علی سلامات در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه بحث تربیتی و انسانسازی در مربیگری کمرنگ شده است، در حالی که این دو موضوع در فوتبال و تربیت جوانان از اهمیت بالایی برخوردار است، اظهارکرد: فوتبال باید انسانساز باشد. به قشر مربی جوان نیز توصیه میکنم تا در فوتبال از ابعاد اخلاقی و فنی بیشتر بهرهمند شوند. فیفا یک شعار دارد؛ "کشوری میتواند فوتبالش را سر و سامان دهد که اول مربیانش را تربیت کند".پس بدون شک با داشتن مربیانی موثر و با دانش و حضور مدیرانی لایق، میتوانیم فوتبال را سر و سامان دهیم. آماری از لیگ برتر موجود است که بحث بر انگیز است.
در گذشته مدیران در کار مربیان دخالت نمیکردند
وی افزود: ۱۵۹ مربی در هفت دوره از لیگ برتر بر کنار شدهاند. به نظر من این آمار نشان دهنده عدم مدیریت صحیح و بی توجهی به فوتبال پایه است. در دهه ۶۰ و ۷۰ آن هم در بدترین شرایط مربیگری کردهام. مدیران فوتبال در آن سالها در خصوص مسائل فنی تصمیمگیرنده نبودند. هدایت تیمها و مسائل فنی نیز بر عهده مربیان بود و مربیان تصمیم نخست را میگرفتند و کسی در کارشان دخالت نمیکرد. همین نوع نگاه در فوتبال عاملی میشد تا مربیان برای کار کردن دلهره نداشته باشند و ثبات در کارشان را باور کنند و مربیان جای خود را با چند شکست به مربی دیگری ندهند. برخی مربیان نیز سالها در یک تیم کار میکردند و همه چیز در نتیجهگیری خلاصه نمی شد. به نظر من عدم تغییر متوالی مربیان روی نیمکت و ثبات، لازمه فوتبال است و بزرگان فوتبال به این دو موضوع مهم اعتقاد دارند. باشگاه های ما باید برنامه محور باشند و برنامه بلند مدت را در فعالیتهای خود لحاظ کنند.
ما در فوتبال کجا هستیم؟
این پیشکسوت فوتبال عنوان کرد: در اروپا همه چیز سر جای خودش است. باشگاهها توسط باشگاهداران واقعی اداره میشوند. آنها برای چند سال بعدشان هم برنامه زمانبندی شده دارند. امکانات آنجا اصلا قابل مقایسه با کشور ما نیست. هر باشگاه یک زمین اصلی دارد، یک زمین برای تمرین و حتی برای تمرین کرنر و پنالتی هم زمین مخصوص دارند. اما ما کجا هستیم. درکشور۸۰ میلیونی ما یک زمین چمن سالم وجود ندارد و بزرگترین باشگاههای ما یک زمین تمرین هم ندارند.
مربیان جوان میتوانند فوتبال را دگرگون کنند
وی افزود: به نظرم شرایط فوتبال در همه جای دنیا عوض شده است و کشورهای صاحب قدرت فوتبال، کم کم به این نتیجه رسیدهاند که به استفاده از مربیان جوان روی بیاورند. این تغییر رویکرد به دلیل کارایی، تلاش و شرایط جوانی مربیان در جهت فعالیت و تلاش بیشتر صورت گرفته است. نمونههای مختلف دنیا و حتی تیمهای ملی وجود دارد که موفقیتهایی هم داشتهاند. با این تفاسیر معتقدم در ایران هم باید به مربیان جوان فرصت بدهند تا فوتبال ما را دگرگون کنند.
تنها راه رشد فوتبال ایران خصوصیسازی است
سلامات بیان کرد: اگر ارادهای برای اوج گرفتن فوتبال ایران وجود داشته باشد باید راه کشورهای صاحب قدرت این رشته را در پیش بگیریم. خوشبختانه تجربه موفق کشورهای صاحب فوتبال در امر خصوصی سازی، FIFA و AFC را بر آن داشت تا باشگاههای فوتبال را به این سمت سوق دهند. سودی که فوتبال روز دنیا از خصوصیسازی برده است، بر هیچ کارشناسی پوشیده نیست. بخش خصوصی به دلیل نگاه اقتصادی به صنعت فوتبال همواره سعی میکند، بهترین تصمیمات را با کمترین هزینه بگیرد. این یعنی کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری. بنابراین تنها راه رشد و تعالی فوتبال ایران خصوصیسازی است، نه رهاسازی. چون بستر این کار فراهم نیست و با شعار دادن صرف، این اقدام بزرگ سرانجامی جز شکست به دنبال ندارد. همانطور که گفتم، بخش خصوصی به دنبال درآمدزایی است و وقتی هیچگونه بستر درآمدزایی در فوتبال ما، از حق پخش تلویزیونی گرفته تا سایر امکانات سخت افزاری وجود ندارد، خصوصیسازی راهی جز شکست در پیش نخواهد داشت. ممکن است فردی بیاید و به خاطر عشق و علاقه به فوتبال، باشگاهی را هم در این زمینه راهاندازی کند اما عشق هم یکی دو سال بیشتر جواب نمیدهد و باید عایدی از این سرمایهگذاری در کار باشد. در حال حاضر چنین شرایطی در ایران وجود ندارد و همان بهتر که در چنین شرایطی باشگاهها به شکل دولتی اداره شوند. در گذشته باشگاههای زیادی آمدند و بعد از چند سال به طور کلی نابود شدند.
اخلاق در فوتبال مرده است
وی عنوان کرد: این روزها در لیگ برتر از سازندگی بازیکنان جوان خبری نیست و همه تیمها به دنبال کسب نتیجه هستند. باشگاههایی مثل شاهین در گذشته سازندگی میکردند و کارشان رسیدگی به اوضاع فوتبال پایه استان بود. اگر کارنامه این باشگاه را در دهههای گذشته دنبال کنید، این باشگاه در امر سازندگی عملکرد قابل قبولی داشت و بازیکنان زیادی را به فوتبال کشور تقدیم کرد. الان فوتبال پایه نابود شده و اوضاع فوتبال رضایت بخش نیست زیرا سازندگی در فوتبال از بین رفته است. آدمهایی که در گذشته به فوتبال پایه خوزستان خدمت میکردند، همگی خانهنشین شدهاند. درحال حاضر اوضاع فوتبال به جایی رسیده که بازیکن پیراهن خود را مقابل مربی در میآورد و به زمین میکوبد و این یعنی اخلاق در فوتبال مرده است.
مدارس فوتبال آیندهنگر نیستند
این پیشکسو ت فوتبال ادامه داد: مدارس فوتبال که مثل علف هرز در کشور ما سبز شدهاند، صرفا برای پول در آوردن هستند. اینها هیچ چیز از منش و اخلاق را به بازیکن یاد نمیدهند. این مدارس اگر هم فوتبالیست درست کنند، از نظر اخلاقی فاجعه درست خواهند کرد. به نظرم مدارس فوتبال آیندهنگر نیستند. اگر همین مدرسهها به جای شهریه گرفتن روی چند بازیکن نونهال با استعداد سرمایهگذاری کنند، از میان آنها پنج بازیکن خوب که در بیاید میتواند حیات آن مدرسه فوتبال را تامین کند.
فوتبال دست آدمهایی است که این کاره نیستند
وی گفت:باید برویم سراغ آدمهایی که در این کار خاک خوردهاند، آنهایی که با فوتبال عجین بودند. چرا قدیمیهای فوتبال بیرون گود هستند؟ دلیل مشخص است زیرا به آنها بی احترامی شده است. واقعا شما به عنوان یک رسانه نوشتاری پیشنهاد بدهید که این بچههای قدیمی را جمع کنند و نظرشان را بخواهند. مشکل این است که فوتبال ما دست آدمهایی است که اصلا این کاره نیستند. آنها پیشکسوتان خاک خورده که درد فوتبال را میدانند، درک نمیکنند. آدمهای کوچک را برای کارهای بزرگ انتخاب میکنند و مشخص است که آن آدم کوچک چون بدون زحمت و خیلی راحت به آن سمت در فوتبال رسیده نمیتواند درست کار کند. این موضوع در مورد تیمملی هم صدق میکند و بازیکنی که با یک بازی به تیمملی میرود، نمیداند چه پیراهن با ارزشی را پوشیده است.
بیاعتنایی پرسپولیس و فولاد به جاسمیان جگرم را سوزاند
سلامات در ادامه نیز با اشاره به درگذشت حمید جاسمیان، گفت: بی اعتنایی به اولین کاپیتان تیم پرسپولیس و پیشکسوت فوتبال خوزستان، از سوی باشگاههای پرسپولیس و فولاد در جریان لیگ قهرمانان آسیا جگرم را سوزاند زیرا از مرحوم جاسمیان یادی نکردند. باشگاهها فقط نام فرهنگی را یدک میکشند. من مدیران فعلی باشگاههای فولاد خوزستان و پرسپولیس تهران را نمیشناسم و از دور اسمشان را شنیدم ولی این آقایان باید این مسائل را رعایت کنند، چرا که هر باشگاه با تاریخش اعتبار دارد. اعتبار یک باشگاه، اول پیشکسوتان آن باشگاه هستند. باشگاههای ورزشی که لقب فرهنگی را یدک میکشند باید کوشا باشند تا برای جوانان سر لوحه و الگویی مناسب باشند. متاسفانه ورزش ما به قهقرا رفته و اگر مدیران ورزشی به پیشکسوتان نگاهی نیندازند و تا زنده هستند آنها را درنیابند، نمیتوان آینده خوبی را برای ورزش در بعد فرهنگی تصور کرد.
حضور غیربومیها یعنی مرگ فوتبال خوزستان
وی در ادامه نیز درباره فوتبال خوزستان، عنوان کرد: همه ایران حسرت فوتبال خوزستان را میخورند زیرا دارای سه تیم در لیگ برتر، دو تیم در لیگ یک و چهار تیم در لیگ دو و تیمهای بسیار در لیگهای پایه است اما وقتی تیمملی ایران در جام جهانی شرکت کرد، به جز شجاعی و منتظری که سالها است از بدنه فوتبال خوزستان جدا هستند، بازیکن خوزستانی دیگری در تیم وجود نداشت. وقتی بر اساس آمار میبینیم، بیش از ۹۰ بازیکن غیربومی به همراه تیمهای خوزستانی در لیگهای مختلف کشوری حضور دارند، این یعنی فاجعه و مرگ فوتبال خوزستان.
فوتبال خوزستان از این بهتر نمیشود
این پیشکسوت فوتبال افزود: هر ساله چند بازیکن جوان و نوجوان غیربومی را به هتلهای شهر میآورند و با آنها قراردادهای میلیونی میبندند و هزینه زیادی صرف بازیکنان غیربومی میکنند ولی بچههای حاشیه شهر از جمله حصیرآباد، کوت عبدالله، عین ۲، لشکر آباد و ... با هزار و یک امید به دنبال توپ میدوند و دست آخر هم به جایی نمیرسند. وقتی شرایط این است، فوتبال خوزستان از این بهتر نمیشود. آیا نمیشود به جای میزبانی و وارد کردن بازیکنان درجه چندمی غیربومی، روی استعدادهای نهفته استان کار کرد؟ در سالهای گذشته شهرهای محرومی چون هویزه، سوسنگرد، رامهرمز، مسجدسلیمان، هفتکل و ... صادر کننده بازیکنان زیادی بودند، حتی در ردههای ملی از این شهرها بازیکن داشتیم اما ببینید که وضعیت فوتبال در آن شهرها چگونه است. حالا نیز برای پیشرفت باید از همان شهرها شروع کنیم. فوتبال خوزستان معدن استعداد است اما از استعدادهای آن استفاده لازم نمیشود و باید ببینیم ایراد کار کجاست. به نظرم مشکل اصلی این است که استعدادیاب نداریم.
وی در پایان نیز تاکید کرد: اگر میخواهیم ورزش پیشرفت کند باید اهداف آن مشخص شود. هدف همان خواسته است. برنامهریزی، تدارکات، امکانات، سازماندهی، همدلی، تلاش و پیگیری ابزار رسیدن به هدف است و بعد از آن هم هدف باید آنالیز شود. بیهدف بودن یعنی هرز رفتن. در این مملکت نیز پول، سرمایه، تخصص، نیروی انسانی، منابع ، الگو و ... داریم و فقط باید بتوانیم سازندگی کنیم. باید ببینیم دیگران مسیر موفقیت را چگونه طی کردهاند و ما آن گونه باشیم.
انتهای پیام
نظرات