شعر علیرضا قزوه برای علی لندی:
ریزعلی پیراهن از تن کند و تو تن را ز تن
آفرین بادت «علی لندی»! لر پاک وطن!«لر» خدای مهر و عشق و غیرت و مردانگیست
در شجاعت نیست چندان فرق بین مرد و زن«حاج قاسم» افتخارش بوسه بر دست تو بود
گر چه خود لر بود «قیصر» نیز لر بودهست و من؛«لر» نیام اما دلی لر دارم از جنس خدا
دوست میدارم لران را مثل خاک این وطندر همین ایذه شکست رومیان را زد رقم
«آریوبرزن» همان گرد دلیر صف شکنلنگی تیمور و زخم شانه دانی از کجاست؟
از همین شیراوژنان قوم «رومشگان» منگر عقابی بگذرد از آسمانش بیگمان
باج خواهد داد پر را؛ وای بر زاغ و زغناز «علی مردان» و «بیبی مریم» ش کم گفتهاند
شاعران و قصه پردازان و اصحاب سخندایه دایه وقت جنگ آمد بیا یادی کنیم
زان همه گلگون قبا و زین همه خونین کفنای خوش آن مرگی که میسوزی و سر تا پای تو
یاد زهرا(ع) و علی(ع) یاد حسین(ع) است و حسن(ع)
به گزارش ایسنا، علی لندی نوجوان ۱۵ ساله، روز ۱۸ شهریورماه در یک حادثه آتشسوزی برای نجات جان دو زن سالمند به دل آتش زد و دچار سوختگی شدید شد. این نوجوان فداکار پس از انتقال به بیمارستان سوانح و سوختگی آیت الله طالقانی اهواز به بیمارستان امام موسی کاظم(ع) اصفهان انتقال یافت اما متاسفانه این نوجوان بامداد دوم مهر جان به جان آفرین تسلیم کرد.
انتهای پیام
نظرات