میگویند فلانی محیط بان است، اما شاید کمتر کسی بداند محیط بانی دقیقا یعنی چه. برخی فکر میکنند محیط بانی کار سادهای است، در یک ماشین مینشینند و فقط در کوه و دشت گشت زنی می کنند، اما واقعیت کار و زندگی محیط بانان چیزی دیگر است.
یک دسته رنگ لباس محیط بانیشان از سبز کمرنگی که همیشه مرسوم است به راه راه مشکی و آبی تبدیل شده و چند سالی است که هر روز منتظرند تا شب آخر برسد، به سلول انفرادی بروند و بعد هم طناب دار دور گردنشان بپیچد و در نهایت با پاهایی آویزان و در هوا مانده در لحظات آخر به کبک ها و آهوهای بی پناه فکر کنند.
محیط بانانی که برای نجات جان حیوانات در حال انقراض و گونههای مهم در برابر دستهای از شکارچیان قرار گرفتند. شکارچیان روی آنها اسلحه کشیدند و آنها برای دفاع از خود خواستند که به دستی، پایی، چیزی از شکارچی شلیک کنند تا زمین گیر شود اما ناگهان تیر خطا رفته و شدهاند محیط بان قاتل و حالا چند سال است که زن و بچههایشان باید درِ خانه مقتول بست بنشیندند تا رضایت بگیرند و یا بعد از فروش همه چیز خانه و زندگی و آواره شدن دست به دامن خیریهها شوند برای پول دیه!.
محیط بانان محکوم به اعدامی که قانونی هم پشت آنها نیست، تعدادشان کم نیست و داستان یکی از آنها به نام "برومند نجفی" هنوز داغ داغ است.
دسته بعدی، رنگ سبز لباس محیط بانیشان سفید شده و حالا شاید از آن قامت ایستاده در برابر شکارچی، چیزی جز چند تکه استخوان در یک کفن سفید باقی نمانده است. محیط بانان بی گناهی که در دشت و کوه هرچقدر فریاد زدند کسی صدایشان را نشنید و از شلیک تیر شکارچیان ساعتها خونریزی کردند و در نهایت جسد بیجانشان کنار همان منطقهای که تمام ساعت عمرشان را آنجا میگذراندند پیدا شد و شکارچیان قاتلی که هرگز پیدا نشدند.
شکارچیانی که هفت، هشت نفری به محیط بانان بی دفاع حمله کردند و تیر خلاص به پیکر آنها زدند، درست مثل بعثیها در زمان جنگ و مدافعینی که شهید میشدند!
و دختر بچهها و پسربچههایی که درست است شاید بارها به جهت آنکه پدرشان یک قهرمان بوده مورد تجلیل قرار گرفتند، اما سالهاست به جای پدر یک عکس لبخند بر لب به دیوار دارند که نوار سیاهی کنار آن کشیده شده است.
دسته دیگر محیط بانانی هستند که شاید خودشان بگویند ای کاش ما هم مثل فلانی مرده بودیم، اما چندین سال است یا روی ویلچر زندگی می کنند و یا روی یک تخت یا یک تکه پتو زندگی نباتی دارند. گیاه شده اند مثل همه گیاهانی که یک عمر از آنها دفاع کردند. نه دست تکان میدهند، نه پا تکان میدهند و نه راه میروند. فقط مثل یک درخت زیبا و با شکوه با تنهای زخمی از تیر شکارچی بر تختی خوابیدهاند و روز مرگ را انتظار میکشند.
برخی هنگام بالا رفتن از صخرهها و درههای صعب العبور دست و پاهایشان شکسته یا قطع نخاع شده اند. بعضی موقع خاموش کردن آتشی که با یک سیگار یا بطری آب رها شده در طبیعت روشن شده تمام دست و صورتشان سوخته و ماهها برای اینکه پوست بدنشان را بتراشند و پوست جدید رشد کند، در مسیر بیمارستان رفت و آمد می کنند و درد می کشند.
آری محیط بانی گشت زدن در طبیعت نیست، آغشته به سختی است، به تشنگی، به آتش و حتی گاهی آغتشه به خون، طناب دار و یا ویلچر.
همینکه سالروز ولادت امام هشتم(ع) را به نام روز محیط بان نامگذای کرده اند بیانگر این شغل مقدس است. شغلی بی پشتوانه و مردانی که اسلحه دارند اما جرات ندارند آن را به دست بگیرند، پس یا باید تیر بخورند یا اعدام شوند.
به گزارش ایسنا، در کرمانشاه هم 70 نفر از این مردها داریم، 70 مردی که به گفته مدیرکل محیط زیست استان کرمانشاه بار حفاظت از 250 هزار هکتار را به دوش میکشند و هر کدام از آنها تقریبا به اندازه سه نفر مسئولیت به دوش دارند.
احد جلیلیان با اشاره به وسعت ۲۵۰ هزار هکتاری مناطق تحت مدیریت محیط زیست استان کرمانشاه، ادامه داد: بر اساس استانداردها باید به ازای هر هزار هکتار یک محیط بان داشته باشیم، یعنی در کرمانشاه ۲۵۰ نفر نیروی محیط بان نیاز داریم، اما مجموع نیروهای محیط بان ما در استان ۷۰ نفر است که تعدادی از آنها مشغول کارهای ستادی هم هستند.
وی اظهار کرد: البته امسال سازمان محیط زیست مجوز استخدام ۳۵۰ نفر را دریافت کرده که سهم کرمانشاه از این تعداد ۲۵ نفر است.
مدیرکل محیط زیست استان کرمانشاه از مشکلات محیط بانان هم یاد کرد که بروز مشکلاتی مانند پرونده محیط بان "برومند نجفی" انگیزه کار و فعالیت را از آنها می گیرد و باید فکری به حال حمایت از آنها کرد.
و شاید این روز زمانی باشد برای اینکه همه دست به دامن امام هشتم دعا کنیم سال دیگر در چنین ایامی محیط بان بروند نجفی نزد خانودهاش باشد، محیط بانان دیگر از شکارچیان نترسند و سفرههایشان هم خالی نباشد.
انتهای پیام
نظرات