رهگذران پیاده و سواره در هر نقطه از شیراز با سیلی به نام گدایان مواجهاند؛ کودک و بزرگسال، زن و مرد، عدهای به بهانه کاسبی، درخواست کمک دارند و شماری بی بهانه، حس همدردی و نوع دوستی انسانها را با کلماتی جان گداز، هدف قرار میدهند و اغلب، در پایان روز جیبهایشان از بسیاری کارگران و کارمندان "پُر" تر و سفرههایشان بزرگتر و جای خوابشان گرمتر است!!
به گزارش ایسنا، وفور گدایان نسخه بهدست و وزن کش و جوراب و لیف و ... فروش، داغی است بر دل شیراز که مسئولان علت آن را شهروندان نیک اندیش و نیکوکار و غریبپرور!! این دیار میدانند تا بار مسئولیت خود را سبک کرده و مانند بسیاری از امور مورد غفلت، بر دوش مردم بیندازند، مردمانی که آنقدر بار بر شانههایشان گذاشتهاند که سنگینتر شدن آن را حس نخواهند کرد!!
شهروندانی که روزانه مسیرهای پررفت و آمد شیراز را به واسطه شغل یا تحصیل و... طی میکنند، بعد از مدتی کوتاه، گدایان خیابان زند را خواهند شناخت! زنان و کودکان پر تعددی که لباسهای محلی بر تن دارند و با لهجه حرف میزنند؛ مردانی که مدعی ابتلا به بیماریهای لاعلاج هستند، پیرزنان مفلوکی که یکی عصا بهدست میچرخد و غذا و پول گدایی میکند و دیگری گوشهای نشسته و گردن کج کرده و دلسوزی خلایق را به زبان بدن، به سمت خود میکشاند.
خیابان زند، به عنوان نقطه ثقل تردد گردشگران، خصوصا گردشگران حوزه سلامت، مملو از گدایانی است که هیچ زمانی در سه سال گذشته، غیبت نداشتهاند و اگر یک روز نباشند، مغازه دار و صاحب دکه مطبوعاتی، سراغشان را از یکدیگر میگیرند! و در کنار آنها، چه بسیار وقایعی که از نگاه همه پنهان میماند.
به گزارش ایسنا، در میان رهگذرانی که مدام این خیابان را گَز میکنند، به وفور زبالهگردهایی را میتوان یافت که اکثرشان معتادند و اگر سرهایشان میان سطلهای زباله نباشد، در گوشهای به فکر چاره دردهای خماریشانند؛ میان درختان پرشاخ و برگ پیاده راه مقابل دانشکده پزشکی یا فرعیهای متعدد و حتی روی صندلیهای پرتعدادی که برای رفع خستگی رهگذران تعبیه شده است.
این همه در حالیست که مسئولان در دستگاههای مقابله و مبارزه کننده با آسیبهای اجتماعی مدام در جلسات مختلف، به تحلیل وضع موجود و ارائه تئوریهایی مشغولند که طی چهاردهه گذشته، تاثیرشان، اضافه شدن به تعداد آسیبدیدگانی انجامیده که بیشترین میزان سهمشان از وضعیتی که بدان دچارند، بیکاری، فقر و عضویت در خانوادههای آسیب دیده است و البته وفور و ارزانی متاعی که آنان را از بند دنیا کنده است!!
در این بین شهردار شیراز، آنقدر شجاعت داشته که گدایی را به عنوان یکی از مهمترین مشکلات کنونی شهری که مدیریت بخشی از آن را عهدهدار شده، پذیرفته است؛ اما از بیان و پذیرش مشکل، تا حل آن فاصله زیادی وجود دارد.
سید احسان اصنافی که پیش از این هم در دورانی که عضو شورای چهارم شهر شیراز بود، همواره دغدغه مند حوزه آسیبهای اجتماعی شهرش محسوب میشد، البته از شهروندان درخواست کرده که به متکدیان کمک نکنند.
اجرای طرحهای فصلی و موقت در مواجهه با معضل اعتیاد و خیابان گردی و خیابان خوابی و گدایی و .... که نقطه اوج آن انتقال این افراد آسیب دیده است، چاره نهایی و عاجل برای رفع این معضلات و آسیبها نیست.
به گزارش ایسنا، یکی از نتایج اجرای چنین طرحهایی، کوچ دستهجمعی معتادان و کارتنخوابها از محلهای به محله دیگر و حتی تخس شدنشان در مناطق مختلف شیراز است.
مواجهه با آسیبهای اجتماعی، قطعا نیازمند برنامهریزی دقیق و کارشناسی است، برنامهای که باید منطبق بر واقعیتهایی باشد که براساس مطالعات علمی و میدانی به دست بیاید. مطالعاتی که تاکنون ردی از آن در شیراز مشهود نیست و اگر هم باشد، عمدتا اظهارنظرهای مسئولانهای از سوی برخی صاحبنظران و متولیان امر است.
تجربه شهرهای بزرگ نشان داده که هر شهری به تناسب وسعت و جمعیت، افراد بیخانمانی را در خود جای داده است؛ کسانی که به دلایل مختلف، خیابانی شدهاند و بسیاری از آنان، از یافتن راهی برای رهایی از این مشکل، عاجزند؛ به حتم انجام مطالعات علمی دقیق پیرامون این معضل، مدیریت شهری را در یافتن راهکارهایی برای مواجهه صحیح و تاثیرگذار با آن یاری خواهد داد.
شیراز با وجود دانشگاههای معتبر و چهرههای علمی و صاحبنظر در حوزههای علوم اجتماعی و جمعیت شناسی و .... به جای آنکه سرآمد پذیرش و حضور متکدیان و خیابانگردها و ... باشد، میتواند و باید بتواند سرآمد یافتن و ارائه و اجرای راهکارهایی برای مواجهه با این آسیبها محسوب شود.
انتهای پیام
نظرات