دیگری به عرضشان رساندند. مهمتر از اعضای ایسکارسا، به نظرم راهنماهایی هستند که در کنار آنها حرکت میکنند و اجازه نمیدهند حقیقت مشکلات موجود بازتاب پیدا کند. کما اینکه در سفر وزرا نیز اغلب، مدیران آنها را همراهی و راهنمایی میکنند و کمتر فرصتی پیش میآید تا وزیر به حرف متخصصان مستقل گوش کند. همین میشود که اعضای یونسکو به اصفهان سفر میکنند اما متوجه نمیشوند که گذر آقانجفی در پنجاه متری گنبد مسجد شیخ لطفالله در حال ایجاد شدن است.»
این پژوهشگر، درباره وضعیت گنبد درب امام و عصارخانه جماله نیز اظهار نگرانی میکند و توضیح میدهد: «از زمانی که اداره کل میراث تصمیم گرفت استادکاران امانی را مرخص کند و با آنها در قالب پروژههای پیمانی همکاری داشته باشد، حالِ بسیاری از بناهای شهر رو به وخامت گذاشت. این فرهنگ غلط، زنجیره تربیت کارآموزانی که زیردست این استادکارها بودند را نیز قطع کرد و متأسفانه بهجایی رسیدهایم که با فوت استادکاران، دیگر کسی را نداریم که جایگزینشان باشد. جامعه دانشگاهی هم باید برای ثبت تجربیات استادکاران دستبهکار شود و مستندنگاری را جدی بگیرد.»
او با ذکر خاطرهای اسفبار، صحبتش را به پایان میبرد: «خاطرم هست که هم شهرداری اصفهان و هم فرهنگستان هنر برای استاد محمد پاکنژاد بزرگداشت گرفتند، اما در هیچیک از این بزرگداشتها به او تریبونی برای سخن گفتن داده نشد. به همین خاطر من مراسمی را در مؤسسه ایکوموس در تهران ترتیب دادم و از او خواستم با حاضران صحبت کند. بعد که خاطره این مراسم را برای یکی از اساتید معروف دانشگاه شهید بهشتی تعریف کردم، به من گفت استادکار باید بالای داربست باشد، اگر به او تریبون بدهی هوا برش میدارد و فکر میکند سواد دارد! متأسفانه جامعه دانشگاهی ما این نگاه را به استادکارانی دارد که هرکدام گنجینهای از دانش عملی را در سینه خود دارند و متوجه نیستند که با پنجاه سال درس خواندن هم نمیتوانند شیوه درست ساخت یک نیم طاقی را بیاموزند.»
کلانتری ادامه میدهد: «استادکاران تا زمانی که توان دارند روی داربست کار میکنند و بعد هم خانهنشین میشوند و از دنیا میروند بدون اینکه حتی یک عکس درستوحسابی برای نشر خبر فوتشان در رسانهها داشته باشیم، چه رسد به مستندنگاری کارهایشان. امیدوارم مدل اعطای درجه هنری به استادکاران که زمانی معادل اعطای مدرک دانشگاهی بود و به آنان اجازه میداد بتوانند در دانشگاه تدریس کنند، دوباره اجرایی شود تا این بزرگان، بتوانند علمشان را به نسل بعدی منتقل کنند، پیش از آنکه دیر شود.»
امیدواریم بعد از گذشت هفت سال و با به وقوع پیوستن پیشبینیها، امروز لااقل گوشی برای شنیدن این حرفها باشد.
انتهای پیام
نظرات