خواجه شمسالدین محمد شیرازی متخلص به «حافظ»، غزلسرای بزرگ است، وی حدود سال ۷۲۶ هجری قمری در شیراز متولد شد. علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان فراگرفت و در علوم ادبی عصر پایهای رفیع یافت. قرآن را با چهارده روایت مختلف از بر داشت. گوته دانشمند بزرگ و شاعر و سخنور مشهور آلمانی دیوان شرقی خود را به نام او و با کسب الهام از افکار وی تدوین کرد. دیوان اشعار او شامل غزلیات، چند قصیده، چند مثنوی، قطعات و رباعیات است. وی به سال ۷۹۲ هجری قمری در شیراز درگذشت. آرامگاه او در حافظیهٔ شیراز زیارتگاه صاحبنظران و عاشقان شعر و ادب پارسی است.
صدیف کارگر در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه هنوز هم کباده غزلهای حافظ آن طور که باید کشیده نشده است، اظهار کرد: حافظ بهتر از هرکس دیگری میتواند خودش را درست و شاعرانه معرفی کند، حافظ اینقدر اشعارش زیبا و با عظمت است که خودش را به وجد میآورد که ما آن را تناسب بهجا میگوییم.
وی افزود: ما معرَّف و معرِّف را میتوانیم در شعر خود حافظ بیابیم که البته هر دو، خود حافظ است، خودش در اشعارش میگوید؛ «منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن/از نی کِلک همه قند و شکر میبارم».
کارگر تصریح کرد: تعریف و تمجید از شعر حافظ برای فارسی زبانان به جهت تعصب و عشقی که به زبان فارسی و حضرت حافظ دارند به جای خود اما خود شاعر هم در اشعارش به افتاء رسیده که میگوید؛ «صبحدم از عرش میآمد خروشی عقل گفت/قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند»
این شاعر ملایری با بیان اینکه اگر در تاریخ ادبیات بشر، ۱۰ شاعر درجه یک داشته باشیم، حداقل پنج نفر از آنان ایرانی هستند، عنوان کرد: متأسفانه امروزه علوم انسانی بهویژه ادبیات مغفول مانده، ما گوهرهای نایابی چون حکیم فردوسی،حکیم عمر خیام، حضرت سعدی، حضرت مولانا و لسان الغیب حافظ را داشتهایم که هیچ همآوردی برای آنها در سراسر دنیا وجود ندارد.
وی حافظ را کشکول ادبیات فارسی دانست و گفت: جایگاه حافظ نه در ادبیات فارسی بلکه در ادبیات جهان بیبدیل است و به قول دکتر ندوشن عزیز حافظ سخنگوی ضمیر ناآگاه ایرانی است، حرف حافط هیچگاه تمام نمیشود چرا که حرف او حرف مردم است.
کارگر با اشاره به اینکه حافظ در غزل سرایی مشهور است و با وجود داشتن اثر در دیگر قالبها اما در آنها وزنه سنگینی نیست، اظهار کرد: طبق گفته بزرگان ادبیات، غزل در ادبیات فارسی از حکیم سنایی غزنوی شروع شده و بعد از تنبّه سنایی دو شاخه غزل عاشقانه و غزل عارفانه شکل گرفت.
این شاعر و ادیب اضافه کرد: شاخه عاشقانه را بزرگانی مثل کمالالدین اصفهانی، جمالالدین اصفهانی، جناب انوری و بعد در نهایت حضرت سعدی پیش گرفتند که در غزل عاشقانه سعدی راه را برهمه بست و بهتر از او نمیشد و نمیشود این چنین غزل عاشقانه سرود.
وی با بیان اینکه در غزل عارفانه هم بزرگانی مثل خاقانی، عطار شعر سرودند و در نهایت به حضرت مولانا ختم شد، خاطرنشان کرد: در غزل عارفانه بزرگتر و گرانسنگ از حضرت مولانا نداریم اما غزل عاشقانه و عارفانه مثل رودخانهایست که دو شاخه شده و جدا از هم به موازات در حال حرکت هستند و کسی نمیتوانست این دو رودخانه را در بستر خود جای دهد.
کارگر ادامه داد: دیگرانی چون خواجوی کرمانی، ناصر بخارایی تلاش کردند که غزل عارفانه و عاشقانه را به هم بیامیزند اما نتوانستند با این وجود حضرت حافظ استادانه و با شعور و آگاهی توانست عشق و عرفان را با هم تلفیق کند و غزلی با سبک و سیاق جدید بسراید.
وی با بیان اینکه در مورد حافظ همین بس که جناب صائب تبریزی میگوید؛ «فدای حسن خدادادی او شوم که سراپا/چو شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد» افزود: بعد از حافظ هیچکس نتوانست غزل را در سبک عراقی و سبک که خود حافظ یک سانتیمتر جابجا کند و حتی بعد از آن مجبور شدند به سبکهای دیگر مثل سبک هندی روی بیاورند.
این شاعر با اشاره به اینکه حافظ از شعرای قبل از خودش بسیار بهره گرفته است، عنوان کرد: در قدیم که این همه رسانه، امکانات تفریحی، اینترنت و موبایل نبوده، کتاب مهمترین وسیله سرگرمی برای مردم بهخصوص عرفا بوده، حافظ بعضی از دیوانهای شاعران پیش از خودش را به عنوان کتب بالینی استفاده میکرده است.
کارگر، حکیم نظامیگنجوی را یکی از کسانی دانست که حافظ بیشترین بهره را از او گرفته است و گفت: حافظ در مضامین شعرای قبل از خودش نوآوری میکند اما برخی متأسفانه دچار سوءتفاهم شدند و حافظ را با بیانصافی و یا از روی کم اطلاعی او را به سرقت ادبی متهم میکنند که این درست نیست.
وی اذعان کرد: تعریف سرقت ادبی در گذشته همانند معنی آن در امروز نیست، در قدیم اگر کسی مضمونی را مییافت و میتوانست با بیان و شیوه بهتری آن را ارائه کند؛ نه تنها امری ناپسند نبود بلکه آن را کاری درست میپنداشتند و آن را سرقت ادبی خطاب نمیکردند.
کارگر تصریح کرد: حافظ علاوه بر شعرای هموطن، تأثیر عجیبی بر شاعران درجه یک دنیا گذاشته، گوته شاعر بزرگ آلمانی؛ بارها و بارها بر اینکه وامدار و شیفته شاعر ایرانی حافظ است اذعان کرده است و از حافظ به عنوان استاد معنوی خودش نام میبرد و با الهام از حضرت حافظ دیوان غربی شرقی را میسراید و در واقع نگاه هستیشناسانه گوته، سخت متأثر از حضرت حافظ است.
وی با اشاره به شعری از گوته گفت: گوته در شعر معروف خود می گوید؛ «ای حافظ! سخن تو همچون ابدیت بزرگ است زیرا آن را آغاز و انجامی نیست، اگر روزی دنیا به سرآید ای حافظ آسمانی؛ آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم، همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم، زیرا این افتخار زندگی من و امید حیات من است».
کارگر در ادامه با بیان اینکه نیچه بارها در آثار خودش نام حافظ را میبرد، افزود: بدون تردید این دلبستگی و وابستگی گوته و نیچه به هم مربوط است، گوته حافظ را به نیچه میشناساند و به سمت او میکشاند، نیچه فیلسوفی است که با وجود بتشکنی خودش تسلیم بتی چون حافظ می شود.
این شاعر و ادیب بیان کرد: حافظ، حافظ کل قرآن بود و تأثیری که او از قرآن گرفته در غزلیات او جاری است، حافظ زبان مردم است و بخاطر جامع الاطراف بودن و کثیرالاضلاع بودن شعرش بیشتر در بین مردم طرفدار دارد.
وی با بیان اینکه ایهام در اشعار حافظ موج میزند، تصریح کرد: او استاد بلامنازع ایهام است و چون در ایهام سخن میگوید، هرکس به فراخور حال و روز خود و اقتضای حالش از او نکته در میباید و با حافظ همزادپنداری میکند و خیال میکند حافظ از زبان او سخن گفته است.
کارگر با بیان اینکه چه سلاطین در کاخ شیشهای خودش و چه یک آدم تنگدست در کلبه محقرانهاش با حافظ نرد عشق میبازد، ادامه داد: حافظ موقعیت و شخص نمیشناسد،میگویند میرزا جوادآقا تبریزی؛ عارف دلسوخته معروف در قنوت نماز شبش میگفته؛«زان پیشتر که عالم فانی شود خراب/ ما را ز جام باده گلگون خراب کن»
این شاعر در پایان یادآور شد: البته همه با حافظ دوست نبودند بلکه او دشمنانی هم داشته که اقبال لاهوری از دشمنان طراز اول او بوده یا برقعی در تقابل با دشمنی حافظ، کتاب حافظشکن را مینویسد که کتاب بسیار ضعیفی است.
انتهای پیام
نظرات