به گزارش ایسنا، متن یادداشت دکتر محمدحسین رامشت بدین شرح است:
صفت ایرانی بودن در سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، وجه مشخصه الگویی است که به زودی در دسترس عموم قرار خواهد گرفت، زیرا در اسناد راهبردی دیگر کشورها، ذکری از سرزمینشناختی به میان نیامده است. ایرانی بودن در الگو، معطوف به نسبت نژادی، قومی یا به مفهوم ملی گرایی نیست؛ بلکه بر منطق فهم و نوع تجربه زیسته ساکنان این سرزمین دلالت دارد و هویتی شناختشناسانه دارد؛ بدان معنا که از دیدگاه سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ماهیت اسناد راهبردی نمی تواند جهانشمول باشد و تابعی است از بافت اجتماعی، فرهنگی و سرزمین آنها.
این مفهوم از ایرانی بودن در مبانی اجتماعی ایران، سابقه ای ندارد و نظریه «نسبیت مقوله های ساپیرورف» و نظریه «دستگاه جغرافیایی» از آن پشتیبانی معرفتی می کنند. ورف معتقد است جامعهای که دستگاه زبانی و فرهنگی آن با جوامع دیگر تفاوت دارد، جهان را به گونه دیگری فهم میکند.
نظریه «دستگاه جغرافیایی» بر طرحواره های ذهنی ساکنان و از «معناداری زمین» بر فهم و منطق شناخت ساکنان آن تأکید میکند و نقش عوامل و مؤلفههای جغرافیایی را چیزی فراتر از تأثیر محیط بر انسان و تأثر محیط از انسان میداند.
دستگاه جغرافیایی از مجموعه متکثر کسرناپذیر مکانمند حکایت دارد؛ برای مثال اگر به جشنها و آیینهای مردم ایران دقت کافی شود ، درخواهیم یافت که نوروز با آغاز زمان اعتدال بهاری، مهرگان با آغاز اعتدال پاییزی، شب یلدا با عطف زمان تاریکی و جشن تیرگان درست در منحنی عطف زمان روشنایی همتراز شده است.
اینها همگی نشان از آن دارد که گردش فلکی زمین در این عرض جغرافیایی، معنایی را برای ساکنان این سرزمین تعریف میکند که متفاوت از معنایی است که در مدارهای بالای 40 درجه تعریف شده است؛ فلذا ساکنان این خطه، فهم و درک خود از چنین معنایی را با بروز رفتارهای جمعی -که ما آن را فرهنگ می نامیم- به صورت جشنواره تجلی میدهند؛ و نباید زیاد تعجب کرد که چرا ملل دیگری که در عرضه های پائینتر و یا بالاتر زندگی میکنند ، چنین مفاهیم دقیقی را از گردش زمین فهم نمی کنند؛ زیرا درک معنایی انسان و «معناداری زمین» با مواجه شدن او با چشم اندازهای گوناگون، تفاوت خواهد کرد. به عبارت دیگر، فهم و شناخت، مکانمند است. این موضوع نزد ایرانیان، حکایت از تفاوت طرحوارههای ذهنی آنها از این مفاهیم دارد.
انتهای پیام
نظرات