به گزارش ایسنا خبرنگار اعزامی ایسنا، هفتمین روز است که خانوادهها همچنان در خیابان امیری آبادان نشستهاند و چشم به راه جگرگوشهها و عزیزانشان هستند؛ مادرانی که دوشنبه هفته گذشته بر سر و سینه خود میکوبیدند امروز دیگر تاب و توانی ندارند و تنها اشک از گوشه چشمهایشان جاری است؛ گاهی هم بغضشان میترکد و صدای شیون و زاریشان خیابان را فرا میگیرد. و پدرانی که کمرشان خم شده و نمیدانند با این داغ بر دل نشسته چه کنند.
در این روزها روبهروی ساختمان متروپل، زنان با لباس عربی و به شیوه زنان عرب خوزستانی، هر روز عزاداری کردهاند و بر سر و سینه خود زدهاند. صدای سنج و دمام در سر تا سر خیابان پیچیده و اشکهای زیادی ریخته شده اما همچنان آتش داغدیدگان شعلهور است.
حالا دیگر خانوادهها امیدی به زنده خارج شدن عزیزانشان از زیر آوار متروپل ندارند و تنها میخواهند پیکری تحویل بگیرند تا حداقل بر سر مزار عزیزانشان گریه کنند و از طرفی هم در حرفهایشان خواستار برگزاری دادگاه علنی و برخورد جدی و قاطعانه و اعمال اشد مجازات برای مسببان این حادثه هستند.
خانوادهها حاضر به ترک محل حادثه نیستند و در چادرهایی که در اطراف محدوده برپا شده، روزهایشان را میگذرانند؛ روزهایی که هر لحظهاش به اندازه یک سال میگذرد.
از زمان فرو ریختن ساختمان متروپل تاکنون نیروهای امدادی و مردم در حال آواربرداری و جستوجوی افراد زیر آوار هستند. حالا سازه باقیمانده این ساختمان، به نظر میآید که کج شده و هر لحظه خطر ریزش آن وجود دارد. از طرفی نیز بوی تعفن به مشام میرسد اما وضعیت ساختمان، کار برای آواربرداری را سختتر کرده است و باید آواربرداری با احتیاط انجام شود تا عزیزان دیگری آسیب نبینند.
با این وجود افراد محلی برای امدادرسانی اقدام کردهاند و با هر وسیلهای و حتی با سطل و گاری در آواربرداری کمک میکنند. هر چند ادوات سنگین برای آواربرداری در منطقه وجود دارد اما وضعیت ناپایدار ساختمان موجب شده که امکان استفاده از این تجهیزات کمتر باشد.
در کنار چهرههای غمآلود و گریان مردم، دیدن صحنههایی از مهماننوازی خوزستانیها مانند برپایی موکبها، حرکتهای خودجوش برای همدردی با مردم و حتی قرار دادن داروهای مسکن در اطراف محل برای خانوادهها، مرهم و کاری زیبایی برای کاهش آلام مردم است و بار دیگر اتحاد و همدلی مردم را نشان میدهد.
نیروهای امدادی نیز شبانهروز و با همه توان برای خارج کردن زیرآوارماندگان تلاش میکنند.
تیم حمایتهای روانی و اجتماعی جمعیت هلال خوزستان نیز سعی دارد، بازماندگان را آرام کند.
هر چند تاکنون پیکرهای ۲۹ نفر از زیر آوار خارج شده اما هنوز هستند خانوادههایی که عزیزشان زیر آوار مانده است.
یکی از زنانی که همچنان چشم انتظار خواهرش است، میگوید: در آتشیم؛ منتظر خبر هستیم. شاید اگر پیکری خارج شود، آتش درونم خاموش شود.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت روحی مادرش ادامه میدهد: مادرم خیلی پریشان و عصبی است. با اصرار زیاد حالا به منزل رفته اما بیقراری میکند و نمیتواند آنجا بماند.
چند دختر جوان دیگر که در اطراف ساختمان نشستهاند میگویند: چند روزی است که میآییم اینجا تا شاید دوستمان را از زیر آوار بیرون بکشند.
یک شهروند آبادانی که در نزدیکی متروپل در حال توزیع آبمیوههای خنک بین خانوادههای چشم انتظار است، میگوید: ما از خانوادههای بازمانده نیستیم اما درک میکنیم ماندن عزیزی زیر آوار یعنی چه. آمدهایم که بگوییم همشهریهایمان تنها نیستند و تا آخرین لحظه کنارشان هستیم.
یکی از دیگر از آبادانیهای حاضر در اطراف محل حادثه که پیراهن مشکی بر تن دارد نیز میگوید: سیاه پوش شدهام برای عزیزانی که بدون دلیل زیر خاک رفتند و چوب کار اشتباه بعضیها را خوردند.
وی میگوید: آبادان کم خون نداده و حالا هم خون داده است.
بنرهای مشکی با مضمون "غم آبادان، غم همه ما و " آبادان تسلیت"، طنین صدای تلاوت قرآن و برپایی موکبهای امدادرسانی، حال و هوای سراسر آبادان را عزادار کرده است.
آبادانی که شهر شلوغ و شاد خوزستان بود، امروز عزادار است؛ عزادار عزیزانی که بیگناه، زیر آوار و خاک رفتند.
انتهای پیام
نظرات