فرهاد تنهای رشوانلو به مناسبت هفته سرآمدی آموزش در وبیناری تحت عنوان «خودانگیزشی در آموزش مجازی؛ چیستی، چگونگی» اظهار کرد: زمانی که دلایل خود را در زمان انجام فعالیتها در نظر میگیریم، به نوعی دنبال انگیزههای خودمان میگردیم. انگیزه مقوله مهمی برای انجام همه فعالیتها است. انگیزه مانند اکسیژن در تمامی فعالیتهای ما حضور پررنگی دارد. به نظر میرسد انگیزه روحی است که در فعالیتهای ما وارد میشود، به آنها جان میبخشد و هدایت میکند.
وی با بیان اینکه در تمامی فعالیتهای عمدی انگیزهای وجود دارد، افزود: زمانی میتوانیم انگیزهای ایجاد کنیم که بدانیم آن مورد دقیقا چیست، چه منابعی دارد و چطور به وجود میآید. سپس بر روی اینکه چه کاری انجام دهیم که عمدا آن را ایجاد کنیم، متمرکز شویم. انگیزش را در ادبیات علمی به عنوان نیرو و عامل ایجاد کننده، هدایت کننده و نگهدارنده رفتارها معرفی میکنند.
این دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی تصریح کرد: باید به این نکته توجه کرد که بین انگیزه و انگیزش از لحاظ علم روانشناسی تفاوتهایی وجود دارد، به عنوان مثال برای همه افراد ممکن است اتفاق افتاده باشد که یک انگیزش پیشرفت یا انگیزش تحصیلی داریم. انگیزش یک مقوله یا پدیده کلی است که در تمام گستره زندگی همراه ماست. افرادی که از انگیزش پیشرفت بالایی برخوردار هستند، در هر مرحله از زندگی خود فعالیتهای مختلفی انجام میدهند و برای تمامی کارها با انگیزه و فعال هستند. اما انگیزه به فعالیتها و مقولات خاص اشاره میکند.
وی عنوان کرد: انگیزش یک هدف و وسیله برای پیشرفت است و در عین حال حاصل پیشرفت هم است. انگیزش از پیشرفتهای ما انرژی میگیرد و به پیشرفت کردن انرژی میدهد بنابراین رابطه انگیزش و پیشرفت دو سویه است و دانستن این موضوع برای برنامهریزی بسیار مهم است به خصوص اگر میخواهید به دیگران انگیزه دهید خیلی مهم است که میزان پیشرفتها را بدانید.
تنهای رشوانلو با اشاره به اینکه در علم روانشناسی مکاتب و نظریههای مختلفی به بحث انگیزش پرداختهاند، خاطرنشان کرد: رفتارگراها بر این امر معتقد هستند که انگیزش مبتنی بر لذتها است و اگر شرایطی فراهم شد که ما از کاری لذت بردیم، نسبت به انجام آن کار انگیزه خواهیم داشت. هنگامی که در گفتوگوهای عامیانه هم از انگیزش صحبت به میان میآید میگویند «اگر من چنین کاری انجام دهم، چه چیزی گیرم میآید» در زبان عامه هم انگیزش با بسیاری از مشوقها پیوند خورده است.
وی گفت: انگیزش و مسائل روانی افراد درجه پیچیدگیشان بسیار بالاتر از پاداش و هدیه است. شناختگراها میگویند که رفتارهای ما به خاطر اهدافی است که داریم، ما کاری انجام میدهیم که در راستای اهداف ماست به همین دلیل روی باورها، اندیشهها و افکار ما که در درون مغز ما اتفاق میافتد، متمرکز میشوند. بسیاری از رفتارهای ما نمود بیرونی ندارد و ما برای آنها هیچ مشوقی دریافت نمیکنیم.
این دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی اظهار کرد: بنابراین ما میتوانیم از انگیزههای درونی و بیرونی صحبت کنیم. نظریهپردازان شناختی، یک پیوستار انگیزشی را مطرح میکنند برای اینکه انگیزهها از درون به سمت بیرون حرکت کنند و این افراد معتقدند، انسان که به دنیا میآید یک گرایش و کششی برای خودانگیخته بودن دارد اما برای اینکه عملیاتی شود نیاز به حضور دیگران است.
وی اضافه کرد: نظریههای انسانگرایان، بسیار روی مسائل انسانی تاکید دارند. روی نیازهایی مانند خودمختار بودن، احساس کفایت و شایستگی کردن و احساس عزت نفس کردن. اینها معتقد هستند که اگر قرار است انگیزهای ایجاد شود باید نیازهای ما به خودمختاری، شایستگی و عزت نفس برآورده شود اگر نیاز روانی و درونی ما برآورده نشود دست به انجام هیچ کاری نمیزنیم. این نظریهپردازان معتقدند که رفتار حاصل انگیزهها است، انگیزهها حاصل صاعقهاست، صاعقها حاصل نیازها و نیازها حاصل کمبودهاست.
تنهای رشوانلو گفت: در روانشناسی رویکرد ارزشمندی به نام انتظار-ارزش وجود دارد که تفسیر بسیاری از رویکردهای ماست. زمانی که برای کاری انگیزش یا انگیزه به صورت خاصتر پیدا میکنید باید دو شرط فراهم شده باشد. اول اینکه از خودمان انتظار موفقیت داریم بدین معنا که انگیزه در فرد شکل میگیرد تا از خود انتظار داشته باشد که در کار موفق شود. دوم باید کاری که میخواهیم انجام دهیم یک آوردهای برای ما داشته باشد که میتواند بیرونی یا درونی باشد.
وی افزود: نظریه انگیزش پیشرفت به ما میگوید که یک میل اشتیاق برای موفق شدن و اجتناب از شکست در همه افراد وجود دارد و به صورت ذاتی است. نظریه دیگری هم وجود دارد که در تفسیر رفتارها کمک میکند و مطرح میشود که ما انسانها همیشه به دنبال دلیلی برای رفتارهای خودمان هستیم و اگر این دلیل را پیدا کنیم به رفتارهای ما جهت میدهد. دو منبع برای دلایل مطرح میشود که درونی یا بیرونی هستند. این علت پایدار یا غیر پایدار است، قابل کنترل یا غیر قابل کنترل است و بنا به اینکه ما کدام یک از این دلایل را برای خودمان بیاوریم، نوع انگیزهها در آینده متفاوت خواهد شد.
این دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی خاطرنشان کرد: انگیزه دادن به خود هم مانند بسیاری از رفتارهای دیگر، یک مهارت است و هر یک از ما میتوانیم، تا حدی این مهارت را در خود بهبود دهیم و تقویت کنیم. برای رسیدن به این مهم ضرورتهایی وجود دارد که بدون خودانگیزش اهداف تنظیم نمیشوند، هیچ برنامهای ایجاد نمیشود، ریسکپذیری هم وجود ندارد، خوشبینی وجود ندارد، دیگران همواره متماند، مسیری برای دنبال کردن نخواهد بود، اعتماد به نفس هم نخواهد بود، هیچ اشتیاقی وجود نخواهد داشت، تمرکز وجود ندارد و فرصتها از دست میروند. بنابراین باید خودانگیختگی را در خود پرورش دهیم و تقویت کنیم.
انتهای پیام
نظرات