• سه‌شنبه / ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ / ۱۳:۱۷
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1400111914854
  • منبع : نمایندگی خراسان رضوی

/نوزدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد/

بدون قرار قبلی فیلمی که فرزند زمانه خود نیست

بدون قرار قبلی فیلمی که فرزند زمانه خود نیست

ایسنا/خراسان رضوی یک جامعه‌شناس و منتقد سینما در نقد فیلم سینمایی بدون قرار قبلی گفت: بدون قرار قبلی فیلمی صوفیانه است که دغدغه و رنج جامعه امروزی را به تصویر نمی‌کشد و به نوعی فرزند زمانه خود نیست.

این گفت‌وگو می‌تواند بخش‌هایی از داستان را لو دهد. 

حامد بخشی در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص نقد اجتماعی و روایی فیلم سینمایی بدون قرار قبلی که در نوزدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد اکران شد، اظهار کرد: در این فیلم چندین شخصیت و نماد وجود دارد. در مرکز شخصیت اصلی این فیلم یعنی یاسمین قرار گرفته که دختری پرورش یافته در آلمان است و در پنج یا ۶ سالگی از پدرش جدا شده و هیچ ارتباطی با او نداشته است. یاسمین اینگونه تصور می‌کرده که پدرش او را رها کرده و توجهی نسبت با او نداشته است. در واقع یاسمین از فرهنگ، سنت و اجتماع جامعه ایرانی دور بوده و پس از سال‌ها به دلیل فوت پدرش و وصیتی که داشته، به ایران بازگشته است. یاسمین از همسرش جدا شده و این جدایی تاثیراتی در او داشته است. 

وی اضافه کرد: نماد دوم این فیلم الکس، فرزند یاسمین، است که با مشکل گفتاری و رفتاری جدی مواجه شده و چالش‌های جدی و مستاصل این زن با فرزند خود در این فیلم به چشم می‌خورد. 

بخشی بیان کرد: نماد سوم فیلم مجموعه‌ای است که با وکیل در ابتدا شروع می‌شود و مهندس نیز در آن قرار می‌گیرد. مهندس یکی از شخصیت‌های کلیدی در این فیلم به شمار می‌رود. با وجود اینکه بازی زیادی در این فیلم ندارد اما به لحاظ نوع نقشی که ایفا می‌کند و تأثیر و جایگاه او در این روایت، به عنوان یک منجی همه‌چیزدان که نه‌ فقط عاشق یاسمین می‌شود بلکه به عنوان مرشد و هدایتگر او عمل می‌کند. این شخصیت نقش و اثری جدی در تحلیل این فیلم از منظر اجتماعی ایجاد می‌کند. 

وی خاطرنشان کرد: نماد یا شخصیت سوم زن و مرد میزبان در این فیلم هستند که کارگردان سعی کرده ویژگی‌هایی که برای آن‌ها پردازش و در مجموع فضایی از آنچه که به عنوان فرهنگ و سنت ایرانی می‌خواهد در این فیلم نمایش دهد را ایجاد کند.

این جامعه‌شناس افزود: هنگامی که یک ویژگی بارز از فرهنگ ایرانی به عنوان بخش متمایز از مدرنیته نمایش داده می‌شود، لهجه مشهدی را به کار می‌گیرند و به‌ گونه‌ای اغراق‌ شده لهجه مشهدی را که شاید متناسب با یک زن و مرد جوان که در مشهد زندگی کرده‌اند، نباشد به کار گرفته می‌شود. همچنین خانه قدیمی و استفاده از اجزا و وسایل دیگری مانند حوض، سفال و... فضایی از سنت ایجاد می‌کند که این فضای سنتی نیز به عنوان شفادهنده عمل می‌کند. 

وی تصریح کرد: در ادامه ماجرا مشاهده می‌شود زمانی که مدرنیته، فرهنگ عقلانی و تمدن و تکنولوژی ناکارآمد شده و در زمینه درمان الکس، فرزند یاسمین، مستاصل و بی‌فایده واقع می‌شود، سنت به کمک گرفته شده و این کودک را به زبان می‌آورد و به نوعی او را درمان می‌کند. 

بخشی عنوان کرد: از نمادهای دیگری که در این فیلم مشاهده می‌شود، می‌توان کشور آلمان را نام برد. آلمان در بسیاری از موارد به عنوان نشانه‌ای از مدرنیته و تمدن ظاهر می‌شود. آلمان کشوری است که حاشیه‌های سیاسی کشورهایی مانند آمریکا را ندارد و بسیار مدرن است. آلمان مظهر یک جامعه عقلانی است که مشکلات را با استفاده از عقل و خرد برطرف می‌سازد.

وی گفت: در این فیلم تلاش شده بافتاری ساخته شود که مدرنیته و فرهنگی که در آن مشکلات با استفاده از عقل حل می‌شود را نشان دهد. این در حالی است که مشکلات حل نشده و یاسمین دچار افسردگی شده و به واسطه ماجرایی که مرشد داستان، یعنی مهندس، فراهم کرده، با نگاه انکار و ناپذیرایی وارد این فرهنگ می‌شود؛ به گونه‌ای که در سکانس آخر داستان مهندس با نگاهی از بالا به پایین می‌گوید که این ماجراها را من رقم زده‌ام تا آنچه پدرت به یادگار گذاشته را ببینی و زمانی که یاسمین می‌گوید من چیزی نمی‌خواهم، برای او بلیط تهیه می‌کند تا به آلمان بازگردد.

این منتقد سینما اظهار کرد: در نهایت یاسمین به پیشگاه مهندس رفته و از او می‌خواهد که قبر پدرش را به او نشان دهد. سپس یاسمین همانند کسی که در محضر مهندس قرار می‌گیرد تا رشد پیدا کند، به دنبال او حرکت می‌کند و در سکانس آخر این هدایت به نمایش گذاشته می‌شود.

بخشی بیان کرد: این داستان لایه‌ای اولیه از روایت فیلم است که در سطح اولیه و با استفاده از عناصر روایی در فیلم مطرح می‌شود. کارگردان تقابل‌های دیگری نیز در این فیلم ایجاد می‌کند مانند تقابل لاک‌پشت در مقابل ماهی‌ها یا فضای مدرنیته که ابتدا و انتهای فیلم قرار گرفته است. لاک‌پشت نیز از جمله نشانه‌های پرمصرف برای بیان سنت در مقابل مدرنیته است. تقابل میان نوسازی اطراف حرم مطهر رضوی و خانه‌ای که متعلق به پیرمرد کوزه‌گری است که حاضر نمی‌شود برای تخریب آن را واگذار کند، نمونه دیگری از نمادهاست. 

وی ادامه داد: اگر همین فضای داستانی در سطحی عمیق‌تر بررسی شود، این فیلم اساسا فیلمی صوفیانه است. در واقع به نوعی داستانی صوفیانه با شکلی مدرن بیان می‌شود که در آن مرشدی حضور دارد. ماجرای کسی که در نهایت با تمام تلاش‌هایش با مرشد خویش همراه و نهایتا درمان می‌شود. از این رو چنانچه این فیلم را در یک پیام خلاصه کنیم، می‌توان بیان کرد که فرهنگ و سنت شفادهنده است. به عبارتی گم‌کرده انسان تمدن، تکنولوژی و رفاه نبوده بلکه بازگشت به گذشته و سنت و فرهنگ ایرانی اسلامی است. 

این جامعه‌شناس خاطرنشان کرد: اگر بیان شود که این فیلم در سال‌های دهه ۱۳۷۰ ساخته و امروز اکران شده است، نکته یا مواردی وجود ندارد که نشان دهد فیلم بدون قرار قبلی در سال ۱۴۰۰ تولید شده و مربوط به دهه ۷۰ نیست. 

بخشی عنوان کرد: این موضوع که سنت راهگشاست، سخن بسیار صحیحی است اما حرف زمانه ۱۴۰۰ نیست. لذا به نظر من این فیلم نمی‌تواند با مخاطب خود رابطه برقرار کند. پیش‌بینی می‌کنم این فیلم گیشه پرفروشی نیز نخواهد داشت زیرا نتوانسته با فضای اجتماعی و زمانه خود ارتباط برقرار کند و به تعبیری جامعه امروزی را منعکس نمی‌کند. در واقع مخاطب نمی‌تواند رنج و مسائل حال حاضر خود را در این فیلم دنبال کند. 

وی اضافه کرد: این فیلم به نوعی محصول سرخوردگی‌های فعالان فرهنگی و اجتماعی جامعه از ۴۰ سال تلاش عقلانی برای بهبود و پیشرفت بوده است. در قرن هفت، هشت یا نهم هجری قمری نیز تصوف به مثابه مسلک رشد پیدا کرد زیرا فرهنگ و تمدن اسلامی آن زمان با هجوم ترکان سلجوقی، خوارزمشاهیان، حمله مغولان و تیموریان به نوعی دچار سرخوردگی و ناامیدی از رشد و توسعه با استفاده از عقل و علم شد و مردم به تصوف روی آوردند. در واقع تصوف به عنوان یک شبه‌علم یا رقیبی است که الگوبرداری و پیروی از یک مرشد را جایگزین استفاده از عقل می‌داند. 

این منتقد سینما افزود: من تصور می‌کنم نگاه صوفیانه این فیلم در کنار رشد و خیزش جادو در جامعه مانند دعانویسی‌ها، رمالی‌ها، فال‌گیری و گسترش و همچنین رشد شدید و تا حدی عجیب عطاری‌ها به مثابه علمی که رقیب پزشکی عقلانی امروز است، با این فیلم همراه شده و به نوعی شکل امروز گرایش‌ها و نگرش‌های جامعه یا جریان‌هایی از جامعه امروزی را شکل می‌دهد.

بخشی تصریح کرد: نوستالژی یکی از تم‌های متداول در داستان‌نویسی و فیلم‌سازی است اما در حال حاضر جامعه امروزی به دنبال نوستالژی نیست و مشکلات جدی‌تری دارد. در واقع نوستالژی‌طلبی مربوط به جامعه‌ای است که در وضعیت مناسبی قرار گرفته و نیازهای اولیه آن مرتفع شده است. مخاطب در چنین شرایطی با گذشته خود خاطره‌سازی می‌کند. 

وی اضافه کرد: نوستالژی مساله جامعه ایران در سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ با وجود وضعیت‌ و مشکلات موجود نخواهد بود. در واقع نوستالژی موضوع بسیار مهمی است اما بیان آن در شرایط و موقعیت زمانی کنونی ممکن است درست نباشد.

ویدئوی نقد حامد بخشی بر فیلم سینمایی بدون قرار قبلی را در اینجا ببینید:

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha