منیر سلطانپور، نویسنده کتاب «فردیت در شعر معاصر» به ایسنا میگوید: همیشه اشعار فارسی را دقیق و عمیق میخواندم و وقتی شعر دوره کلاسیک را با معاصر مقایسه کردم، متوجه شدم که تفاوتهای زیادی بین آنها هست.
او ادامه میدهد: از همان زمان شروع به یادداشتبرداری کردم تا دریابم که این تفاوت و تمایز در چیست و حاصل پژوهش من این بود که فردیت، یکی از فصول ممیز شعر کلاسیک از شعر معاصر است.
این نویسنده، در پاسخ به این سؤال که چرا شعر «سهراب»، «فروغ» و «نیما» را برای بررسی مسئله فردیت در آثارشان انتخاب کردید؟ اظهار میکند: نیما به این دلیل که تئوریسین شعر معاصر بود و در اصل، «نامههای همسایه» و تئوریهای این شاعر باعث شد که من در این زمینه مطالعاتم را آغاز کنم. فروغ به این خاطر که زن مدرنی بود و فردیت در شعرش موج میزد و سهراب را هم جایگزین شاملو کردم، بهاینعلت که قصد داشتم بدانم اندیشه عرفانی او با فردیت منافاتی دارد یا خیر.
سلطانپور با اشاره به بخشهایی از محتوای کتاب «فردیت در شعر معاصر» توضیح میدهد: بخش اول این کتاب را به مطالبی اختصاص دادم که به موضوع فردیت در ادبیات پرداختهاند و در ادامه، به شعر دوره مشروطه که حد واسط شعر معاصر و کلاسیک بوده اشاره کردم. در شعر مشروطه قالب تغییری نکرده اما کلمات تغییر کردهاند.
او میافزاید: در واقع یکی از ویژگیهای فردیت این است که نویسنده یا شاعر دیگر از روی دست بقیه نمینویسد، بلکه به محیط پیرامون خود توجه دارد و کلماتش را هم از همین محیط میگیرد.
به گفته این نویسنده، مهمترین ویژگیهای فردیت عبارت است از عینیتگرایی، جزئینگری، طرد جهانبینی اسطورهای، صبغه اقلیمی با رویکرد جهانی، پیوستگی موضوعی، تقیّد به زمان و مکان و آمیختگی با زبان گفتار که این ویژگیها در ادبیات سنّتی، یا مشاهده نمیشود و یا اگر وجود دارد، به صورت ناقص است.
انتهای پیام
نظرات