شهید حیدری در سال 1315 شمسی در شهر خون و قیام قم در خانواده عالم و مبارز مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدولی حیدری به دنیا آمد.
ایشان در دوران کودکی قرآن کریم را نزد پدر آموخت و پس ازگذراندن مقطع ابتدایی در سن 12 سالگی برای تکمیل دروس حوزی ابتدا به حوزه علمیه نجف سپس به حوزه علمیه قم رفت.
او از جمله شاگردان سید محمدتقی خوانساری، سید حسین بروجردی، سید محمدحسین طباطبایی، سید محمدباقر سلطانی، سیدروحالله خمینی بود.
شهید حیدری پیش از نمایندگی مجلس مسئولیتهای مختلفی ازجمله امام جمعه نهاوند، سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی، عضویت در شورای سرپرستی جهاد سازندگی نهاوند، سرپرستی کمیته امداد امام خمینی نهاوند، قاضی شرع دادگاههای استان همدان در سال 1359، سرپرستی بنیاد مسکن نهاوند، مسئولیت نهضت سوادآموزی نهاوند و ... را بر عهده داشت.
مقام معظم رهبری در رابطه با شهید حیدری میفرماید: "رحمت خدا بر شهید عزیز جناب آقای حیدری نهاوندی باد. با آن مرحوم از دوران تحصیل در قم دوست بودیم و از نزدیک شاهد برخی از فعالیتهای مبارزاتی ایشان در سال چهل و دو بودم. ایشان همچنین از شاگردان خوشفکر و با استعداد در درس فقه و اصول امام و درس فلسفه علامه طباطبائی بودند.رحمه اله رحمه واسعه و حشره مع اولیائه".
در سال 1352 به پیشنهاد دکتر بهشتی مقرر شد شهید حیدری جهت هدایت دانشجویان و مسلمانان هامبورگ به مرکز اسلامی هامبورگ آلمان ماموریت یابد(جانشین شهید بهشتی در آن مرکز) که حتی بلیط سفر هم تهیه گردید و پس از تماس شهید حیدری با پدرش در نهاوند، ایشان مخالفت نمود و شهید نیز از رفتن به آلمان منصرف شد! گویی پدر بزرگوارش میدانست که چند ماه دیگر به رحمت خدا خواهد رفت و باید شهید حیدری ادامه دهنده راه ایشان در نهاوند باشد.
شهرت شهید حیدری در حوزه علمیه زبان زد همه فضلا بود، در هر بحثی که وارد میشد آنچنان مسلّط بود که هیچ نقطه ابهامی باقی نمیگذارد. ایشان در دوران تجرد، تحصیلات خود را از سال 1327 تا سال 1338 در حجره شماره 98 مدرسه فیضیه مرکز نشر و دانش در میان فقر مالی گذرانید.
آیت الله گرامی هم مباحث و دوست صمیمی شهید حیدری میفرماید: " ما دوازده سال کتابها و دروس زیادی را با هم مباحثه کردیم، ایشان در دقت و ساده زیستی کم نظیر بود و معلومات بالائی نسبت به فلسفه غرب و شرق داشت. بعد از دوازده سال، حضرت امام(ره) یکسری از کارهای(علمی) خود را به ما محول میکرد، شهید حیدری قبل از من هم با آیت الله جوادی آملی و حجت الاسلام سید محمد خامنهای هم بحث بودند. شهید حیدری کتاب شفا را هم نزد علامه طباطبائی میخواند و در درسهای تفسیر قرآن او(تفسیر المیزان) شرکت کرد."
گذشته از اطلاعات عمیق ایشان از علوم و معارف اسلامی، در زمینه مسائل جدید و مکاتب روز نیز ید طولائی داشت. در درس و بحث حوزه به تحصیل علوم جدید نیز پرداخت.
شهید حیدری به تدریس نیز اشتغال داشت و بسیاری از فضلا و طلاب در محضر ایشان درس خوانده و کمال استفاده را نمودند.
کلاس درس معارف اسلامی در منزلش به صورت هفتگی دایر و طلاب و فضلای نهاوندی در این بحثها شرکت میکردند، مباحثی چون جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، بردگی و ... همچنین مکاسب و کفایه را به آنان تدریس مینمود.
شهید حیدری در سن سی سالگی به درجه اجتهاد میرسد. شهیدآیت الله حیدری در سال چهل و نه شمسی اجازه اخذ وجوهات را از سوی حضرت امام خمینی(ره) دریافت و نمایندگی امام به ایشان واگذار میشود؛ ضمنا ایشان از حضرت آیت الله گلپایگانی و آیت الله خوانساری اجازه اخذوجوهات را نیز داشتند.
در واقعه خرداد سال چهل و دو شمسی و به دنبال دستگیری امام خمینی(ره) مردم قم به تظاهرات پرداختند که شهید حیدری در بین تظاهر کنندگان سخنرانی کرده و با حمله نیروهای ساواکی برای دستگیری او توسط مردم و با لباس مبدل فراری داده میشود.
وی در طول سالهای طولانی تبعید حضرت امام خمینی(ره) به عراق همراه سایر علما، بارها اعلامیه اعتراض آمیز مینویسند و در تهیه و تنظیم این اعلامیهها و امضاء آن نقش فعالی را ایفا میکند.
همسر شهید حیدری حاجیه خانم زهرا خسروی حسینی که از سادات خسروشاهی است و همراه و همگام او در مبارزات که خود در مقابل مامورین شجاعانه میایستاد و نقش بسزائی در مبارزات شهید داشت، از همسرش میگوید: "امام خمینی آن روز در روز 15خرداد1342 فرمود: کاری نکنید که این طلبه ها با نعلین شما را بیرون کنند. در همان روز شهید حیدری رفت در حرم حضرت معصومه(س) و سخنرانی کرد و گفت: ای مردم مسلمان!، اگر خمینی را از میان شما بردهاند، میدانید معنای این کار چیست؟ یعنی قرآن را بردهاند؛ اسلام و شرف و مذهب را از بین ما بردهاند!
بعد از تبعید امام خمینی به ترکیه علمای مبارز مجمعی را تحت عنوان «اصلاح برنامههای حوزهی علمیه قم» معروف به مجمع «۱۱ نفره» تشکیل دادند.
هدف آنها تبلیغ دین اسلام و انجام کارهای اصلاحی و زیربنایی برای اصلاح حوزه علمیه قم بود.
اعضای گروه عبارت بود از آیات: ربانی شیرازی، منتظری، مشکینی، آذری قمی، امینی، قدوسی، علی خامنهای، محمد خامنهای، مصباح یزدی، حیدری نهاوندی و مهدی حائری که با دستگیری تعدادی از اعضا ازجمله علی قدوسی و آذری قمی در سال ۱۳۴۵ عملاً فعالیت این مجمع متوقف شد.
ایشان در سال پنجاه و دو شمسی به دنبال در گذشت پدر و با تقاضای مکرر مردم نهاوند به این شهر مهاجرت میکند تا به جای پدر پرچمدار مبارزات مردم آن خطه باشد.
شهید حیدری شجاعت و ایستادگی در مقابل ظلم و زور را از پدر به ارث برده بود بطوری که در حادثه زلزله سال سی و هفت شمسی در نهاوند، ایستادگی او در مقابل شاه خائن که به نهاوند رفته بود به ظاهر برای سرکشی زبانزد است از این واقعه فصلنامه فرهنگان سال دوم (چاپ هشتاد) چنین نقل میکند: "نقل از راویان، در همین جا بود که طلبه جوان آقای محمد علی حیدری بنای جرّ و بحثی دو طرفه را با شاه گذاشت و همان جا و بدون ترس و واهمه از او و اطرافیانش، ناسیونالیزم به اصطلاح مثبت مورد ادعای شاه را به باد انتقاد گرفت و شاه هم خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت، آن صحنه را ترک گفت؛ گویا همین هم مقدمه تبعید شهید حیدری در چند وقت دیگر گردید."
حجت الاسلام والمسلمین رجائی(داماد شهید حیدری) نیز از آن واقعه چنین میگوید: شهید حیدری رو به شاه ملعون کرده و با شجاعت به او میگوید:
شاه باید بر قلبها حکومت کند نه با نشستن بر روی سر نیزه.! (منظور اینکه تکیه بر سرنیزه دوام نخواهد داشت، اشاره به حکومت شاه) که در این لحظه شاه خائن در پاسخ میگوید: مگر اینطور نیست؟ که در ادامه با وساطت روستاییان موضوع در آن لحظه فیصله مییابد.
شهید حیدری در شهرستان نهاوند با انتخاب حسینیه جوانان به پایگاه مبارزه، تأسیس صندوق قرض الحسنه، دارالایتام، کتابخانه عمومی و مراکز بهداشتی - روستایی، تحول زیادی در زندگی مردم ایجاد کرد و ضمن آشنا ساختن مردم به ویژه جوانان با قیام 15 خرداد و افکار حضرت امام، نقش مؤثری در تکوین انقلاب اسلامی در نهاوند ایفا کرد و از لحاظ مالی مبارزان غرب کشور را تغذیه مینمود، حتی هزینه اعزام مخفیانه تعدادی از جوانان برای حضور در فلسطین و لبنان را میپرداخت و در همه این مسائل ارتباط نزدیکی با شهید آیت الله قدوسی که اصالتاً نهاوندی، اما ساکن قم بود برقرار ساخته بود.
شهید حیدری که در طول این سالها بارها از سوی ساواک ممنوع المنبر شده بود، اما با دعوت از شخصیتهای انقلابی و خطبای نامی برای سخنرانی در نهاوند و تحت حمایتشان آتش انقلاب را شعلهور میساخت.
دراین دوره با اقدام انقلابی و بجا؛ شور انقلاب و امام در دلهای مردم ادامه یافت، برخی از شخصیتهائی که با دعوت ایشان به نهاوند آمدهاند و عموما در منزل خودشان و دیگر انقلابیون نهاوندی سکنی میگزیدند و یا بعضی پس از پایان سخنرانی با لباس مبدل توسط مردم مخفیانه از دست ساواک فرار و شهر را ترک مینمودند.
روز بعد از یکی از مراسم سخنرانیهای انقلابی، مأموران رژیم شاه به خانه شهید حیدری ریخته و او را به همراه حجت الاسلام احمد زمانیان که ایشان نیز از همرزمان شهید حیدری بوده و نقش به سزائی در مبارزات آن خطه داشتهاند به شهر بابک در استان کرمان و چابهار تبعید میکنند، اما او با ورود به این شهر با تشکیل جلسات خصوصی و عمومی، حرکت انقلابی را در آنجا تقویت میکند و گاهی اوقات با لباس مبدل و مخفیانه به شهر سیرجان در نزدیکی شهر بابک رفته و در محافل انقلابیون سیرجان سخنرانی مینماید.
در این زمان با صدور اعلامیه و بیانیه و از طریق تلفن رهبری و هدایت مبارزات نهاوند را نیزدنبال میکند.
در دوره نخست وزیری شریف امامی، رژیم پهلوی برای فریب مردم دستور آزادی زندانیان سیاسی را صادر میکند و به این ترتیب شهید حیدری به نهاوند باز میگردد و مورد استقبال بینظیر مردم قرار میگیرد به شکلی که مسیر ورودی شهر نهاوند تا فیروزان، مملو از ماشین و جمعیت استقبال کننده میگردد.
با هدایت شهید حیدری، جوانان انقلابی نهاوند برای اولین بار در کشور، مجسمه شاه را از میدان پهلوی در مرکزشهر پایین کشیدند که این حادثه رژیم شاه را به شدت عصبانی کرد.
پس از اینکه مامورین از مبارزات، افشاگریها و سخنرانیهای شهید حسینیه جوانان ناتوان شد درب حسینیه را پلمپ و مامورین را به محاصره آنجا گماشت که از ورود و ادامه فعالیت ایشان جلوگیری کند.
شهید حیدری پس از اطلاع از این موضوع در ظهر همان روز در مقابل درب بسته حسینیه و در خیابان به نماز ایستاد و خیابان بسته شد و از این طریق با استقامت به مبارزه خود ادامه داد و سازمان اطلاعات و امنیت که اوضاع را این گونه متشنج دید پس از چند روز تسلیم شد و مبادرت به باز نمودن قفل و درب حسینیه شد.
شهید حیدری در طول اقامت خود در نهاوند، گذشته از رهبری مبارزات سیاسی، ارشاد، تبلیغ و ترویج اسلام، گامهای مثبتی در زمینههای اجتماعی و عمرانی برداشت که نمونههائی از آن عبارتند از انتخاب و گسترش حسینیه جوانان بعنوان پایگاه مبارزاتی خود با رژیم شاه؛ تاسیس موسسه قرض الحسنه صندوق پس انداز قائم(عج)،برای کمک به مستضعفین و دادن وام بدون بهره به آنان و مبارزه علیه رباخواران در این شهرستان، تاسیس دارالایتام و کمک به بی سرپرستان، تأسیس کتابخانه عمومی در حسینیه جوانان نهاوند که باعث گردید تا جوانان به سوی مسائل دینی و مذهبی گرایش یابند، احداث و بازسازی بیش از پنجاه مسجد و حمام در روستاهای شهرستان نهاوند، ایجاد یک کتابفروشی و مرکزنشر به نام" ارشاد" در نهاوند که یکی از مراکز مهم سیاسی و تصمیم گیر در باره فعالیتهای انقلابی در نهاوند بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دو م بهمن سال 57 و باز شدن مخازن پادگانها مقدار زیادی اسلحه به دست مردم افتاد، شهید حیدری برای جلوگیری از بینظمی با مدیریت صحیح اسلحهها را از بین مردم در نهاوند جمع آوری کرد و به افراد مورد اعتماد سپرد.
وی تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب اداره همه امور شهر را بر عهده داشت و ضمن صدور دستگیری مأموران ساواک به مشکلات همه مردم رسیدگی میکرد.
امام خمینی(ره) در مرداد سال پنجاه و هشت، شهید حیدری را به عنوان امام جمعه نهاوند انتخاب کرد و اولین نمازجمعه با حضور دهها هزار نفری و پرشور مردم در روز قدس همان سال به امامت این شهید در نهاوند شد.
با تحکیم پایههای انقلاب اسلامی و برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی درتاریخ 24 اسفند سال 1358، شهید حیدری با رأی قاطع مردم به عنوان اولین نماینده مردم نهاوند به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در کمیسیون قضایی مجلس مشغول به کار و منشأ اثر بسیاری شد.
سرانجام شهید محمد علی حیدری پس از عمری مجاهده در شامگاه 7 تیر ماه سال یک هزار و سیصد و شصت شمسی به همراه سیدالشهدا انقلاب شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و هفتاد و دو یار صدیق امام در انفجار ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.
پیکر پاک و مطهر شهید آیت الله حیدری پس از تشییع در تهران بنا به فرمان امام خمینی به نهاوند انتقال داده شد و بعد از تشییع باشکوه و بی نظیر مردم انقلابی در جوار مرقد پدر بزرگوارش در حسینیه شهید حیدری به خاک سپرده شد.
انتهای پیام
نظرات