محمدمهدی لبیبی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: تغییر در هرم قدرت خانواده در اعمال خشونت علیه مردان نقش اساسی دارد. در دوران گذشته که نگرش پدرسالاری در جامعه حاکم بود، مردان در راس هرم قدرت در خانواده قرار داشتند. کلیه اختیارات و قدرت در خانواده در اختیار مردان بود. در شرایط فعلی ما به سمت خانواده بدون سر در حرکتیم یعنی خانوادهای که به صورت اشتراکی و با مشورت زوجها پیش میرود. در این شرایط زنان نیز به خود حق میدهند که اگر مورد خشونت قرار گرفتند، آنها نیز میتوانند پاسخ این خشونت را بدهند. زن از پستو و از نقش یک زن منفعل خارج میشود و میتواند معادلات قدرت قدیمی را برهم بزند و لذا خیلی از مواقع خشونتی که زنان علیه مردان دارند یک رفتار کٌنشی نیست بلکه واکنش است؛ یعنی خشونت زنان علیه مردان فیالبداهه ایجاد نشده بلکه در مقابل یک رفتار خشنی است که قبلا تجربه کردند و ممکن است با وضعیت شدیدتری پاسخ دهند.
وی افزود: خشونت علیه مردان از قدیم بوده و موضوع تازهای نیست، اما درحال حاضر آن حالت پنهانش شکل آشکار پیدا کرده و علنی شده است. در گذشته نیز مردان در خانه مورد خشونت قرار میگرفتند، اما خیلی راجعبه آن صحبت نمیشد زیرا خود مرد تمایلی به بازگو کردن این مشکل نمیدید و آن را صلاح نمیدانست چون نقطه ضعف بزرگی برایش محسوب میشد.
لبیبی با بیان اینکه خشونت علیه مردان به نسبت خشونت علیه زنان فراوانی بسیار کمتری دارد، گفت: به طور مثال میتوان گفت ۹۰ درصد همسرآزاریها از ناحیه مردان برای زنان و ۱۰ درصد آن از جانب زنان بر مردان اعمال میشود. هرچند این درصدی که بنده گفتم در قالب مثال است و در این خصوص آمار دقیقی وجود ندارد. آمار اختلافات خانوادگی و خشونتها غالبا منتشر نمیشود. مراجع رسمی آمار کاملی نمیدهند، حتی درخصوص آمار طلاق که ثبت رسمی میشود نیز پنهانکاری وجود دارد و اعلام نمیشود؛ زیرا معتقدند موجب عادیانگاری این پدیده و سیاهنمایی میشود و این موضوع در بین کشورهای دیگر جلوه بینالمللی خوبی ندارد. در خصوص اختلافات خانوادگی مانند سالمندآزاری، کودکآزاری، همسر آزاری و ... زمانی که موضوع بسیار وخیم باشد، رسانهای شده و آن را اعلام میکنند مثل فرزندکشیها و... .
وی افزود: این موارد جزو تابوهای خودساخته است و درخصوص آن آماری داده نمیشود. به صورت پراکنده ممکن است اطلاعات و ارقامی وجود داشته باشد ولی نمیتواند مبنای آماری و علمی قرار بگیرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه خشونت اقتصادی وجهی از خشونت علیه مردان است، گفت: بسیاری از خانوادهها با وجود روبهرو بودن با مشکلات مالی متعدد باز هم صبوری پیشه میکنند و به مردان خانواده حق میدهند. یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که میگوید یک زن خوب را زمان بی پولی همسرش میتوان شناخت و یک مرد خوب را زمان بیماری همسرش؛ بنابراین اگر ازدواجی در شرایط خوبی شکل گرفته باشد، صرف مشکل اقتصادی نمیتواند اختلالی در روابط ایجاد کند و منجر به خشونت شود.
وی افزود: به عقیده بنده خشونت زمانی اتفاق میافتد که زن میداند همسرش قابلیت انجام کاری را دارد، ولی عمدا از انجام آن سر باز میزند؛ مثلا فرض کنید در حوزه مالی میداند که همسرش شرایط مالی خوبی دارد، اما تظاهر به نداشتن میکند؛ بهطور مثال این پول را در خانه خرج نمیکند و در جایی دیگر و در مخارج غیرضروری یا با افراد دیگری مثلا خوش گذرانی و خرج میکند.
لبیبی با بیان اینکه یکی دیگر از علتهای اعمال خشونت علیه مردان ناشی از اختلافات اجتماعی بین زوجین است، گفت: از جمله مصادیق اختلافات اجتماعی که در روابط بین زوجین رخ میدهد میتوان به رفت و آمد با خویشاوندان و ارتباطات خانوادگی، ثبتنام فرزند در مدرسه خاص و... اشاره کرد. در این موارد زنان خواستههای اجتماعی و نظراتی دارند که مورد قبول همسرشان نیست و با یکدیگر اختلاف نظر دارند. در این موارد ممکن است زنان از طریق اعمال خشونت و مقابله به مثل کردن به سمت خشونتهایی سوق یابند که ناشی از روابط اجتماعی و عدمآگاهی درخصوص نحوه تعامل صحیح به هنگام اختلاف نظر در بین زن و مرد است.
وی با بیان اینکه خشونتهای فرهنگی نوع دیگری از خشونت است که از ناحیه زنان نسبت به مردان اعمال میشود، گفت: متاسفانه در جامعه ما زوجهای جوان بعد از مدتی متوجه میشوند که تفاوت فرهنگی دارند و در باورهای دینی، فرهنگی، آداب و رسوم، مناسک، سنن و... با یکدیگر اختلاف دارند؛ مثلا یکی نگرش مذهبی دارد و دیگری ندارد. غالبا ازدواجهایی که بین دو طبقه ناهمگون اتفاق میافتد اینگونه است. معمولا چون فرهنگ طبقات اجتماعی مختلف با یکدیگر متفاوت است زمانی که ازدواج بین دو طبقه اجتماعی مختلف صورت میگیرد در ابتدا این اختلافات را پنهان میکنند، اما این موضوع بالاخره مثل یک زخمی سرباز میزند. این اختلافات فرهنگی نیز میتواند منجر به اعمال خشونت زن نسبت به مرد شود.
این جامعهشناس افزود: مورد دیگری که در کشور ما وجود دارد، اعمال خشونت زنان نسبت به مردان از بعد سیاسی است که در کشورهای دیگر زیاد مطرح نیست، اما در کشور ما مخصوصا در شرایط فعلی که بحث انتخابات و جناحها و... داغ است گاهی در درون خانواده اختلافاتی به وجود میآید. در مواردی که زن و مرد نگرشهای سیاسی متفاوتی دارند احتمال اعمال خشونت نیز وجود دارد. من اخیرا در خبرها شنیدم که خانمی به همسرش گفته بود که درصورتی که به فلان کاندیدای مورد نظر من رای بدهی، نصف مهریهام را به تو میبخشم. مسائل سیاسی برای برخی افراد تا این اندازه مهم است.
وی خاطرنشان کرد: جامعهشناسان جنسیت و جامعهشناسان فرهنگی یک جمله معروف دارند با این محتوا که امر شخصی سیاسی است؛ به عبارت دیگر سیاست بر امور شخصی نیز کنترل و دخالت دارد و این یعنی مسائل سیاسی وارد مسائل شخصی میشود و گاهی میانه افراد را بر هم میزند.
این استاد دانشگاه درخصوص نهادهایی که به اختلافات خانوادگی رسیدگی میکنند، گفت: خانوادهها به هنگام اختلاف برای حل مسائل خود میتوانند به مراجع مختلفی مراجعه کنند که یکی از آنها شورای حل اختلاف است. شورای حل اختلاف غیر از دادگاه خانواده است و در همه مناطق وجود دارد و اگر موضوع اختلاف، مسئله کوچکی باشد به آنجا مراجعه میکنند. مشاوران در شورای حل اختلاف حضور دارند و از طریق مشاور به مسائل رسیدگی میشود و اگر نیاز به انجام کار قضایی باشد به آنجا ارجاع میدهند، اما اگر افراد دوستانه با یکدیگر صلح کردند، مسئله تمام میشود. علاوهبر این دفاتر مشاوره که در سطح شهر وجود دارد از جمله مراکزی است که به موضوعات اختلافات خانوادگی رسیدگی میکنند و خانوادهها با مراجعه به روانشناس یا روانپزشک میتوانند از خدمات مشاورهای و ... بهرهمند شوند و در جهت رفع مشکل و اختلاف پیش آمده اقدام کنند.
وی افزود: البته این در صورتی است که دو نفر خواهان تغییر و مراجعه به مکانی برای حل مشکل و اختلاف خود باشند، اما اگر یک نفر مورد آزار و اذیت فرد دیگری در خانواده قرار میگیرد، اورژانس اجتماعی و مراجعه به شورای حل اختلاف و نوشتن شکواییه و... میتواند کمککننده باشد. بهجز این موارد وساطت خویشاوندان، نزدیکان و خانواده نیز در صورت اختلافات جزئی راهگشا است.
انتهای پیام
نظرات