به گزارش ایسنا، محمد آقاسی، متخصص افکار عمومی و رییس سابق مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در یادداشتی به بهانه بیستمین سالگرد تاسیس ایسپا با عنوان «سنجش انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰» نوشت: «سر آرتور ایگناتیوس کانن دویل، خالق شناختهشدهترین شخصیت خیالی جهان، یعنی شرلوک هولمز میگوید: «این اشتباهی بزرگ است که پیش از جمعآوری شواهد، نظریهپردازی کنی.» درست برعکس مسیری که خیلیها بهویژه در مقاطعی چون انتخابات طی کرده و میکنند. قدرت شگفتانگیز و اعجابآور این کارگاه کارکشته که علاوه بر دوران خودش تاکنون نیز دستمایه خلق آثار ادبی و هنری و اقتباسهای متعدد شده، در مشاهده جز به جز وقایع و استنتاج منطقی بر اساس آن است. قدرتی که او را به عنوان مشهورترین کارگاه تخیلی جهان بر سر زبانها انداخته و در واقع بیان نمادینی از تفاوت میان «نگاه علمی» و «نگاه عمومی» به آن چه مشاهدهپذیر است، میباشد.
از همین روست که کار جامعهشناس و جامعهشناسی با سایر رشتهها و بیانهای عمومی متفاوت میشود. جامعهشناس میکوشد معنا، دلیل و علت مجهولات اجتماعی را با تبیین واقعیت اجتماعی آشکار سازد و در این راستا واقعه و رخدادهای اجتماعی بهتنهایی برای او جلب توجه نمیکند. در حالی که بسیاری از سیاستمداران و سیاستگذاران، اصحاب مطبوعات و رسانه یا عموم مردم با داشتن میزانی از اطلاعات پیرامون واقعه اجتماعی به خود اجازه میدهند تحلیلی را بیان یا متعصبانه نظریهپردازی کنند، جامعهشناسان به دنبال شواهد درستتر هستند تا در دستگاه تحلیلی مناسب به تبیین بپردازند.
در این راستا استفاده از ابزار مناسب برای شناخت جامعه حائز اهمیت است و پیمایشهای اجتماعی یکی از ابزارها و دستمایههای مناسبی است که مورد استفاده قرار میگیرد. برای درک موضوعیت داشتن سنجش به یک مثال تاریخی اشاره میشود. آغازین دستگاه برای اندازهگیری حرارت که جزو نخستین بارقههای علمی بشری است را به اختراع ۱۵۹۲ گالیله نسبت میدهند که آب رنگی در بطری شیشهای گردنباریک تا نیمه پر کرده بود. بطری وارونه در ظرف محتوی آب قرار گرفته بود و با تغییر دما هوای محتوای بطری منبسط یا منقبض میشد و ستون آب در گردن بطری بالا یا پایین میرفت. وسیله گالیله مقیاسی برای سنجش دما نداشت و «دمانما» بود. با اضافهشدن مفاهیم سانتیگراد و سلسیوس، علم به اندازهگیری دما پرداخت. نظرسنجیها و پیمایشها هم چشمان را به ابزاری مسلح تجهیز میکنند که با دقت بیشتری جامعه را بکاود و از این رو دادههای اجتماعی منبعث از پژوهشهای اجتماعی حائز اهمیت است. در واقع نگاه با سنجش را میتوان به نوعی دماسنج تشبیه کرد. دادههای اجتماعی را میتوان از چهار نوع منبع اصلی جمعآوری نمود:
اول، میتوان مردم را در متن و زمینهای مورد مطالعه قرار داد که فعالیتهای مورد علاقه پژوهشگر در آن رخ میدهد؛ جایی که مردم زندگی روزانه خود را میگذرانند؛ یعنی در محیط اجتماعی (Natural Social Settings) طبیعی آنها. دوم در بسیاری از پژوهشها مردم در محیطهای نیمهطبیعی (Semi - Natural Social Settings) مورد مطالعه قرار میگیرند؛ یعنی جایی که آنها واقعا درگیر فعالیتهای مورد علاقه پژوهشگر نیستند. متن سوم و زمینه سوم محیطهای مصنوعی (Artifical Settings) هستند. شکل کلاسیک چنین محیطهایی، آزمایشگاه است. گروههای کانونی (Focus Groups)، پژوهشهای شبیهسازی (Simulation Research) و بازیها نیز جزو همین دستهاند. چهارم، گستره وسیعی از دادههایی که مستقیما از مردم گرفته نمیشوند و تحت عنوان مصنوعات اجتماعی (Social Artefacts) نامیده میشوند. آنها نشانهها یا محصولاتی هستند که افراد و گروهها، مستقیم یا غیر مستقیم، در نتیجه فعالیتهایشان در محیط طبیعی از خود به جای گذاشتهاند. (بلیکی، ۱۳۹۲: ۴۶ و ۴۷)
موسسات نظرسنجی در دنیا و ایران کار سنجش جامعه را بر عهده دارند و وجه تمایز آنها در حضور واقعی میان محیط اجتماعی است. یکی از جذابترین مطالعات آنها را هم میتوان در زمانه انتخابات دانست. در ایران نیز طی چند دوره اخیر نظرسنجیها در مقابل نظریهپردازیهای عمومی قرار گرفته و توانستهاند، به عنوان عنصر موثر در شناخت وضعیت جامعه در زمانه انتخابات خود را معرفی کنند. البته نظرسنجیها در ایران گام را پیش گذشته و توانستهاند نسبت به پیشبینی صحیح انتخابات نیز اقدام نمایند؛ امری که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
با انتشار تخمین نزدیک به واقعیت انتخابات ۱۳۹۶، پیش از اعلام رسمی نتایج، توسط ایسپا، دوره جدیدی در نظرسنجیهای ایران آغاز شد و همچنان با افت و خیز ادامه دارد. وضعیت نوساندار پیش از آن تاریخ از نوعی بیتوجهی و بیاعتمادی به موسسهها و نظرسنجیها به توجه به بهترین نظرسنجیها چرخش داشته است و در صورتی که به نکات کلیدی موفقیت در آن دوره توجه شود، میتوان به بازآفرینی آن امید داشت. چنان چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۹۸ بر خلاف اکثر موسسات نظرسنجی، موسسه خرد و جامعه توانست تخمین نزدیک به واقعیت را داشته باشد؛ هرچند متاسفانه از انتشار آن امتناع ورزید.
نباید از نظر دور داشت که تداوم کار علمی موسسهای، تشکیلاتی و دانشگاهی در زنجیره به هم پیوسته از محققان است و در یک نفر متمرکز نیست. متاسفانه در ساختار اداری و ارتباطی کشور این امر محقق نمیشود و از آنجا که پیوستگی محقق و تحقیق انسجام مطمئنی برای پیشبرد علم ایجاد میکند، اگر ایستایی یا عقبگرد مشاهده میشود به خاطر همین حذفکردنهای میلی یا نپرداختن به جذب حرفهای است؛ چیزی شبیه به تجربهای که متاسفانه یا خوشبختانه نگارنده هم در عمر کار حرفهای خود دارد.
در انتخابات پیش رو نیز برخی بر این باور شدهاند که با داشتن دادههای نظرسنجیها میتوانند از انتخابات آتی سخن بگویند. عدهای نیز با صرف انتشار دادهها گمان میکنند که میتوانند به این مهم دست یابند. چه بر خلاف انتخابات دورههای پیشین، پیش از اعلان رسمی کاندیداتوری چهرهها نسبت به انتشار نتایج نظرسنجی پیرامون این چهرهها اقدام شده است که علاوه بر فاصلهداشتن با روشهای مدیریت موسسات علمی، در این خصوص باید زنگ اخلاق را نیز به صدا درآورد.
بیتردید در اختیار داشتن دادههای مناسب و انتشار آن از مولفههای تاثیرگذار در تجربه ۱۳۹۶ ایسپا بوده است، اما همه آن نیست. توجه به فهم و درک افکار عمومی موضوع مهمی است که متاسفانه چندان به آن توجه نمیشود؛ موضوعی که احتیاج به داشتن دستگاه خاص نظری برای تحلیل دارد. برای دستیابی به این دستگاه نظری احتیاج به تحلیل عمیقتر وجود دارد. دادههای مورد استفاده در پژوهشهای اجتماعی بر سه نوع اصلی هستند: دادههای دست اول که توسط خود محقق یا محققان یا موسسههای تحقیقی جمعآوری میشوند. دادههای دست دوم توسط محقق دیگری جمعآوری شده و به عنوان مواد اولیه مورد استفاده قرار میگیرند. دادههای دست سوم دادههای دست دومی هستند که توسط شخص دیگری تحلیل نیز شدهاند. (بلیکی، ۱۳۹۲: ۴۷ و ۴۸) این یعنی واقعیت در پس دادهها را صرفا با در کنار هم قراردادن آنها نمیتوان کشف کرد. باز هم و چند باره بر نگاه دقیق علمی با جمله دیگری از خالق کارگاه هولمز تاکید میشود که: «تو میبینی ولی مشاهده نمیکنی.»
انتهای پیام
نظرات