به گزارش ایسنا، امروز ۲۹ دی ماه چهل و سومین سالگرد برگزاری باشکوه ترین راهپیمایی اعتراضی مردم در ۲۰ صفر سال ۱۳۹۹ قمری مصادف با سال ۱۳۵۷ است.
ارتشبد قره باغی، رییس ستاد بزرگ ارتشتاران رژیم پهلوی در خاطره ای از شکوه اربعین ۱۳۵۷ و اثر روحی و روانی این روز بر سرنوشت رژیم پهلوی نوشت: «این راهپیمایی نیز مانند تظاهرات روزهای تاسوعا و عاشورا برای مخالفین موفقیت بزرگی محسوب [می شد] و به علت وجود حکومت نظامی در کشور، دلیل دیگری بر ضعف و ناتوانی دولت و شکست مجدد نیروهای مسلح در برابر آنها منظور گردید.»
سقوط سلطنت
شاید روایتهای مختلفی از چرایی و چگونگی سقوط رژیم پهلوی در اسناد و کتابهای تاریخی ثبت شده باشد، اما بررسی برشهایی از کتاب خاطرات سیاستمداران و امرای عصر پهلوی حقایق عینی تری از بی اثر شدن نسخه محمدرضا شاه به عنوان ژاندارم برای ارباب آمریکاییش به تصویر کشیدند.
محمدرضا شاه پهلوی، سپهبد امیرحسین ربیعی فرمانده نیروی هوایی پهلوی، ویلیام هیلی سالیوان سفیر وقت آمریکا در ایران و ژنرال ارنست هایزر معاون فرماندهی نیروهای ارتش امریکا در اروپا هر یک در کتاب خاطراتشان، مرگ سلطنت در ایران را به شیوه خود روایت کردند.
فرماندهان و امرای دستگیر شده ارتش پهلوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جلسات محاکمه خود در اتاقهای مدرسه علوی تهران که توسط محمدصادق صادقی گیوی معروف به صادق خلخالی، حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی یکی پس از دیگری برگزار شد، وقتی در برابر سوال نقش ژنرال هایزر قرار می گرفتند، پاسخهای قابل توجهی دادند.
سپهبد ربیعی، فرمانده نیروی هوایی ارتش در برابر سوال مشابه پاسخ داد:«هایزر، محمدرضا پهلوی را مثل یک موش مرده از ایران بیرون انداخت.»
سلطان مغلوب هم در کتاب خاطراتش نوشت: «بالاخره من یک بار ژنرال هایزر را به اتفاق سفیر آمریکا، آقای سولیوان ملاقات کردم. تنها چیزی که مورد علاقه هر دوی آنان بود، دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود.»
ارنست هایزر در تایید سخنان محمدرضا شاه پهلوی نوشت: «اولین مسالهای که باید با آن روبرو میشدیم، رفتن محمدرضا پهلوی بود. باید در مییافتیم که هر کدام از فرماندهان با رفتن محمدرضا پهلوی چه میکردند. واشنگتن درست فکر کرده بود، وظیفه اصلی ما طبق رهنمود کارتر جلوگیری از فرار فرماندهان بعد از رفتن محمدرضا پهلوی بود.»
ژنرال هایزر جدای از گزارشهای مستمر سفیر وقت امریکا در ایران گزارشهای مفصلی را از تهران به پنتاگون و کاخ سفید مخابره کرد که بیشتر این گزارشها با وجود گذشت بیش از چهار دهه هنوز در وضعیت طبقهبندی شده است.
اسناد منتشر شده به وضوح نشان میدهد ژنرال هایزر که از سوی جیمی کارتر، رییس جمهور وقت امریکا برای اطمینان از اوضاع ایران و حفظ ساختار ارتش ایران پس از سقوط سلطنت راهی تهران شد، به همراه سالیوان نقش برنامه ریز و میانجیِ پشت پرده را برای سرپا نگهداشتن ارتش و هدایت فرماندهان ارتش برای حمایت از دولت شاپور بختیار و تجدید قوای فکری و روانی نظامیان ارتش برای آماده نگهداشتن آنان برای انجام کودتای احتمالی و قبضه کردن قدرت پس از کودتا را ایفا کردند.
گوادلوپ و فاتحه سلطنت
در آستانه تشکیل کابینه بختیار در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۵۷ و ۱۰ روز قبل از به دست گرفتن قدرت توسط او، والری ژیسکاردستن، رییس جمهور وقت فرانسه از روسای جمهور آمریکا، انگلیس و آلمان غربی خواست تا از ۱۴ تا ۱۷ دی ۱۳۵۷با سفر به گوادلوپ یکی از شهرهای فرادریایی فرانسه در دریای کارائیب نشستی درباره بحرانهای بینالمللی داشته باشند. یکی از دستور جلسات این نشست بحران نهضت انقلاب اسلامی ایران و نگرانی غرب بود.
جیمز کالاهان، نخست وزیر وقت انگلیس در یکی از نشستهای این کنفرانس گفت:«محمدرضا پهلوی تسلط خود را بر اوضاع از دست داده است و هیچ راه حلی برای جانشینی وی وجود ندارد. زیرا مردان سیاسی که در صحنه باقی مانده اند، چندان توانا به نظر نمی رسند به علاوه بیشتر آنها به واسطه ارتباط خود با محمدرضا پهلوی و فقدان تجربه سیاسی از ایفای نقش حساس در این دوره بحرانی، انتقال ناتوان هستند.»
والری ژیسکاردستن رییس جمهور وقت فرانسه نیز در این کنفرانس به دو موضوع خطر تجزیه ایران و هراس از مداخله شوروی در امور ایران سخنرانی کرد.
وی تأکید کرد: «در شرایط موجود میبایست از محمدرضا پهلوی به عنوان بهترین گزینه برای نجات ایران حمایت کرد زیرا وی نسبت به دیگر فعالان سیاسی، نگرش واقع بینانهتری نسبت به مسایل مختلف دارد همچنین او در عین حال از حمایت ارتش بهره مند است که می تواند در برابر جریان مذهبی به کار گیرد.»
جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا در تحلیلی متفاوت از روسای انگلیس و فرانسه گفت: «اوضاع ایران به کلی تغییر کرده است و محمدرضا پهلوی دیگر قادر به ماندن و ادامه حکومت نیست زیرا مردم به هیچ وجه خواهان او نیستند. ... من به توانایی ارتش جهت کنترل اوضاع امیدوارم و از آن جایی که سران ارتش تحصیلکرده آمریکا هستند، روابط نزدیکی با فرماندهان ارتش آمریکا دارند.»
ژنرال در ایران
سران غربی در کنفرانس گوادلوپ از حیات سلطنت محمدرضا پهلوی ناامید شدند و تصمیم به برداشتن حمایت خود از او گرفتند. کارتر بعد از این کنفرانس، تصمیم گرفت برای حفظ یکپارچگی ارتش شاهنشاهی، افسری بلندپایه از ژنرالهای امریکایی را برای پیاده کردن طرح جدیدش راهی ایران کند. این افسر عالی رتبه کسی نبود جز «ژنرال رابرت هایزر».
سولیوان سفیر وقت آمریکا در ایران در خاطراتی از اختلافش با هایزر نوشت: «هایزر عقیده داشت که نیروهای مسلح ایران در موقع لازم وارد میدان خواهند شد و کار را یکسره خواهند کرد. در حالی که من عکس این عقیده را داشتم و فکر میکردم نظامیان ایران اراده و ایمان خود را در این نبرد از دست دادهاند. بیشتر مخالفانی که در خیابانها در مقابل نیروهای مسلح قرار دارند، فرزندان و برادران و دیگر بستگان نزدیک مردان مجهز به تفنگها و مسلسلها هستند. در یکی از گفتوگوهایمان با هایزر به وی گفتم که سربازان ایرانی با توجه به اعتقادات مذهبی در رویارویی با انقلابی که رنگ مذهبی داشت، قابل اعتماد نیستند. هایزر که تحت تأثیر گزارشهای ژنرالها بود، عکس این عقیده را داشت و همچنان برای نیروهای مسلح ایران نقش تعیینکنندهای قائل بود. با وجود این، هایزر در گزارشهای روزانه خود به واشنگتن ضمن اعلام نظرات خود به دیدگاههای من هم اشاره میکرد و دیدگاههای مرا نیز کم و بیش منعکس میکرد.»
هایزر
روبرت ا.داچ هایزر در سال ۱۹۲۴ در کلرادوی آمریکا متولد شد و در سال ۱۹۴۳ پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان برای خدمت در ارتش ثبت نام کرد و در طول جنگ جهانی دوم به عنوان خلبان بمب افکن تا درجه افسری ارتقا یافت.
اوایل سال ۱۹۴۶ پس از آن که دولت آمریکا تصمیم به ایجاد یک فرماندهی استراتژیک هوایی گرفت، هایزر برای کمک به ایجاد بخش بمب افکن فرماندهی استراتژیک داوطلب شد، در جنگ کره و ویتنام نیز فعالانه شرکت کرد و به فرماندهی عملیات ضربتی در فرماندهی بمب افکنهای خاور دور ارتش آمریکا نائل آمد. برای برنامهریزی مأموریت بمب افکنهای استراتژیک و صدور دستور عملیات روزانه آنها بر عهده هایزر قرار داشت.
او پس از ۲۰ سال خدمت در ارتش آمریکا در سال ۱۹۷۲ به درجه سرلشکری رسید و مأمور خدمت در پنتاگون شد. مسؤولیت هایزر در این دوره نظارت بر برنامههای فروش نظامی نیروی هوایی در سراسر جهان بود.
وی برای فروش ادوات نظامی نیروی هوایی به رژیم پهلوی چند بار به ایران سفر کرد. هایزر در سال ۱۹۷۵ توسط جیمی کارتر به درجه ژنرالی ارتقا یافت و برای تصدی پست معاون فرماندهی کل نیروهای آمریکا در اروپا تحت فرماندهی ژنرال الکساندر ال هیگ به اشتوتگارت آلمان رفت.
وی در این مسؤولیت اداره بیش از ۳۲۰ هزار نیروی نظامی آمریکایی و نظارت بر آنها و نیز تمامی فروشهای نظامی خارجی و برنامههای کمک نظامی به ۴۴ کشور را عهدهدار بود.
هایزر در جریان اوجگیری نهضت انقلاب اسلامی ایران و پس از ناامیدی سیاستمداران آمریکایی از پهلوی پسر با هدف جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی ۱۴ دی ۱۳۵۷ به طور مخفیانه وارد ایران شد و در طول یک ماه حضور در ایران تلاش همه جانبه ای برای دستیابی به اهداف ماموریتش انجام داد.
هایزر در کتاب خاطراتش به نام «ماموریت در تهران» با اشاره نحوه ورودش به تهران نوشت: «خبر ورود من به ایران به طور سری به اطلاع ژنرال فیلیپ گاست رییس هیأت مستشاری آمریکا در ایران رسیده بود. ترتیب استقبال از من، به طور مخفیانه داده شده بود. درهای هواپیما که باز شد، چندین نظامی آمریکایی وارد هواپیما شدند. برخی از آنها، لباس نظامی بر تن داشتند و برخی دیگر، لباس شخصی پوشیده بودند و برای تخلیه سوخت وارد هواپیما شدند. من از هواپیما دور شدم... در سفرهای قبلی، مهمترین رهبران نظامی حکومت شاه در فرودگاه به استقبال من میآمدند. مراسم استقبال، پرطمطراق بود اما این بار با همیشه فرق میکرد.»
هایزر در شب اول ورودش به تهران پس از بازدید از بخشهای مختلف شهر نوشت: «عبور از خیابانهای تهران، برای من تکان دهنده بود. خیابانها خالی بودند، حتی یک اتومبیل، اتوبوس یا موتورسیکلت هم در خیابانها دیده نمیشد. از میدان شهیاد (آزادی) تا آن سوی شهر، همه جا تعطیل به نظر میرسید. مغازهها بسته بودند، پیادهروها خالی و جایگاههای بنزین تعطیل بودند. روی پنجرهها یک در میان تصویر آیتالله خمینی دیده میشد. نیروهای مخالف، کنترل ارگانهای حیاتی را در دست گرفته بودند. مردم فریاد میزدند «الله اکبر» و صدا از پشت بامهای نزدیک به گوش میرسید به هر فریادی از گوشهای دیگر پاسخ داده میشد. در تاریکی صدای تیراندازی از سلاحهای خودکار شنیده میشد.»
فراخوان اعتراض
یک روز قبل از رای اعتماد کابینه بختیار از مجلس شورای ملی و خروج همیشگی محمدرضا پهلوی از ایران که از آن به فرار بزرگ تعبیر شد، رهبر نهضت به مناسبت نزدیک بودن اربعین حسینی از نوفل لوشاتو پیام مهمی صادر کردند.
سیدروح الله موسوی خمینی چهار روز قبل از اربیعن حسینی در سال ۱۳۵۷، در تاریخ ۲۵ دی ماه از نوفل لوشاتو پیامی خطاب به مردم ایران صادر کردند که این پیام و همراهی گسترده مردم در سراسر ایران به تیر خلاص رهبر نهضت انقلاب اسلامی به پیکر رو به مرگ پهلوی تفسیر شد.
امام خمینی در این پیام نوشتند:«اربعین سید مظلومان و سرور شهیدان ـ صلواة الله و سلامه علیه ـ رسید. بر ملت رشید و آگاه ما «اربعین»های سودمندی گذشت. ما در این سالها به دنبال بیش از ۵۰ سال سلطنت غاصبانۀ سلسلۀ پهلوی با چه مصیبتهایی و بی فرهنگیهای خانمانسوزی مواجه بوده ایم. سالهایی بس تلخ و رنج آور در این پنجاه سال و تلخ تر و رنج آورتر در این یکی دو سال اخیر که ملت شجاع ما را علیه استبداد و استعمار به حرکت درآورد.
امسال اربعین امام امت در خلال اربعین های پیروان و شیعیان آن بزرگمرد اسلام واقع شده، و گویی خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست، و اربعین اخیر برادران ما بازتاب اربعین آن دلاوران می باشد؛ خون طاهر آنان به حکومت طاغوتی یزید خاتمه داد، و خون پاک اینان سلطنت طاغوتی را به هم پیچید.
اربعین امسال استثنایی و نمونه است؛ راهپیمایی و تظاهرات پرشور در این اربعین وظیفۀ شرعی و ملی است. ملت بزرگ در سراسر ایران با راهپیمایی و تظاهرات خود این نظام را دفن می کند، و مخالفت خود را با «شورای سلطنت» غیرقانونی اعلام می نماید، و پشتیبانی خود را برای چندمین بار از «جمهوری اسلامی» اعلام می کند. لازم است توجه ملت دلیر ایران را به مطالبی چند جلب نمایم:
قرار اطلاع، مأمورین دولت شبها گندم انبارها و سیلوها را با کامیون می برند و می خواهند قحطی مصنوعی به وجود آورند. وظیفۀ حتمی مردم تهران و شهرستانهاست که از این عمل شدیداً جلوگیری کنند، و عده ای از معتمدین را به نظارت بگمارند که این عمل غیرانسانی دولت را خنثی کنند. غفلت از این امر مسئولیت شرعی دارد.
قرار اطلاع، دولت امریکا درصدد است که اسلحه و مهماتی را که در ایران است و در مقابل نفت به مردم ایران تحمیل کرده است، یا به سرقت ببرد (اگر تاکنون نبرده باشد، چنانچه بعضی از خبرگزاریها افشا کرده اند) و یا منفجر کند. بر افسران و درجه داران ارتش و سایر نیروهای سه گانه است که از آن جلوگیری کنند، و بر ملت است که با ارتش در این امر همکاری کنند، و نگذارند بیش از این مال ملت را نابود و یا چپاول کنند. افسران محترم بدانند که مسامحه در این امر خیانت به کشور و اسلام است.
کشاورزان محترم همت کنند و از اقدام برای کشت خصوصاً کشت دیمی غفلت نکنند. ممکن است مفسدین قحطی مصنوعی ایجاد کرده و کشور را در مضیقه قرار دهند.
اسلامی به کشاورزان به منظور ادامۀ کشاورزی قرض الحسنه بدهند، و مسلمانان در این امر حیاتی با این بانکها تشریک مساعی نمایند تا جلوی توطئۀ شیطانی گرفته شود.
به جمیع بانکهای خارجی کشور اعلام می شود که سپرده های شاه و بستگان او و سایر دزدان اموال ملت محروم را ـ که صورت اسامی بعضی از آنان تهیه شده است ـ از آنِ ملت است که اینان اختلاس نموده و از کشور خارج کرده اند؛ بانکها این وجوه سپرده شده را نباید به آنها تحویل دهند که بزودی مقامات صالحه علیه آنان اقامۀ دعوی خواهند کرد.
وکلای غیرقانونی مجلسین اخطار می شود که از رفتن به مجلسین احتراز کنند و در صورت تخلف، مورد مؤاخذۀ ملت شریف قرار خواهند گرفت.
دانشگاهیان محترم انتظار دارم اکنون که دانشگاهها این دژهای مبارزات دانشجویان فداکار را باز کرده اند، به شعارهای ضد رژیم فاسد و تظاهرات علیه دولت غاصب و شاه و علیه شورای غیرقانونی سلطنتی ادامه دهند، و استادانی را که با دستگاه ظلم و اختناق رابطه دارند یا طرفدار رژیم فاسد هستند نپذیرند.
به کسانی که در شورای سلطنتی غیرقانونی به عنوان عضویت داخل شده اند اخطار می کنم که این عمل، غیرقانونی و دخالت آنان در مقدرات کشور جرم است، و بی درنگ از این شورا کناره گیری کنند، و در صورت تخلف مسئول پیشامدها هستند.
اعضای شورای انقلاب اسلامی در داخل کشور هستند و بزودی معرفی خواهند شد.»
تظاهرات سراسری
تهران
تظاهرات روز اربعین در تهران بسیار گسترده بود. روزنامه آیندگان درباره تظاهرات مردم تهران در این روز نوشت: تظاهراتِ تهران دارای شکوه خاصی بود و شاید بتوان این تظاهرات را از گستردهترین و باشکوهترین تظاهراتهای تاریخ معاصر ایران دانست، زیرا نسبت به راهپیماییهای گذشته چون ۱۲ شهریور (عید فطر)، ۱۹ (تاسوعا) و ۲۰ آذر (عاشورا) به مراتب گستردهتر و وسیعتر بود.
سید محمدهاشم یزدانپرست از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در خاطراتش از تظاهرات روز اربعین ۱۳۵۷ در تهران اینگونه نوشت: «روز ۲۹ دی مصادف با اربعین حسینی، رود پرخروش جمعیتِ تظاهرکننده، از هر سو به سمت خیابان انقلاب سرازیر بود. تا چشم کار میکرد مردان و زنانی مشاهده میشدند که کودکان کوچک خود را در آغوش کشیده و سایر فرزندان خود را به همراه داشتند. .... یادِ سالار شهیدان و غم سنگینی که در این روز بر دل تمام پیروان آن معلم بزرگِ عزت و شهادت، سایه افکنده بود، بر راهپیمایی نیز سایه خود را گسترده بود. ... نظم حاکم بر راهپیمایی مردم اعجابانگیز بود. گروه زیادی از مردان و زنان با بازوبند و پارچه آرمِ انتظامات، مسئولانِ راهنمایی و حفظ نظم بودند.
...مینیبوسهای زیادی مشاهده میشد که بر روی آنها نوشته شده بود «تدارکات و پذیرایی از راهپیمایان». به روالِ روزِ عاشورا، در این روز نیز شعارهای آهنگینی ساخته شده بود. مردم با شور و اشتیاق فریاد میزدند «ما طالب نابودی شاهیم، شورای سلطنت نمیخواهیم»، «شورایِ انقلاب اسلامی، تحتِ لوای رهبر نامی، خمینی روحالله سبط رسولالله»، «ضامن اجرای حق خون شهیدانِ ماست، مظهری از نهضتِ شهید کربوبلاست، به روزِ اربعین ایها الناس، پیروزی از ماست، نابودی از شماست.»
این تظاهرات به قدری باشکوه بود که ژنرال هایزر آن را بدتر از روز فرار محمدرضا پهلوی از ایران دانست.
این ژنرال آمریکایی درباره عظمت تظاهرات اربعین در کتاب خاطراتش نوشت: «گزارشهای رسیده حاکی از آن بود که راهپیمایی شتاب گرفته است. میتوانستم خیابانهای اطراف ستاد را ببینم که پر از جمعیت بود.»
خرمشهر
روزنامهی اطلاعات در شمارهی ۱۵۷۶۴ مورخ ۳۰ دی ۱۳۵۷ در گزارشی به تشریح وضعیت شهرهای مختلف استان خوزستان در اربعین حسینی پرداخت.
براساس گزارش این روزنامه، گستردهترین تظاهرات در این استان، مربوط به شهر اهواز بود. در اهواز حدود ۵۰۰ هزار نفر که تعداد کثیری از آنها از عشایر و روستاییان اطراف بودند، تظاهراتِ باشکوهی برگزار کردند.
در خرمشهر نیز حدود ۶۰۰ هزار نفر از اهالی این شهر در مسجد امام صادق(ع) اجتماع نموده و سپس در حالی که روحانیان مبارز شهر نظیر حجتالاسلام والمسلمین نوری، ربانی، محمدی، موسوی و شیخ محمدطاهر در پیشاپیش آنها در حرکت بودند، در سطح شهر دست به تظاهرات زدند و سپس به مسجد امام صادق(ع) بازگشتند و نماز جماعت را در آنجا برگزار کردند.
در آبادان، علیرغم بارش شدید باران، بیش از یکصد هزار نفر از اهالی این شهر، تظاهرات باشکوهی برگزار کردند. در این تظاهرات عشایر، روحانیان و اعضای هیات اعزامی امام خمینی و بانوان پیشاپیش، در حرکت بودند. تظاهرکنندگان پس از اجتماع در ورزشگاه تختی به سخنرانی یکی از روحانیان این شهر گوش فرا دادند.
شیراز
روزنامهی کیهان در صفحه اول شمارهی ۱۰۶۱۷ مورخ شنبه ۳۰ دی نوشت: روز اربعین حسینی در شیراز جمعیتی حدود ۵۰۰ هزار نفر، ابتدا در صحنِ شاهچراغ و مسجد عتیق تجمع کردند و سپس در سطح شهر دست به تظاهرات زدند. روحانیانِ برجسته شهر مانند آیتالله دستغیب و آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی نیز در پیشاپیش مردم در حرکت بودند. تظاهرکنندگان، در هنگام ظهر نماز جماعت را به امامت آیتالله دستغیب برگزار کردند و در انتها قطعنامه تظاهرات توسط حجتالاسلام مجدالدین محلاتی قرائت شد.
تبریز
جلد بیست و چهارم کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک در روایتی از تظاهرات مردم تبریز نوشت: در تبریز نیز تظاهراتِ باشکوهی در روز اربعین برگزار شد. در این تظاهرات حدود یک میلیون نفر از اهالی شهر از ساعات اولیه صبح گردهم آمدند و سپس دست به تظاهرات زدند. تظاهرکنندگان در هنگام ظهر، نماز جماعت را به امامت آیتالله قاضی طباطبایی و آیتالله اشراقی اقامه کردند و در پایان قطعنامه تظاهرات توسط آیتالله قاضی طباطبایی خوانده شد.
اصفهان
روزنامه اطلاعات یک روز بعد از اربعین در شماره ۱۵۷۶۴ به تاریخ ۳۰ دی ۱۳۵۷ با اشاره به تظاهرات مردم اصفهان در روز اربعین نوشت: «در اصفهان نیز میلیونها نفر از مردم که برخی از آنها کفنپوش بودند، در سطح شهر دست به تظاهرات زدند و سپس در میدان نقش جهان گرد آمده و نماز ظهر و عصر را در مسجد شاه اقامه کردند.
در نجفآباد هم مردم پس از اجتماع در مسجد جامع شهر، در سطح شهر دست به تظاهرات زدند و پس از اقامه نماز به سخنرانی روحانیان شهر گوش فرادادند که ناگهان خبر رسید در یزدانشهر، چماقداران به مردم حمله کردهاند. پس از شنیدن این خبر، هزاران نفر از مردمِ شهر به سمتِ محل درگیری رفتند. در این محل بین مردم و چماقداران درگیری شدیدی رخ داد که در اثر این درگیری ۱۵ نفر از مردم شهر نجفآباد شهید و حدود ۲۰۰ نفر مجروح شدند.
با انتشار این خبر در اصفهان آیتالله طاهری و حدود ۵۰۰۰ نفر از اهالی شهر اصفهان برای کمک عازم نجفآباد شدند که در ورودی شهر مأموران مانع ورود آنها به شهر شدند و اهالی شهر نجفآباد نیز پیام دادند که به کمک نیازی ندارند، در نهایت آیتالله طاهری و مردم به اصفهان بازگشتند.»
مشهد
رمضانعلی شاکری در کتاب انقلاب اسلامی مردم مشهد با اشاره به وقایع مشهد در روز اربعین نوشت: در روز اربعین، مشهد شاهد تظاهرات صدها هزار نفر از اهالی آن شهر بود. مردم، ابتدا روبروی منزل آیتالله شیرازی تجمع کردند و تظاهرات خود را از آنجا آغاز کردند. این تظاهرات چنان وسیع بود که فقط تعداد زنانِ شرکتکننده در این راهپیمایی را ۳۰۰ هزار تن نوشتهاند. تظاهرکنندگان در خیابانِ تهران، نماز جماعت خواندند و به سخنرانی آیتالله خامنهای و حجتالاسلام هاشمینژاد گوش فرادادند. در انتها قطعنامهای ۱۰ مادهای قرائت شد.
قم
روزنامهی اطلاعات در همان شماره در گزارش کوتاهی از شهر قم نوشت: هزاران نفر از مردم قم در روز اربعین، ابتدا در صحنِ بانوان میدانِ آستانه و خیابان ارم تا چهارراه مردان اجتماع کردند و سپس در خیابانهای شهر دست به تظاهرات زدند. تظاهرکنندگان به میدان ورودی شهر که میدان امام نامیده شده بود، آمدند و در آنجا نماینده دانشجویان و حجتالاسلام والمسلمین املشی به سخنرانی پرداخته و در نهایت مردم در ساعت ۳۰/۱۴ دقیقه پراکنده شدند.
کاشان
مردم کاشان که از قبل در فراهم کردن تدارک راهپیمایی اربعین سعی وافری داشتند ، ساعت ۸ صبح این روز، به سوی مسجد گذر بابا ولی ، مرکز اجتماع و میعادگاه اربعین حرکت کردند. در این روز، عکسهای اکثر شهدای کاشان، در میان دستههای گل و لامپهای رنگین تزیین یافته بود و در صحن مسجد به دیوارها تکیه داده بود.
پس از گذشت ساعتی فضای مسجد و خیابان های اطراف مسجد مملو از جمعیت گردید و درساعت ۳۰/۱۱ پس از پایان سخنرانی یکی از وعاظ مبارز کاشان مردم به میدان قاضی اسدالله حرکت کردند. علمای کاشان همچون حضرات آیات صبوری، سید مهدی یثربی، ملکی در صفوف مردم حضور داشتند. دهها هزار نفر از بانوان کاشانی در کنار آقایان و در صفوف جدا گانه در راهپیمایی اربعین شرکت کردند. از ابتدای جمعیت که روحانیون حضور داشتند تا انتهای جمعیت نزدیک یک کیلومتر مسافت بود.
مردم به صورت هماهنگ شعارهایی چون در طلوع آزادی جای شهدا خالی، ضامن پیروزی ما خون ماست ، ارتش برادر ماست خمینی رهبر ماست و پیروزی نهایی جمهوری اسلامی سر دادند. آنان ساعت ۳۰/۱۴ بعدازظهر با قرائت قطعنامه ای هشت مادهای به تظاهرات پایان دادند.
منابع:
صحیفه امام، جلد ۵، صص ۴۷۷ – ۴۷۹
هایزر، رابرت، مأموریت در تهران، ع. رشیدی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴، ص ۱۸ و ۱۹
گاهشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی- ج ۹، روزهای ۱۴ و ۱۵ دی ۱۳۵۷
انتهای پیام
نظرات