مجید عسگری، مدیر حوزه هنری خراسان رضویT در اکران اختصاصی فیلم ضد برای هنرمندان و اصحاب فرهنگ و رسانه مشهد که جمعه، ۱۵ بهمن ماه، در پردیس سینمایی هویزه مشهد برگزار شد، اظهار کرد: حوزه هنری در راستای تولیدات فرهنگی و انقلابی خود طی یک سال گذشته چهار فیلم سینمایی جدید را تولید کرده که فیلم ضد به کارگردانی امیرعباس ربیعی یکی از آنهاست. این فیلم به موضوعات تاریخی و سیاسی کشور میپردازد و به نظر بنده در ژانر جدیدی قرار گرفته که در فضای سینمایی کشور به وجود آمده است.
وی خطاب با هنرمندان حاضر در این اکران بیان کرد: با توجه به اینکه قصد داریم امسال فضای پرداختن به فیلمهای حوزه هنری و فیلمهای دیگر حاضر در جشنواره فیلم فجر متفاوت باشد، خواهشمندم پس از تماشای فیلم اگر نقد و تحلیلی دارید در صفحات شخصی، فضای عمومی و رسانهای منعکس کنید.
مدیر حوزه هنری خراسان رضوی خاطرنشان کرد: به دنبال این نیستیم که چون فیلم تولید حوزه هنری است، صرفا شاهد و تعریف و تمجید از آن باشیم بلکه میخواهیم واقعا فیلمها نقد و بررسی شود چراکه ایجاد فضا برای بیان نظرات نخبگان برای ما حائز اهمیت است.
عسگری ادامه داد: امیدواریم بتوانیم در روزهای آینده فیلمهای شادروان، دسته دختران و هناس که از دیگر تولیدات حوزه هنری است را به صورت اکران اختصاصی برای هنرمندان و اصحاب و رسانه به نمایش بگذاریم و از نظرات این قشر بهرهمند شویم.
فیلم ضد دومین ساخته سینمایی امیرعباس ربیعی پس از فیلم لباس شخصی است. ربیعی در اولین فیلمش هم فعالیتهای حزب توده را در اوایل دهه ۶۰ نشان داده بود. ضد از تازهترین محصولات سازمان سینمایی حوزه هنری است که درامی سیاسی در بستر یکی از حوادث مهم و ملتهب ابتدای انقلاب اسلامی را روایت میکند.
این فیلم درباره یک عشق در دل حوادث سیاسی است که پس از سالها دوباره شعلهور میشود. در خلاصه داستان آن آمده است:
سعید جوانی ۳۰ ساله از نیروهای حراست حزب جمهوری اسلامی است که پس از زخمی شدن در ماجرای ۱۴ اسفند ۵۹ دانشگاه تهران راهی بیمارستان شده و در آنجا با بیتا مواجه میشود.
مهدی نصرتی، لیلا زارع، نادر سلیمانی، لیندا کیانی، مجید پتکی، روزبه رئوفی، عماد درویشی، شیرین آقاکاشی، مهشید جوادی و جواد خانی گروه بازیگران ضد را تشکیل میدهند.
در بخشی از دیالوگهای این فیلم آمده است:
سعید: تو رفتی و فکر نکردی منِ بدبخت بدون تو بیچاره میشم؟!
بیتا: بابام بود. مجبور بودم باهاش برم.
سعید: ولی بابات اشتباه کرده که تصمیم گرفت بره.
بیتا: اشتباه یا درست، باید باهاش میرفتم.
سعید: شیش ماه پدرم دراومد از بس قرص خوردم. هر کاری کردم که تو رو فراموش کنم. ولی انگار نشد. حالا که بعد از ۲ سال دیدمت فهمیدم نشد... .
انتهای پیام
نظرات