به گزارش ایسنا، نقاشی قهوهخانهای از معدود هنرهای عامیانه برجا مانده در ایران است که خاستگاه آن نگرشهای ملی و مذهبی مردم در عصر قاجار است. پشتوانه این نقاشیها خیال و اسطوره است که ریشه در ذوق فکر و روح جمعی دارد. خیال، بنمایه صوری نقاشیها را شکل داده و اسطورههای ملی و مذهبی نیز بنمایههای محتوای آثار را میسازند که خود ریشه در فرهنگ غنی و روح جمعی ایرانیان دارد. علاوه بر نقاشی قهوهخانهای، پردهخوانی و نقالی در جریان ارتباط برقرار کردن با مردم به صورت داستانگویی و نقالی، بر ذهن و باورهای آنان تأثیرگذار بوده اند.
این نقاشی ها به سختی با باورهای پهلوانی و مذهبی پیونده خورده و ارتباط منحصربه فرد آنها با واقعه عاشورا دیدنی و شنیدنی است. یکی از جلوه های این ارتباط تنگاتنگ را در ایام محرم می توان در ساوه به چشم دید.
هر ساله قبل از شروع دهه محرم کسبه بازار و افرادی که در آن شبستان حضور دارند دور هم جمع میشوند و به عزاداری میپردازند و چند نقاشی قهوه خانه ای را که داستانی شنیدنی دارند، از جایگاهشان بیرون میآورند و در گذر اصلی بازار با دقت نصب میکنند. به غیر از یک تابلو که واقعه عاشورا و لحظه سر بریدن امام حسین(ع) را روایت می کند، مابقی آثار در محوطه بیرونی تکیه بازار نصب میشوند و این تابلو را نیز در ظهر عاشورا هنگام اذان ظهر در میدان اصلی شهر "میدان انقلاب" بر روی دست حمل کرده و با نوای حیدر حیدر به مردم نشان میدهند و در آخر ماه محرم تابلوها را دوباره جمع آوری کرده و به محل مورد نظر انتقال میدهند.
قرار گرفتن در ایام عاشورا و شنیدن داستان این نقاشی ها بهانه ای شد تا در گفتوگو با یک کارشناس ارشد نقاشی به نقاشی قهوه خانه ای و البته تاریخچه و داستان نقاشی هایی بپردازیم که در روز عاشورا در ساوه رخ نشان می دهند.
مهتاب درویش در گفتوگو با ایسنا درخصوص این هنر اظهار کرد: نقاشی قهوهخانهای عنوانی است برای توصیف نوعی نقاشی روایی رنگ روغنی با مضمونهای رزمی، مذهبی و بزمی. این سبک نقاشی در دوران جنبش مشروطیت شکل گرفته و اسطورههای ملی و مذهبی بنمایه محتوای این آثار را میسازند که ریشه در فرهنگ غنی و روح جمعی ایرانیان دارد.
وی با اشاره به اینکه این نوع نقاشی در سده نوزدهم بسیار رواج داشت، اظهار کرد: نقاشی قهوهخانهای تصویر تمام نمای ذوق و اندیشه و هنر آفرینندگان آن و نمایشگر دید هنری و برداشت ذهنی این گروه از پدیدههای سنتی و اجتماعی این مرز و بوم است.
وی افزود: این پردهها که سنتها، اعتقادات و رسوم ما را تصویر می کنند اکنون پدیدههای دیدنی و نگاه داشتنی از هنر سنتی ایران به شمار میروند و به همین سبب به خاطر حفظ آثار هنری این شیوه از تصویرگری، که نماهایی از اعتقادات فرهنگ توده را دربردارند، افرادی به جمعآوری آنها همت ورزیدهاند.
او با اشاره به اینکه نقاشی قهوهخانهای یکی از هنرهای سنتی است که از هنر مردم قهوهخانه سرچشمه گرفته است، بیان کرد: روزگاری قهوهخانه نبض ذوق و اندیشه ایرانی بود. قهوهخانهها قدمتی دراز دارند، درازتر از تمدن و تاریخ بسیاری از کشورهای صاحب نام امروز و در این مدت قهوهخانه سینه به سینه حافظ میراث کهنسال اندیشه و ذوق سنتی ایران بوده است.
درویش با تاکید بر اینکه قهوهخانه روزگاری کار تمام وسایل ارتباطی جمعی را انجام میداده و به نوعی مرکز خبر، مرکز نقالی، پاتوق و محل تجمع بوده است، افزود: متاسفانه این مرکز سنتی امروز با تمام سعی و کوششی که در حفظ آن میشود در حال زوال و نابودی است و دیگر قهوهخانه با آن شکل گذشته وجود ندارند و اگر هم باشد اسم اصلی خود را از دست داده است. قهوهخانه حافظ سنتهای ایرانی بود، سنتهایی که مکتوب و مضبوط نبود بلکه سینه به سینه میگشت و به همین دلیل شایسته است که نهایت سعی و کوشش خود را در حفظ این گهواره سنتهای عامیانه به کار بگیریم.
وی با اشاره به اینکه یکی از سنتهای قهوه خانه، نقاشی قهوهخانهای است، گفت: علت اصلی جلب توجه به نقاشی قهوهخانهای، اصالت کار و وجود فضاهایی از زندگی شرقی بخصوص محسوس بودن فضا و محیط در این نوع نقاشی است که باعث جلب توجه شده است. از روی تابلوی قهوهخانهای میتوان فضای زندگی مردم یک دوره را به خوبی درک کرد.
او افزود: دوره پهلوی یا دوره معاصر با جنبش مشروطیت و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن فصل دیگری در تاریخ نقاشی ایران گشود و موج تجددخواهی برخاسته از مشروطیت ادبیات را سخت تکان داد. تحول در نقاشی نیز اجتناب ناپذیر بود. تحول نقاشی سخت تحت تاثیر روند نوسازی عصر پهلوی قرار گرفت و در واقع سیاست پر تناقض الگوبرداری از غرب و بازگشت به افتخارات گذشته ایران، نقاشی را از حرکت طبیعی و متناسب با شرایط درونی جامعه باز داشت.
این کارشناس ارشد نقاشی افزود: شاید بتوان قهوهخانه را خاستگاه این نوع نقاشی دانست زیرا نه فقط پیوند نزدیک با نقالی داشت، بلکه صاحبان قهوهخانه از نخستین سفارشدهندگان آن به شمار میآمدند. با این حال این پردهها علاوه بر قهوهخانهها در محلهای عزاداری، دکانها، زورخانهها و حمامها نیز آویخته میشدند. موضوع پرده، محل نصب آن را معین میکرد. به طور مثال موضوع روز عاشورا برای تکایا و موضوع جوانمرد قصاب برای دکانهای قصابی و ... بود. نقاش بنا به دانش و شناخت خود و از طریق تجربی فن پرده نگاری رنگ روغنی را آموخته بود. او اسلوب ها و وسایل بیانی متداول را بر حسب سلیقه و روش خاص خود به کار میگرفت. هدفش صراحت و سادگی بیان و اثرگذاری هر چه بیشتر بر مخاطب بود از همین رو غالبا در پرده نام اشخاص را در کنار تصویرشان مینوشت. شخصیت اصلی را بزرگتر از اشخاص فرعی نشان میداد یا از قراردادهای تصویری معینی برای تاکید بر جنبههای مثبت یا منفی شخصیتها استفاده می کرد. ولی پایبندی به روایتگری هیچ گاه او را از خیال پردازی و تمثیل سازی باز نمیداشت.
او گفت: سنت دیرینه قصه خوانی و مرثیه سرایی و تعزیه خوانی در ایران، ارتباط نقاشی های قهوه خانه ای با اسطورهها و برخورداری از ارزشهای ماورایی و مذهبی از طرفی و نقوشی که در سفالینهها و پردههایی که از شخصیت های اساطیری(مانند سوگ سیاوش) نقش شده از سوی دیگر، باعث شده است که بعضی از کارشناسان سابقه این هنر تصویری را به زمان قبل از تاریخ نسبت دهند. با همه اینها بیشترین تصاویر دیده شده از پردهخوانی در ایران به وقایع کربلا برمیگردد و این احتمال را قوی تر میکند که این هنر به طور رسمی از اواخر حکومت آل بویه در ایران رایج شده است.
درویش در ادامه این گفتوگو به پنج نقاشی قهوهخانهای بازار ساوه که به گفته وی، توسط سید شجاع الدین خالقیان هنرمند مشهدی کشیده شده پرداخت و با بیان اینکه نقاشیهای موجود در بازار ساوه واقعه عاشورا را بیان میکند، گفت: یکی از زیرشاخههای نقاشی قهوهخانهای، نقاشیهای واقعه عاشورا و دیگر وقایع مذهبی است. هنر عاشورایی همنوا و همسو با رابطههای عاشقانه از دوستی بنده و معبود شکل میگیرد و وجود نورانی سیدالشهداء(ع) و یاران باوفایش قامت آن را جلا میدهد. اعلانهای عاشورایی نیز که مجالی برای ظهور هنر مقدس و متعالی از زبان هنرمند خالق امروز است، میتواند بخش مهمی از هنر متعهد را عیان کند و پیوند عمیق آن را با فطرت و جان انسان به همراه درک زیباییشناسی در رنگها و فرمها گویاتر کند.
درویش ادامه داد: بر روی این نقاشیها، نوشتههایی آمده است که نشان میدهد این پنج اثر که یکی از آنها از بین رفته است به سفارش فردی به نام "رضا صبوحی" خلق شده و خالق آثار "سید شجاع الدین خالقیان" بوده است.
وی با بیان اینکه سفارش دهنده این آثار از دنیا رفته است، افزود: به گفته حجت صبوحی فرزند رضا صبوحی، آن مرحوم ارادت خاصی به خاندان پیامبر(ص) داشت، با استفاده از حلبی، بخاری، منقل و... می ساخت ولی در ایام محرم و قبل از آن وسایل تعزیه خوانی میساخت و ارادت خود را این گونه نشان میداد.
درویش افزود: صبوحی گودخوان زورخانه هم بوده و با توجه به ارادت خاصی که به سید شجاع الدین خالقیان داشت این نقاشی ها را به او سفارش داد تا برای تکیه بازار بکشد. طبق گفته فرزند مرحوم صبوحی، دو تابلو شامل تابلو نماز ظهر عاشورا و شمایل حضرت علی(ع) در تکیه بازار موجود نیست که امکان دارد از بین رفته یا مفقود شده باشند.
این محقق و پژوهشگر حوزه نقاشی افزود: تأثیر این آثار در زنده نگه داشتن مراسم عاشورایی و انتقال آن از یک نسل به نسل بعدی بدون هیچ کم کاستی، قطعی است، چنانکه مردم و کسبه بازار می گویند که این علاقه از کودکی در آنها شکل گرفته و تا امروز همراه آنان بوده است.
وی بر ضرورت بررسی و شناخت نقاشیهای قهوهخانهای بازار ساوه در راستای حفاظت از آنها و شناخت بهتر سبک و ارزش این نقاشیها و توجه بیشتر مردم و مسئولین به این آثار تاکید کرد و گفت: پیشنهاد میشود که این آثار به عنوان میراث فرهنگی ثبت و در محل مناسبتری نگهداری شوند.
درویش در ادامه به ضرورت پژوهش در حوزه نقاشی قهوهخانهای پرداخت و گفت: نقاشی قهوهخانهای با درون مایه مذهبی، در اواخر قاجار و اوایل پهلوی همزمان با سفارش و خلق این پنج اثر نقاشی قهوهخانهای در بازار ساوه در این شهرستان اوج گرفت. از جمله ضرورت های انجام پژوهش در این حوزه، نقش آثار سمعی و بصری (نقاشی و تعزیه خوانی) در زنده نگه داشتن واقعه کربلا و همچنین تأثیر این آثار در تعمیق فرهنگ عاشورایی مردم ساوه و شناخت خالق این آثار و سفارش دهنده این نقاشیها (سید شجاعالدین خالقیان) و اهدافشان از به تصویر کشیدن واقعه عاشوراست.
وی تصریح کرد: با توجه به اینکه با آداب و رسوم مردم ساوه آشنا شدهایم میتوانیم دریابیم که این نقاشیها ارتباط مستقیم با باورهای مردم دارد. این نقاشیها که سبک آنها قهوهخانهای بوده و از دل مردم بیرون آمده است، واقعه عاشورا را روایت میکند تا مداح یا تعزیهخوان با اشاره به آن ذهن مردم را آماده و آگاه کند.
او افزود: نقاشیهای قهوهخانهای با موضوعات مذهبی خصوصا واقعه کربلا، تأثیرات عمیقی روی باورها و اعتقادات مذهبی عامه مردم داشته اند. براساس گفتگوهایی که با تعدادی از بازاریهای قدیمی ساوه داشتم به این باور رسیدم که این نقاشیها ریشه در سنت و هویت اسلامیشیعی مردم ایران داشته است و سبب درک و ارتباط عمیقتر مردم با واقعه عاشورا و پیروی از سیره اهل بیت علیهالسلام میشود. با توجه به اینکه این نقاشی ها برخاسته از توده مردم هستند، در فرهنگ مردم به راحتی نفوذ میکنند و افراد را تحت تأثیر قرار میدهد.
به گزارش ایسنا، "ناصر فکوهی" در کتاب خود تحت عنوان انسانشناسی هنر، سه کارکرد اساسی هنر در حوزه اجتماعی را کارکرد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میداند.
وی درباره کارکرد اجتماعی میگوید: هنر عامل اساسی در ایجاد هویتهای اجتماعی و فرهنگی است و میتواند هویتهای ملی را تقویت یا آنها را تضعیف کند، همچنان که میتواند خرده فرهنگها را تکثیر، تقویت یا تضعیف کند. هنر میتواند در قالب ابزاری کاملا ایدئولوژیک در خدمت قدرت حاکم در بیاید یا برعکس نقش انقلابی و مبارزهجویانه علیه این قدرت به خود بگیرد.
وی همچنین درباره کارکرد سیاسی میگوید: در اینجا قابلیتهای هنر به مثابه عاملی در تحریک و بسیج احساسها، هدایت آنها، ایجاد اشکال گوناگون، شناخت واقعی و همچنین امکان استفاده از هنر برای ایجاد انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی و هویت بخشی در جهت پدید آوردن جامعهای همبسته مطرح هستند. معنای واقعی این تعاریف را میتوان به وضوح در دوره قاجار مشاهده کرد، آنجایی که حکام قاجار هنر نقاشی را در خدمت نشان دادن شوکت و قدرت خود به کار گرفتند. هنرمندان سادهدلی نیز وجود داشتند که از میان مردم برخاستند و نقاشی را از حصار قصرها رهانیدند و در بین مردم آوردند و آنرا در جهت بیداری مردم و بیرون کشیدن آنها از زیر بار ظلم و استبداد به کار گرفتند. در اینجا بود که نقاشیهای قهوهخانهای در میان مردم و جامعه نفوذ کرد و هویتهای اجتماعی و فرهنگی آنان را تحتالشعاع خود قرارداد و هویت ملی را در آنها تقویت کرد.
انتهای پیام
نظرات