خشونت! وقتی از خشونت صحبت میکنیم بهطور حتم کتککاری و دعوا و خونریزی در ذهنمان تداعی میشود و خودمان را افرادی عاری از خشونت تصور میکنیم؛ شاید باورتان نشود ما هرروز در معرض خشونت قرار داریم، یا خودمان عامل خشونت هستیم یا در معرض آن قرار گرفتیم؛ خشونت کلامی؛ خشونتی که به رسمیت شناخته نشده است.
«هنوز پشتکنکوری؟»، «۳۰ سالت شد، پس کی میخوای زن بگیری؟»، «آخه این چه لباسیه که خریدی رنگشو نگاه کن»، «چرا بچهدار نمیشی اگر مشکلداری بگو من دکتر خوب معرفی کنم»، «ایبابا هنوز هم خونهتون را عوض نکردید» همه اینها نمونههایی از خشونت کلامی است که هرروز با آن روبهرو میشویم.
محیا دانشآموز پشتکنکوری است که بعد از سه سال شرکت در کنکور هنوز نتوانسته است قبول شود، این روزها حال روحی خوبی ندارد و میگوید: شاید باورتان نشود بارها فکر خودکشی به سرم زده است، این کنکور لعنتی مگر چه دارد؟ سه سال است که بعد از دیدن نتایج باید در اتاق را به روی خودم ببندم که مبادا حرفهای تکراری بشنوم که چرا قبول نشدی؟ اینهمه درس خواندی که چه؟
وی تأکید میکند: خودم میدانم که استعداد و هنر من در رشته نقاشی است اما به خاطر همین حرفها باید پزشکی قبول شوم، دیگر بعد از گذشت سه سال نمیتوانم به هیچچیزی حتی پرستاری فکر کنم، از طرفی بهقدری ذهنم درگیر افکار مختلف است که نمیتوانم بهصورت متمرکز درس بخوانم و هر بار که کتاب به دست میگیرم حرفهای دیگران در ذهنم میچرخند.
میلاد جوان ۲۹ سالهای است که چند سالی شغل بهظاهر مناسبی پیداکرده است، میگوید: از وقتیکه فوقلیسانسم را گرفتم خانواده مرا تحتفشار قرار داده که ازدواج کنم، هر بار که من را تنها پیدا میکردند نصیحتها شروع میشد که باید ازدواج کنی، بعدازاین که کار مناسب پیدا کردم و خانه کوچکی خریدم این فشارها دو برابر شده است.
وی میگوید: من جوان هستم و میخواهم ازدواج کنم اما از وضعیت اقتصادی جامعه نگران هستم، گاهی نگرانیام بیشتر از آن چیزی است که نشان میدهم در این میان صحبتها و حرفهای دیگران بهخصوص خانواده بیشتر آزاردهنده است، گاهی فکر میکنم اگر ازدواج کنم هم به خاطر همین حرفها است که مجبور میشوم انتخابی سرسری باشد که حرفها تمام شود، اگرچه میدانم بعد از ازدواج هم باید پاسخگو باشم که چرا بچهدار نمیشویم!
آسیب کلامی الزاماً با نیت قبلی صورت نمیگیرد
به گزارش ایسنا اینها تنها بخشی از خشونتهای کلامی است که ذهن انسان را مورد حمله قرار میدهد و ما نسبت به آن بیتفاوت هستیم، اگر چه امروزه ظاهراً، خشونت فیزیکی کمتر از گذشته به چشم میخورد اما خشونتهای روانی-کلامی همواره در ساختار فرهنگی جامعه پنهان مانده است و قربانیان زیادی میگیرد؛ اما راه مقابله با این خشونتها چیست؟
احسان کاظمی، روانشناس در این خصوص به ایسنا میگوید: گاهی اوقات افراد در قالب شوخی، حرفهای غیر خشونتآمیزی مطرح میکنند که بر روح و روان فرد شنونده تأثیر منفی بسیاری میگذارد، اساساً بزرگترین گناه انسان ناشی از زبان است، کتاب چهار میثاق اثر دون میگل روئیس در خصوص عهد و پیمان سرخپوستان است که در اولین پیمان آنها آمده که با زبان خود یکدیگر را آزار ندهید.
وی ادامه میدهد: گاهی اوقات فرد در قالب فحاشی یا تمسخر بهصورت علنی و با نیت قبلی و روش حسابشده بهصورت کلامی طرف مقابلش را تخریب میکند و منتظر پاسخ و تأثیر آن است، درواقع با تمسخر و تحقیر طرف مقابل به لذت میرسد.
این روانشناس بیان میکند: اما آسیب کلامی الزاماً با نیت قبلی صورت نمیگیرد و فرد منتظر تأثیر کلامش نیست چراکه پرخاشگری و خشونت آشکار نداشته، اما فردی که قربانی این نوع خشونت کلامی پنهان قرار میگیرد ازنظر روحی تجربیات منفی زیادی برایش به وجود میآید.
وی خاطرنشان میکند: جملاتی مانند «شما هنوز در همان موقعیت قبلی هستید، هیچ پیشرفت و ترقی نکردید؟ حیف شما» در ظاهر جملهای دارای خشونت نیست اما شنونده حس منفی دریافت میکند، حتی جمله «آنهمه هدف، رؤیا و ایدهآلها چه شد» حس بدی را به شنونده منتقل میکند، درحالیکه ما نمیخواستیم او را تخریب کنیم اما عامل خشونت کلامی شدیم.
کاظمی یادآور میشود: در برخی موارد فرد با هدف قبلی، تخریب کلامی را با ظرافتی خاص بیان میکند و کسی نمیتواند بگوید از نظر کلامی خشونتی رخ داده است، درواقع خشونت کلامی میتواند گاهی بهصورت از قبل تعیینشده و از نوع پنهان باشد، در خشونت مهمترین مسئله تأثیری است که مخاطب یا قربانی خشونت دریافت میکند.
وی تأکید میکند: ارتباط، محصول ادراک مخاطب است نه نیت فرستنده، در مسئله خشونت اگر من بهعنوان فرستنده کلامی را بیان میکنم نیتم اهمیت چندانی ندارد درواقع تأثیری که در مخاطب ایجاد میشود نشاندهنده خشونت است و رابطه را شکل میدهد، اغلب سوء تفاهمها در مواردی رخ میدهد که منظور گوینده با حسی که فرد شنونده دریافت کرده متفاوت است.
شایعترین نوع خشونت در جامعه، خشونت کلامی است
این روانشناس بیان میکند: شایعترین نوع خشونت در جامعه خشونت کلامی است چراکه ما آموزشی در حوزه ارتباط کلامی نمیبینیم، مهدکودک، مدرسه، دانشگاه و حتی رسانهها در این حوزه آموزش در نظر نگرفتهاند؛ گاهی اوقات شوخیها و جوکهایی که در جامعه رواج پیداکرده نیز مصداق خشونت کلامی است و قومیت، فرد یا شغل را تخریب میکنیم برای مثال یکی از تکه کلامهای معروف در دنیا این است که روانشناسان خودشان روانی هستند که نمونه رایج خشونت کلامی است.
وی تأکید میکند: بدترین مسئلهای که میتوانم به آن اشاره کنم قداست بخشیدن به خشونت است، وقتی بهعنوان پدر و مادر بچه را تحقیر و مقایسه میکنیم درواقع خشونت مرتکب شدیم اما تصور میکنیم به فرزندمان تلنگر زدهایم چون پدر و مادر هستیم این حق را برای خودمان قائل میشویم، برای مثال میگوییم «خیلی بیعرضهای اگر اینطور ادامه دهی چند وقت دیگر در جامعه هم هیچچیزی نیستی» درواقع مرتکب خشونت شدیم اما از نظر خودمان و به خاطر جایگاه پدر و مادری این خشونت را مقدس میدانیم.
کاظمی خاطرنشان میکند: گاهی والدین میگویند اگر ما اینگونه تلخ با فرزندانمان صحبت نکنیم خودش را جمعوجور نمیکند، جملاتی مانند «یکم از خودت عرضه نشون بده»، «یکم خودت را بکش بالا»، «به دیگران نگاه کن یاد بگیر»، «همه بچه دارند من بچه هم دارم» شاید بهظاهر دلسوزانه باشد اما رفتار کلامی خشونتآمیز محسوب میشود که پدر و مادر به خود اجازه میدهند که در جایگاه والد مقدس، فرزند خود را مورد خشونت قرار دهند.
وی تأکید میکند: این موارد در زندگی مشترک و بین همسران نیز دیده میشود، اگر در بطن جامعه نگاه کنیم خشونت کلامی پنهان و آشکار بسیار زیاد است چراکه ما نحوه درست ارتباط را یاد نگرفتیم و نمیخواهیم یاد بگیریم، از لحظهای که احساس کردید شخصیت شما بهعنوان یک انسان زیر سؤال رفته و احساستان بههمریخته است شما قربانی خشونت کلامی شدهاید.
این روانشناس بیان میکند: ما باید آداب معاشرت کلامی را یاد بگیریم و در بسیاری از محاورات کلامی سکوت پیشه کنیم، قضاوت عجولانه نکنیم، بازخورد سریع نشان ندهیم، گاهی یک نفر حرفی میزند که برداشت ما اشتباه است یا فرد نتوانسته است منظورش را در قالب کلمات بیان کند، بنابراین نباید بلافاصله واکنش نشان دهیم.
چه کنیم عامل خشونت کلامی نباشیم
وی یادآور میشود: ما برای اینکه عامل خشونت کلامی نباشیم باید واژههای مثبت را یاد بگیریم و مثلاً فردی را بعد از مدتها دیدهایم و احساس میکنیم تغییر کرده است اگر جمله «وای، چقدر شکسته شدی» را به کار ببریم احساس منفی به فرد منتقل کردیم و دچار خشونت میشویم؛ اما از این جمله استفاده کنیم «احساس میکنیم تغییر کردی، اینطور نیست» تأثیر منفی را منتقل نمیکنیم بلکه باعث میشویم مکالمه انتقال پیدا کند و فرد از ما بخواهد که تغییرات را بگوییم، میتوانیم بگوییم «تصویری که از شما داشتم یک دختر پرانرژیتر و شادتر بود» این جمله نیز بار منفی ندارد و خنثی است و خشم در کلام ندارد و باعث واکنش سریع نمیشود.
کاظمی یادآور شد: واکسن خشونتزدایی باید به کودکان تزریق شود تا کودکانی فحاش و خشونتطلب نباشند، اگر پدر و مادرها در حضور کودکان به دور از خشونت صحبت کنند کودکان نیز ارتباط کلامی عاری از خشونت را یاد میگیرند، برای مثال اگر آقا از غذا راضی نیست بهجای اینکه بگوید «غذا افتضاح است، شور است» میتواند بهصورت غیرمستقیم به همسرش بگوید «امروز دلم میخواست غذا بینمک باشد» با این جمله هم منظورم را رسانده و هم خشونت به خرج نداده است.
وی خاطرنشان میکند: در حال حاضر ادب مقطعی در خانوادهها آموزش داده میشود برای مثال به کودکان میگویند تشکر کنند؛ درحالیکه در مقابل آنها خشونت به خرج میدهیم و الگوی خشونت کلامی هستیم.
این روانشناس خاطرنشان میکند: برای اینکه عامل خشونت نباشیم باید یاد بگیریم که هیجانی واکنش نشان ندهیم و جواب خشونت را با خشونت ندهیم تا خشونت مشتری نداشته باشد، هرچقدر بتوانیم واژههای مثبتتر بیان کنیم کمتر دچار خشونت کلامی میشویم.
به گزارش ایسنا، اغلب ما در مواجهه با خشونت کلامی پنهان، سکوت میکنیم اما گاهی ذهنمان مدتها نسبت به خشونت اعمالشده درگیر است همچنین ثبات روانی و عاطفیمان از بین میرود و حس درماندگی پیدا میکنیم، در گام اول باید تلاش کنیم که خودمان عامل خشونت پنهان کلامی نباشیم و از طریق تدابیر پیشگیرانه روانشناختی- تربیتی در سطوح خانواده و مدرسه، نسبت به کاهش خشونت کلامی اقدام کنیم.
انتهای پیام
نظرات