«گردشگری آیینی» حاصل پیوند سفر با فرهنگ است؛ سفری که بهواسطه آن انسان موفق به کشف آیینها، اعتقادات و باورهایی میشود که در روح مکان جاری و ریشه در فرهنگ کهن این مرزوبوم دارد؛ این آیینها اکثراً وابسته به زمین و مکان هستند و بهعبارتی مکان و آیین در قالب یک موجود زنده به حیات خود ادامه داده و میدهند.
این نوع از گردشگری نوع خاصی از گردشگری فرهنگی است که آدمی را با اعتقادات و باورهای برخاسته از یک جامعه خاص آشنا میکند. آیا نمیتوان این خلاقیت را برای جذب گردشگران بهکار گرفت و آن را نقطه عطفی برای شناخت بهتر، معرفی بیشتر، احیاء فرهنگها و ممانعت از استحاله فرهنگی و انتقال این فرهنگها به نسلهای بعدی دانست؟
ناگفته پیداست فرهنگ، آیین و آداب و رسوم مجموعه پیچیدهای دربرگیرنده اعتقادات، هویت و تاریخ مردمان هر سرزمینی است و حال که این ظرفیتها در غرب کشور وجود دارند، آیا نمیتوان این خلاقیت را برای جذب گردشگران بهکار گرفت و آن را نقطه عطفی برای شناخت بهتر، معرفی بیشتر، احیاء فرهنگها و ممانعت از استحاله فرهنگی و انتقال این فرهنگها به نسلهای بعدی دانست؟
مردادماه سال گذشته بود که عنوان شد کرمانشاه در راستای تحکیم ارتباطات و ارتقاء همکاری در زمینه گردشگری شهری میزبان شهرداران غرب کشور و دبیرکل دفتر ملی یونسکو خواهد بود و تفاهمنامه چهارجانبه در این زمینه امضاء خواهد شد.
در این نشست که با حضور شهرداران کرمانشاه، همدان و سنندج برگزار میشد، تفاهمنامه مشترک سه شهر مذکور و دفتر ملی یونسکو امضاء و کرمانشاه شهر خلاق خوراک، سنندج شهر خلاق موسیقی و همدان شهر خلاق صنایع دستی معرفی و اقدامات در این مسیر برای آنها برنامهریزی شد.
اما آنچه در این میان باید به ذکر آن پرداخت اینکه این نوع از گردشگری که در قالب مسیر گردشگری تاریخ و تمدن ایران معرفی و نامگذاری شد، نباید تنها با نام توسعه گردشگری شهری پیش رود چراکه در دل این استانهای غربی کشور فرهنگهای بیشمار، باورها و اعتقادات بسیاری نهفته است که شاید در قالب گردشگری شهری نتوان به آنها پرداخت.
گردشگری روستایی نمودی از این باورهاست که نهفته در دل مردمان روستایی و زحمتکش غرب کشور است تا جایی که گاه یکتنه تمام آن باورها و اعتقادات را زنده نگه داشتهاند بدینترتیب گردشگری آیینی میتواند نسخهای جامع از باورهای مذکور بین تمامی مردمان این خطه باشد ضمن اینکه تجمیع این سه استان در قالب تفاهمنامهای مشترک، میتواند نمود مناسبی در این مسیر باشد.
برگزاری کارگاههای آموزشی یونسکو در منطقه غرب کشور، لزوم برندسازی، تمرکز بر برنامههای مرتبط با نوروز و جاده ابریشم، ایجاد جاذبههای ویژه و استفاده از ظرفیتهای مشترک سه شهر غرب کشور، تعریف زنجیره تجاریسازی و شناسایی بازارهای هدف فعالان گردشگری از مفاد تفاهمنامه بوده که میبینیم در آن بخشی از فرهنگ و باورها و آیینیهای مختص غرب کشور دیده شده و نیاز است روی آنها کار شود نه اینکه همواره سکوت را در این عرصه ها شاهد باشیم.
در ادامه نگاهی گذرا به فرهنگ، تاریخ و آداب و رسوم مردم کردستان نشان میدهد که یکی از مهمترین جاذبههای این استان، ویژگیهای فرهنگی آن است که این ویژگیها در سراسر کشور کمنظیر هستند، این ویژگیها در مظاهر فرهنگی همانند زبان، لباس، موسیقی، رقص، جشنها و مراسم خاص و صنایع دستی، بارزتر از سایر موارد فرهنگی نمایان شدهاند.
این ویژگیهای فرهنگی برخلاف سایر مناطق کشور هنوز در این استان بهصورت پویا در زندگی مردم جاری است و با وجود پیشرفت ارتباطات و درنتیجه استحاله فرهنگی و از بین رفتن بسیاری از فرهنگها، فرهنگ مردم کردستان بهعلت ریشههای عمیق آن، پویاتر از گذشته در بسیاری از موارد همانند موسیقی بر سایر مناطق همجوار و کشوری نیز تأثیرگذار بوده است.
جشن نوروز در اقصی نقاط کردستان بهصورت خودجوش همراه با مراسم رقص کردی و برپایی آتش برگزار میشود. مهمترین و عمومیترین جشنی که در میان مردم کردستان مرسوم است، برگزاری جشن نوروز بوده، جشن نوروز در اقصی نقاط کردستان بهصورت خودجوش همراه با مراسم رقص کردی و برپایی آتش برگزار میشود.
عید فطر و عید قربان نیز بهعنوان اعیاد مذهبی دارای اهمیت خاص هستند همچنین میلاد پیامبر اکرم(ص) نیز جایگاه ویژهای در میان مردم این استان دارد، علاوهبر اینها جشن معراج پیامبر و شب نیمه شعبان «برات» نیز جزء اعیاد این منطقه است.
از دیگر مراسمی که در میان مردم کردستان بهویژه منطقه اورامان از جایگاه خاصی برخوردار است، مراسمی با عنوان «زه ماون پیر شالیار» (عروسی پیر شالیار) است، این مراسم در روستای اورامان تخت در هفته دوم بهمنماه که مصادف با جشن سده بوده، طی مراحل و رسومات خاصی برگزار میشود و ادامه آن در نیمه فصل بهار مصادف با ۱۵ اردیبهشتماه در محل آرامگاه پیر شالیار که در نزدیکی روستا است، با عنوان مراسم کومسای برگزار میشود.
از این ویژگی ها که بگذریم حتی «آسمان» در باورهای عامیانه مردم کرمانشاه به باورهای دینی و عقایدی خاص گره خورده بهنوعی که در طبخ نان نیز این باورها را میتوان جستجو کرد، زمزمههایی آمیخته به فرهنگ و اعتقادات که در هنگام قالیبافی زنان شنیده میشود و با خود آواهایی دارد که برای هریک از آنها میتوان ساعتها نوشت.
برگزاری مراسم ماه رمضان و ماه محرم نیز در کرمانشاه آیینهای بسیاری دارد، چنان که مردمان کُرد زاگرسنشین آیینهای زیبایی برای سوگواری ماه محرم داشته اند هرچند برخی از آنها در گذر زمان کمرنگ شدهاند.
کُردها هم مردمانی هستند که حب اهل بیت(ع) را در سینه دارند، سالیان سال میزبان زوار عتبات عالیات بودهاند و خاک قدوم آنها را طوطیای چشمان خود قرار دادهاند، دیاری که هر خانهاش مهمانخانهای بود برای پذیرایی از زوار کربلا.
خواندن مرثیه و «موور» زنان، تعزیه و شبیهخوانی کندولهایها، برپایی عَلَم و کُتَل، سفرههای نذری با غذاهای محلی، گِل به سر گرفتن و غیره، رسم و رسوم کُردها برای اقامه عزای محرم از زمانهای دور تا همین امروز است.
خواندن مرثیه و «موور» زنان، تعزیه و شبیهخوانی کندولهایها، برپایی عَلَم و کُتَل، سفرههای نذری با غذاهای محلی، گِل به سر گرفتن و ...، رسم و رسوم کُردها برای اقامه عزای محرم از زمانهای دور تا همین امروز است که برخیها در گذر زمان کمرنگ شدهاند اما عزاداریها هرسال پُرشورتر برگزار میشود.
بررسیها و مطالعات علمی نشان از تأثیر باورهای دینی و اسطورهای بر فرشهای روستاییباف همدان نیز دارد، بهنوعی که مطرح شده نقشمایههای حیوانی در فرش روستایی همدان که به سه دسته آبزیان، پرندگان و چارپایان تقسیم میشود، بیش از همه سهم را به آبزیان داده، موضوعی که در فرهنگی نهفته است که از دین و اسطوره نشأت گرفته و علاوهبر ریشههای تاریخی آن، در ایران باستان بهلحاظ نمادشناسی نیز یکی از نمادهای بارانخواهی و برکت از جانب دریا را نشان میدهد، از سویی تکرار نقش ماهی، سمبلی است بر خوشبختی و خانواده و مواردی از ایندست که برای هر کدام آنها میتوان یک کتاب نوشت.
از سوی دیگر میبینیم باورهای خاصی برای گردآوری گندم در استانهای کرمانشاه، همدان و لرستان وجود دارد که این عمل را از حالت روزمره و پیش پا افتاده برای یک کشاورز، بیرون آورده است، بهنوعی که شرایط زمانی شروع درو، آداب تطهیر، باورهای برکتافزا و نوع تغذیه آن، ریشه در رفتارهای نمادینی دارد که نشأتگرفته از باورهای خاص است.
مراسم ماه محرم نیز در استانهای غربی با آیینهای خاص خود همراه است، بهنوعی که مراسم آیینی علم بندی محرم، نذریهای خاص در این ماه، تکیهها و بناهایی که آمیخته به معماری اسلامی بهواسطه ماه محرم نقش بسته و هنوز سر پا ماندهاند، همه و همه در قالب «گردشگری آیینی» هستند و نهتنها برای گردشگران داخلی و خارجی جذاب است بلکه میتوان با برنامهریزی برای نسلهای امروزی(کودکان، نوجوانان و جوانان) آنها را معرفی کرد تا در هویتآفرینی برای این نسل سهیم بود.
بدین سان، به راستی غرب کشور نیازمند برنامهریزی در حوزه «گردشگری آیینی» و معرفی آیین ها و مذهب ها و ویژگی های رفتاری اجتماعی خاص اقوام متعددی است که در دل خود جای داده و حال، در وضعیت شیوع ویروس کرونا نیز می توان با استفاده از این ظرفیت ها در قالب گردشگری های شهری یا روستایی قدمی برداشت و با توجه به بُعد مکانی، پتانسیل های موجود در حوزه «گردشگری آیینی» را به مردمان همان خطه یادآوری و قدمی در مسیر احیای آنها برداشت.
به راستی که این امر میتواند در کنار درآمدزایی و ایجاد اشتغال پایدار، مانع از استحاله فرهنگی و سوق پیدا کردن نسلهای آینده به سمت فرهنگهای بیگانه شود، هویت افراد با تاریخ و گذشته معنا مییابد و «گردشگری آیینی» در این مسیر، جایگاه ویژه ای دارد که تاکنون مورد غفلت قرار گرفته است.
یادداشت از: شکیبا کولیوند، فعال گردشگری
انتهای پیام
نظرات