مرجان انتظاری امروز ۲۵ اردیبهشت ماه به مناسبت هفته سرآمدی آموزش در وبیناری تحت عنوان «سبکهای دلبستگی و شکست عاطفی در دانشجویان» اظهار کرد: با توجه به اینکه افراد از دوره دانشآموزی به دوره دانشجویی و دانشگاه وارد میشوند، موقعیتها و سونوشتهایی برای آنها رقم میخورد و مشاهده میکنیم که دانشجویان از محیط منزل و خانواده دور میشوند و این دوری از خانواده باعث میشود تجربههای جدید و ارتباط با جنس مخالف در کلاس و محیطهای دانشگاه و همین طور نیازمندیهای عاطفی خاصتری را در این زمان تجربه کنند، در نتیجه ظهور عشق و رابطه عاطفی در میان افراد رو به افزایش است.
وی افزود: بنابراین هر جا که عشق و رابطه عاطفی داشته باشیم، به طبع آن میتوانیم شکست عاطفی را هم داشته باشیم. از قدیم الایام راجع به عشق و دوست داشتن اشعار و کتابهای بسیار زیادی نوشته شده و افراد زیادی راجع به عشق صحبت کردند اما نتوانستند به تعریف واحدی دست پیدا کنند. ولی به دلیل حرفهای بودن در زمینه مشاوره و روانشناسی، قبل از اینکه به موضوع وارد شویم باید تعریفی از عشق داشته باشیم.
این دانشجوی دکتری مشاوره و روانشناسی عنوان کرد: رابرت استرنبرگ از دانشمندان مطرح در زمینه روانشناسی، عشق را در سه راس یک مثلث در نظر میگیرد و آن را مثلث عشق نامگذاری میکند که این سه مقوله صمیمیت و نزدیکی، شور وشوق و تصمیم و تعهد تعریف عشق را به همراه دارد. مطلب دیگری را که در این زمینه میتوان به کار گرفت در مورد ترومای عشق است که یک استرس روانشناختی است و اختلال هیجانی شدید و طولانی ایجاد میکند و موجب اختلال در کارکرد تحصیلی، اجتماعی و شغلی فرد میشود و بر کیفیت زندگی تاثیر میگذارد. البته که این شکست عاطفی میتواند در هر فرد و دانشجو متفاوت باشد.
وی بیان کرد: اما اگر این درد هیجانی عمیق ناشی از آسیب و شکست در رابطه عاشقانه تجربه شود، میتوان گفت شکست عاطفی تبدیل به ترومای عشق میشود زیرا شخص هیجانات بسیار زیادی را تجربه میکند. همچنین زمانی که فرد عشق خود را از دست میدهد، بسیار پریشان کنندهتر از رابطه شکست عاطفی است. طبیعتاً فردی که استرس روانشناختی مانند آسیب یا از دست دادن شخص مورد علاقهاش بوده و رابطه عاطفی برقرار کرده را تجربه میکند، میتواند اختلالات بسیار زیادی مانند ارتباطات فردی، شغلی، تحصیلی و... را به وجود آورد که کیفیت زندگی فرد را تحت الشعاع قرار میدهد.
انتظاری خاطرنشان کرد: همچنین در این روابط شکست عاطفی سندرمهایی مانند اختلال خواب، عصبی بودن، خاطرات و افکار مزاحم دردناک مرتبط با ترومای عشق، خشم، اجتناب از خاطرات مرتبط با ترومای عشق شکل میگیرد که البته در همه افراد یکسان نیست. شکست عاطفی پیوستهایی دارد و ما تصور میکنیم که شکست عاطفی ناگهانی اتفاق افتاده و به زودی هم به پایان میرسد اما چنین استدلالی وجود ندارد زیرا رابطه عاطفی بالا و پایینهای زیادی دارد و فرد کشمکشهای بسیار زیادی را تجربه میکند.
وی در خصوص سببشناسی شکست عاطفی، تصریح کرد: عوامل بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد که نمیتوان به تنها راه ناسازگاری اولیه، مشکلات و ویژگیهای شخصیتی، عزت نفس پایین، نظرگرایی، کمبودهای ارتباطی خاص بین دو طرف یا زوجین و... اشاره کرد. جالب است بدانید؛ افرادی که سبک دلبستگی مضطرب دارند، جذب افرادی میشوند که سطح دلبستگی اجتنابی دارند. بدین معنا که این افراد نسبت به خودشان احساس خوبی دارند اما نسبت به دیگران احساس منفی دارند.
این دانشجوی دکتری مشاوره و روانشناسی اظهار کرد: چهار سبک دلبستگی شامل ایمن، مضطرب، دوسوگرا و اجتنابی میشود که در مورد اول «ما درباره خودمان و یکدیگر مثبت فکر میکنیم»، در مورد دوم «ما نسبت به خودمان و دیگران دید منفی داریم»، در مورد سوم «من نسبت به خودم منفینگر هستم اما نسبت به دیگران مثبت نگر هستم» و در مورد آخر«من درباره خودم احساس مثبتی داردم اما نسبت به دیگران بدبین هستم». بنابراین سه مورد آخر از سبکهای دلبستگی نا ایمن به شمار میروند.
وی گفت: جان بالبی (روانشناس) در خصوص امنیت روانی و نظریه دلبستگی به مفهوم پیوند عاطفی یا به بیان سادهتر دلبستگی Attachmentتوجه ویژهای داشت. ما دلبستگی را به خاطر احساس امنیتی که ایجاد میکند، میخواهیم. احساس امنیت، کلمه کلیدی در حرفهای بالبی است و حتی کتابی که در اواخر عمر خود درباره نظریه دلبستگی نوشت، یک پایگاه امن نام دارد. هر یک از ما به شیوهای متفاوت، روابط عاطفی و دلبستگیهای خود را مدیریت میکنیم و ضمنا استراتژیهایی که در شکل دادن و مراقبت کردن از دلبستگیهای خود داریم نیز متفاوت است. بالبی بخش مهمی از این تفاوت را به نحوه بزرگ شدن انسانها در دوران کودکی نسبت میداد.
انتظاری اضافه کرد: اجتناب و اضطراب، دو شاخص اصلی در بررسی دلبستگیهاست. اما موردی که از نظر بالبی دارای اهمیت است، ویژگیهای دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی است. در مورد دلبستگی دوسوگرا باید متذکر شد که این ویژگی در دوران بزرگسالی بسیار غالب است، اکراه در نزدیک شدن به دیگران، نگران هستید که شریک زندگیتان آنها را دوست ندارد، با پایان یافتن روابط بسیار پریشان میشوند، جداییهای مکرر و رابطه سرد از جمله ویژگیهای دوسوگرا است.
وی افزود: در مورد ویژگیهای دلبستگی اجتنابی باید گفت که در دوران بزرگسالی شایعتر است، ممکن است از والدین اجتناب کند، به دنبال تماس یا کسب آرامش زیاد از والدین نیستند، از صمیمت میپرهیزند، احساسات زیادی را در رابطه صرف نمیکنند، با پایان یافتن یک رابطه ناراحتی کمی تجربه میکنند، عدم پشتیبانی از شریک زندگی در شرایط پر استرس و ناتوانی در تقسیم احساسات و افکار است. این سبک به این دلیل اتفاق میافتد که والدین در دوران کودکی فرزند خود، آن نیازهایی که لازم بود به فرزند خود منتقل کنند، انجام ندادند و این امر باعث شد تا در بزرگسالی فرزند خود، بروز دهد.
این دانشجوی دکتری مشاوره و روانشناسی خاطرنشان کرد: همچنین این مطلب را باید متذکر شد که طی تحقیقات انجام گرفته و آمارهای اخیر، ۵۰ درصد از افراد جامعه سبک دلبستگی ایمن را دارند، ۲۰ درصد افراد دلبستگی مضطرب و ۲۵ درصد از افراد جامعه سبک دلبستگی اجتنابی را دنبال میکنند و ۲ الی ۵ درصد هم دوسوگرا هستند. افرادی که دلبستگی آشفته را در تجربیات خود تجربه میکنند رفتارهای مبهمی از خود نشان میدهند که ترکیبی از رفتارهای مقاومت و اجتناب است.
انتظاری بیان کرد: برای درمان شکست عاطفی مراحل مختلفی مانند حمایتی، سوگواری و پذیرش، از عزا درآوردن، جلوگیری از نبش قبر روانی و کمک به بازگشت به زندگی عادی را در برمیگیرد که مشاور و روانشناس باید در مواجه با مراجعه کننده ابتدا او را حمایت کند، اجازه دهد فرد با گریه کردن خود را آرام و سپس به او بقبولاند تا شرایط را بپذیرد، سپس فرد را از ناراحتی بیرون آورد و اجازه ندهد که فرد دیگر به گذشته خود برگردد و آن را به نوعی نبش قبر کند زیرا ممکن است که حالات روحی و روانی فرد تغییر کند و در آخر هم باید به مراجعه کننده کمک کند که به زندگی عادی خود برگردد و راه درست را به افراد مراجعه کننده نشان دهد.
انتهای پیام
نظرات