مسلم بن عقیل نماینده و سفیر امام حسین(ع) بود که از سوی این حضرت برای بررسی اوضاع شهر کوفه راهی این شهر شد و در ابتدا مردم با وی بیعت کردند، اما سپس با تزویر ابن زیاد از اطراف وی پراکنده شدند تا در نهایت در اوج تنهایی به شهادت رسید. شب اول ماه محرم به خاطر رشادتها و مظلومیت او به نام مسلم بن عقیل نامگذاری شده است و در این راستا به معرفی برخی از کتابهایی که به معرفی این شخصیت والامقام پرداخته است، میپردازیم.
«مسلم بن عقیل؛ شهید جاوید»
کتاب «مسلم بن عقیل؛ شهید جاوید» ترجمه «حیاه الشهید الخالد مسلم بن عقیل» اثر مشهور علامه باقر شریف القرشی از محققان و مورخان مطرح عراقی است که برای نخستین بار در ایران به زبان فارسی ترجمه شده است. این کتاب در ۶ فصل به نسب درخشان مسلم بن عقیل، ولادت و ویژگیهای اخلاقی و روحی این یار با وفای امام حسین(ع) میپردازد و در ادامه حوادث تلخ و بحرانهای هولناک اهل بیت(ع) در روزگار بنیامیه و سرشت و طبیعت ناپاک کوفیان را بیان میکند. فصلهای دیگر کتاب به داستان شهید مسلم بن عقیل و بیعت کوفیان با امام حسین(ع) به واسطه او و نیز شکستن بیعت ایشان آن هنگام که عبیدالله بنزیاد زمام امورشان را در دست میگیرد، میپردازد.
ایجاد ترس میان کوفیان و اعدام برخی از شخصیتهای بارز قیام، به زندان افکندن بسیاری از ایشان و حوادث هولناک دیگری که مسلم بن عقیل تا هنگام شهادتش از آن رنج میبرد از دیگر اقدامهای ابن زیاد بود که در فصلهای پایانی کتاب آمده است.
شیوه ترجمه در این کتاب به صورت ارتباطی است و مترجمان سعی کردهاند تا متنی روان را پیش روی خوانندگان فارسی زبان قرار دهند. در ترجمه ابیات عربی تا حد امکان جانب الفاظ رعایت شده است و متن عربی اشعار هم آورده شده تا برای دوستداران ادب عربی قابل تطبیق با ترجمه فارسی باشد. همچنین برخی از واژگان مرتبط با فرهنگ عرب قدیم اصطلاحات، مثلها، اسمهای علم و... در پاورقی توضیح داده شده تا ابهام احتمالی از ذهن خوانندگان فارسی زبان برطرف شود.
در بخشی از این کتاب آمده است:
«افراد بسیاری از موضعگیری مسلم سؤال میکنند و او را سرزنش می کنند و مسئولیت همه حوادثی را که رخ داده است، متوجه وی میدانند. استدلال آنها این است که اگر او ابن زیاد ظالم و ستمگر را ترور میکرد، مسلمانان را از خطر بزرگی نجات داده، مانع به وجود آمدن آن بحرانهای دردآور میشد، اما این انتقاد به هیچوجه، منصفانه و قابل اثبات نیست، زیرا با سیره مسلم و حقیقت شخصیت وی سازگاری ندارد. این مرد در پرهیزگاری، تقوا و پایبندی به دین از شخصیتهای بینظیر در تاریخ اسلام است. او در خانه عمویش، امیرالمؤمنین(ع) پرورش یافته و گرایشهای فکری وی را آموخته و در زندگی خود، منش بیهمتای حضرت و سیره درخشان او را چراغ راه خود قرار داده است. مسلم در پرتو امیرالمؤمنین(ع) حقیقت حیات خود را بر حقانیت نابی بنا کرده بود که هیچ انحرافی در آن راه نمییافت و در سیر و سلوک خویش به شدت خوددار بود. بنابراین، هیچگاه از راه هدایت و حقیقت منحرف نگردید.
اوست که میفرماید: «قد یَری الحوَّل القُلَّبُ وجهَ الحیلة و دونَها حاجزٌ من تقوی الله؛ انسان متقلّب و بیثبات است که گاه در کار خویش به نیرنگ بازی و فریبکاری میاندیشد، چیزی که تقوای الهی مانع از آن میشود که انسان پرهیزگار بدان روآورد. پسر عقیل در پرتو این سیره، حیات فکری خویش را بنا نهاد؛ سیره نابی که در رفتار و منش علویان به شکل بارزی نمایان بود. دکتر محمدطاهر درویش میگوید: «هاشمیان ویژگیهایی دارند که با آن چشم به دنیا گشوده و به آن شناخته شدهاند. سرشت ایشان از زمانی که رهبری دینی مردم را در دوره جاهلی بر عهده داشتهاند، با الهام از ایمان و راستگویی، پاکدامنی و شرافت شکل گرفته و در فضیلت و بلندمرتبگی و اخلاق نمونه و ویژگیهای پسندیده و آداب نبوی متبلور شده است...(ص ۱۶۰ و ۱۶۱)»
«مسلم بن عقیل؛ شهید جاوید» در ۲۶۴ صفحه و شمارگان هزار نسخه از سوی به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) وارد بازار کتاب شده است.
«آشنایی با اسوهها»
کتاب «آشنایی با اسوهها» توسط جواد محدثی نوشته شده و انتشارات بوستان کتاب قم آن را در ۴۳۲ صفحه به چاپ رسانده است. این کتاب شامل ۱۰ بخش است که بخش اول آن در خصوص مسلم بن عقیل(ع) است.
در مقدمه کتاب «آشنایی با اسوهها» آمده است:
«تاریخ اسلام به ویژه تاریخ شیعه سرشار از چهرههایی است که هر کدام دنیایی از عظمت را در خود دارند، اما افسوس که تعداد زیادی از این چهرهها که الهامبخش و فروغآفرین زندگیها هستند، در تاریکخانه تاریخ مدفون شدند و باید آنها را یافت و شناخت، چراکه آنها گنجهایی هستند که باید کشف و استخراجشان کرد.
قصه «مسلم بن عقیل» در این کتاب مناسب برای کودکان و نوجوانان است که در ۷۴ صفحه تدوین شده است. در معرفی این بخش از کتاب آمده است:«مسلم بن عقیل» از چهرههای برجسته اهل بیت(ع) است. وی در نهضت عاشورا نقش ویژهای دارد. امام حسین(ع) او را به عنوان نماینده خاصّ خود به کوفه فرستاد. شیعیان با او به نفع امام بیعت کردند، اما پس از دگرگونی اوضاع کوفه، پیش از رسیدن امام به کربلا دستگیر و مظلومانه شهید شد.»
«اولین فدایی امام حسین(ع)»
کتاب «اولین فدایی امام حسین(ع)» به کوشش محمدحسین رفوگران و توسط امور فرهنگی مجتمع فاطمیه اصفهان به چاپ رسیده است. عناوین اصلی که در این کتاب آمده است قسمتی از زیارتنامه حضرت مسلم بن عقیل، مختصری از زندگینامه این حضرت، ارسال نامه از طرف کوفیان و پاسخ حضرت امام حسین (ع)، حرکت حضرت مسلم به سوی کوفه و ورودش به کوفه، سخنرانی ابن زیاد و تهدید مردم کوفه، استقرار حضرت مسلم (ع) در خانه هانی، مجروحشدن هانی، خروج حضرت مسلم و بیوفایی مردم کوفه، تنها شدن حضرت، جنگ حضرت مسلم در کوچههای کوفه و شهادت ایشان میشود.
در بخشی از کتاب «اولین فدایی امام حسین(ع)» آمده است:
«مأمور ابن زیاد آمد و دستور داد او را وارد قصر کنند، وقتی آن حضرت وارد مجلس شد به ابن زیاد به عنوان امیر سلام نداد (یعنی نگفت السّلام علیک أیّها الأمیر)؛ یکی از پاسبانان گفت: چرا بر امیر سلام نکردی؟ حضرت مسلم علیه السلام فرمود: اگر او میخواهد مرا بکشد چه سلامی به او بکنم، و اگر نمیخواهد مرا بکشد پس بعد از این سلام من بر او بسیار خواهد شد. ابن زیاد ملعون گفت: به جان خود قسم که تو را خواهم کشت. فرمود: چنین خواهد شد؟ گفت:آری. حضرت مسلم فرمود: پس بگذار من به برخی از خویشان خود وصیّتی بنمایم. ابن زیاد گفت: مهلت دادم وصیّت کن.
آنگاه حضرت مسلم به همنشینان عبیدالله بن زیاد نگاه کرد و در میان عمر بن سعد بن أبی وقّاص را که دید، فرمود: ای عمر! میان من و تو قرابت و خویشی است، من به تو حاجتی دارم و لازم است که حاجت مرا قبول کنی و برآوری، و آن رازیست که نباید کسی از آن مطّلع شود. عمر به جهت خشنودی ابن زیاد به سخن مسلم علیه السلام توجّه نکرد. ابن زیاد گفت: چرا از پذیرفتن حاجت پسر عموی خود سر باز میزنی؟ عمر سعد، چون دستور را از ابن زیاد گرفت برخاست و با جناب مسلم به گوشهای از قصر رفته و در جایی که ابن زیاد هر دو را میدید؛ نشستند. جناب مسلم بعد از گواهی دادن به وحدانیّت خدا و پیامبری محمّد مصطفی(ص) ولایت حضرت علی(ع) (چنان که در کتاب منتخب ذکر شده) گفت: من سفارشی چند بر تو دارم. اوّل اینکه من در این شهرِ کوفه قرضی دارم، از زمانی که وارد این شهر شدم ۷۰۰ درهم قرض کردم، پس شمشیر و زره مرا بفروش و قرض مرا ادا کن. دوّم اینکه، چون کشته شدم، بدن مرا از ابن زیاد بگیر و دفن کن. سوّم اینکه شخصی را نزد امام حسین(ع) بفرست که او را از آمدن به کوفه بازدارد، زیرا من به او نوشتهام که اهل کوفه با او هستند، و گمان میکنم که آن حضرت به طرف کوفه میآید».
انتهای پیام
نظرات