نشست ادبی مروری بر آثار محمد رحیم اخوت در صفحه مجازی موسسه فرهنگی هنری پیدایش برگزار شد.
ضیاء موحد، شاعر و منتقد ادبی با بیان اینکه مرحوم اخوت در حلقه اولیه اصحاب جنگ ادبی اصفهان غایب بود و از این بابت همواره تأسف میخورد، گفت: من با مرحوم اخوت در زمان انتشار نشریه زندهرود آشنا شدم و او را شخصیتی عاشق شعر یافتم که با شعوری ممتاز، شعر را از هر که بود همدلانه میخواند و تصحیح میکرد و همین ویژگی کمیاب او باعث شد که دیدارهای گاه به گاه ما همواره ادامه داشته باشد.
او ادامه داد: از خصوصیات بارز اخوت این بود که تنها به خود نمیپرداخت، بلکه مراقب دیگران هم بود و جلسههای خانگی او محل پرورش استعدادهای ناب و نو شده بود.
موحد با اشاره به کتاب «چهار فصل» محمد رحیم اخوت، بیان کرد: این کتاب نشانه دقت و انضباط او در رسیدگی به کارهای دیگران بود، وی در این کتاب با نگاه و بصیرت تازهای به کارهای کیوان قدرخواه، محمد حقوقی و بنده پرداخته بود.
وی اضافه کرد: حال و هوای نوستالژیک نسبت به اصفهان، از خصوصیات بارز کار مرحوم اخوت بود، ایشان، مرحوم جمشید مظاهری و کیوان قدرخواه گنجینههای پرارزشی از اطلاعات بودند که با درگذشتشان این گنجینهها در خاک رفت. آنها همواره مشتاق گذار در محلههای قدیمی اصفهان بودند و بهگونهای در این محلهها قدم برمیداشتند که گویی برای اولین بار است اصفهان را مشاهده میکنند.
این شاعر و منتقد ادبی گفت: در سال ۱۳۸۲ مهمترین اثر مرحوم اخوت یعنی رمان «نامها و سایهها» چاپ شد و نام رحیم را به عنوان نویسنده داستانهای کوتاه و بلند بر سر زبانها انداخت، در این رمان ما نویسندهای را میبینیم که به شگردها و مباحث مربوط به ساخت داستاننویسی و چرخشهای زبانی با تغییر شخصیتها کاملاً آگاه است.
او ادامه داد: تغییر زبان با تغییر شخصیت شگردی آشنا است، اما اجرای آن نیازمند اهلیت زبانی و مهارت فنی است که به نظر من نمونه اعلای آن مقاله «مفاوضه مولانا عقیل و جناب دکتر آلامد درباره خنیاگر کوهستان» از پرویز داریوش است که در سال ۱۳۳۹ چاپ شده و تمامی تکنیکهای جیمز جویس را با چاشنی طنز در خود جای داده است.
موحد با بیان اینکه کتاب نامها و سایهها در جشنوارهای بهعنوان کتاب برگزیده و ناگهان حذف شد، تصریح کرد: این اولین ضربهای بود که به اخوت وارد شد، البته مسئله جایزه و احتیاج نویسنده به برگزیده شدن نیست، بلکه مشکل دست کم گرفتن کار نویسنده و زحمات اوست، در هر صورت این آغاز صادر نشدن مجوز برای آثار او بود.
او اضافه کرد: محمد رحیم اخوت در این سالهای آخر هر روز شکستهتر از پیش میشد، چراکه همه درها را به روی خود بسته میدید و از آنجا که نویسندگی تمام عشق او بود، دچار ناامیدی عجیبی شد.
استاد مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: اخوت از معدود افرادی بود که میشود گفت کاملاً آشنا به ادبیات فارسی و مسلط به مهارت نویسندگی بود و با این تسلط به خوبی میتوانست شاگردان و نویسندگان جوان را راهنمایی کنند.
به گزارش ایسنا و به گفته موحد، امروز باید پرسید که چرا در اصفهان پس از جُنگ ادبی، حلقههای استوار و مداومی تشکیل نشده و علیرغم وجود استعدادهای بسیار در اصفهان و سهم نویسندگان اصفهانی در نشر، صداها در این شهر خاموش است. در حالی که وجود این حلقهها، جلسات و تجمع استعداد، نتایج مثبت بسیاری خواهد داشت.
انتهای پیام
نظرات