این جمله بسیاری از معلم هایی است که یکباره و بدون هیچ آمادگی از کلاسهای درس مدرسه به کلاسهای درس در فضای مجازی کوچ کردند و معتقدند هیچکس نمیداند در این مدت چه آسیبی به معلمان وارد شده است؛ از فشار روحی که آنان را آزار میدهد تا مشکلات جسمی مثل گردندرد و ضعیفشدن چشمهایشان.
«ماهسلطان سیفیپور» معلم یکی از مدارس دولتی تهران است. ۲۹ سالی میشود که تدریس میکند و ۲۳ سال معلم کلاس اول بوده است. بعد از این همه سال تجربه، زمانی که تدریس مجازی و آنلاین اجباری میشود، استرس رهایش نمیکرده و تا امروز هم همراهش بوده است. مدام با خودش در جنگ بوده که «آیا امروز میتوانم درس را طوری منتقل کنم که شاگردم به درستی دریافت کند یا نه؟»
او به ایسنا میگوید: «در این مدت همه رسانهها به معایبی که کلاسهای آنلاین برای دانشآموزان داشته یا به افسردگی آنان پرداختند اما هیچکس به اینکه در این یک سال چه آسیبی به معلمان وارد شد، نپرداخت و این موضوع برای ما ناراحتکننده بود. کسی نمیتواند درک کند معلمی که چند ساعت گوشی تلفن دستش است و گردن و دستش به سوزش میافتد یعنی چه. کسی نمیتواند درک کند چشمان ما معلمها در این مدت چه آسیبی دیده. خودِ من منتظرم بعد از پایان سال تحصیلی و زمانی که وقت آزاد بیشتری پیدا میکنم برای معاینه چشمم به پزشک مراجعه کنم. در این مدت دچار استرس زیادی شدم فقط به خاطر اینکه آیا میتوانم این سال تحصیلی را با موفقیت به پایان برسانم یا نه. حتی در این مدت که همه درگیر کرونا شدند و کلاسهای درس به صورت آنلاین و مجازی برگزار شد، والدین هم متوجه اهمیت و زحمت معلمها شدند. زمانی که سر کلاس درس حاضر میشدیم همه چیز خوب پیش میرفت اما در کلاسهای آنلاین باید سعی کنیم کنترل کلاس از دستمان خارج نشود یا فرزندان خودمان سر و صدا نکنند. کسی متوجه نشد در این مدت معلمها چه روزهای سخت و پراسترسی را پشت سر گذاشتند. برگزاری کلاسها به صورت آنلاین و مجازی مشکلات جسمی و روحی بسیاری برای معلمان به وجود آورد.»
این معلم با بیان اینکه تدریس در فضای مجازی واقعا دشوار است، ادامه میدهد: «گرچه دیگر بعد از گذشت یک سال، چم و خم کار دستمان آمده اما از صبح که بیدار میشوم تا ۸ شب مجبورم به صورت مداوم به گوشی تلفنم نگاه کنم؛ یا کار تدریس را پیش ببرم یا تولید محتوا برای جلسه بعد داشته باشم. کلاس درس تا ساعت یک و نیم بعد از ظهر برقرار است. بعد از پایان کلاس هم باید مطالب روز بعد را آماده کنم. دو ساعتِ آخر شب هم بررسی تکالیف دانشآموزان وقتم را میگیرد. به عبارتی همه زندگی من در دوران کرونا، تولید محتوا، تدریس و بررسی تکالیف بچهها شده است. در حالی که قبل از کرونا ساعت کاری ما معلمان مشخص بود و هر کاری داشتیم در مدرسه انجام میدادیم و تنها طرح سوال یا نمرهدادن به برگههای امتحانی دانشآموزان میماند. اما در مدتی که درگیر کلاسهای مجازی شدم حتی یک لحظه هم استرس رهایم نکرده؛ استرس اینکه دانشآموز مفهوم را به خوبی درک میکند یا نه یا آیا مطالبی که مطرح میکنم برای او قابل هضم است یا نه؟»
سیفیپور معتقد است: «سالهای قبل سعی میکردیم با توجه به حضوریبودن کلاسها، دانشآموزان مهارت اجتماعی، یادگیری بالا، ارتباط با یکدیگر یا بسیاری از جوانب دیگر را هم یاد بگیرند. در حال حاضر هم در فضای مجازی با پخش کلیپهایی سعی میکنیم همان موارد را هم منتقل کنیم اما در کلاس حضوری شرایط خیلی متفاوتتر است. در فضای مجازی و تدریس در مقطع اول ابتدایی بیشتر روی یادگیری بویژه درسهای فارسی و ریاضی تاکید میشود.»
او به استرس اولیای دانشآموزان بویژه مادرها نیز در دوران کرونا اشاره میکند: «در این مدت بسیاری از والدین به دلیل کرونا شغلشان را از دست دادهاند و این موضوع را به من منتقل کردند. به همین دلیل مجبور بودند برخورد پرخاشگرانهای با فرزندانشان داشته باشند و از من کمک میخواستند. گاهی اوقات هم متوجه میشدم که دانشآموز در کارگاه پدرش سر کلاس حاضر میشود. از طرفی برخی از خانوادهها توانایی تامین تبلت یا موبایل برای فرزندشان را ندارند و دانشآموز مجبور است از گوشی همراه مادر یا پدرش استفاده کند.»
این معلم معتقد است: «امتحانات باید به صورت مجازی برگزار شود زیرا سلامتی دانشآموزان در درجه اول قرار دارد. از طرفی تمام این مدت کلاسها به صورت آنلاین برگزار شده و اگر امتحانات به صورت حضوری برگزار شود، در حق دانشآموزان ظلم میشود. همان طور که آموزش آنلاین بوده، امتحانات هم باید آنلاین باشد.»
سیفیپور به بخشنامههای آموزش پرورش هم اشاره میکند: «در این مدت، دستور اجرا و لغو بخشنامههای دست و پاگیر زیادی به ما داده میشد و همین امر استرس زیادی به معلمها تحمیل کرد. آرزوی همه معلمان این است که دانشآموزان در سالی که گذشت موفقیت کسب کنند و آموزشی که به آنها داده شده ثمربخش باشد.»
«صبا عوایدی» در مدرسه غیرانتفاعی تدریس میکند و سومین سال کاریاش را پشت سر میگذارد. او معلم کلاس اول ابتدایی است و از اینکه مجبور شدند بعد از شیوع ویروس کرونا به یکباره وارد فضای ناشناختهای به اسم کلاس آنلاین شوند حس خوبی ندارد چرا که هیچکس از معلم گرفته تا والدین و دانشآموزان آمادگی چنین امری را نداشتند.
او یکی از سختترین قسمتهای کار برای معلمها در دوران کرونا را تولید محتوا و بستههای آموزشی میداند: «پیش از این دانشآموزان را پنج روز در هفته در مدرسه میدیدیم اما به یکباره وارد فضایی شدیم که حضور در آن دشوار بود و روش یادگیری و سر کلاس حاضر شدن تغییر کرد. گرچه امسال فضا کمی بهتر شد. از طرفی یکی از سختترین قسمتهای کار برای معلمها تولید محتوا و بستههای آموزشی بود بدون اینکه در این زمینه آموزشی دیده باشند. در مدرسهای که من مشغول به کار هستم روش آموزش به شکل بازی، گفتوگو و پروژهمحور است. یعنی دانشآموزان از یکدیگر یاد میگیرند و هر کدام بر اساس آنچه که میدانند مبحث بعدی را میچینند و پیش میروند. در حالی که برگزاری کلاسهای آنلاین این فرصتها را از ما گرفت. از طرفی بستر کلاسهای آنلاین کشش لازم را ندارد و زمانی که سه دانشآموز همزمان شروع به صحبت میکنند، دانشآموزان دیگر متوجه صدای هم نمیشوند و معلم مجبور است مرتب به دانشآموزان بگوید چه کسی صحبت کند و چه کسی ساکت باشد. همین موضوع، فضای گفتوگومحور را از ما گرفت.»
این معلم به اپلیکیشنهای ساخت ویدئو هم اشاره میکند: «اپلیکیشنهای ساخت ویدئو و کلیپهای آموزشی نیاز به آموزش داشتند در حالی که چنین فرصتی از معلمها گرفته شد و آنان مجبور بودند به شکل آزمون و خطا آنقدر با این ابزار کار کنند تا بتوانند نحوه استفاده از آنها را یاد بگیرند و ویدئویی بسازند که مورد پسند دانشآموزان هم قرار بگیرد. از طرفی مدیریت زمان نقش پررنگی در زندگی ما معلمها پیدا کرد. به عنوان مثال برای من که هم مادر هستم و هم یک معلم، رسیدگی به مسائل فرزندانم در حین تدریس آنلاین کار بسیار دشواری بود. مدیریت چنین فضایی خودش هنر میخواهد. همچنین کلاسهای آنلاین مستلزم این است که انرژی زیادی صرف کنیم بویژه مقطع اول ابتدایی که دوره سرنوشتسازی محسوب میشود و سالی است که باید مفاهیم برای دانشآموزان به خوبی جا بیفتد. من حتی مجبور بودم خط و روش نوشتن دانشآموزان را به صورت مجازی چک کنم و باید متوجه میشدم دانشآموز نوشتن و شکل حروف را از کجا شروع کرده و طبیعتا همه این موارد سختی کار را دو چندان میکرد.»
نکته دیگری که والدین و معلمها از آن صحبت میکردند و برایشان آزاردهنده بود، خستهشدن دانشآموزان سرِ کلاسهای آنلاین بود. عوایدی هم به این موضوع اشاره میکند: «سر کلاس نگه داشتن دانشآموزان بویژه در ابتدای سال واقعا سخت بود و آنان کلاس را ترک میکردند اما کمکم هر چه پیش رفتیم این موضوع هم بهتر شد و امیدوارم از نظر کیفیت هم استانداردهایی که ما میخواستیم به همراه داشته باشد. از طرفی دانشآموزان بیشتر از ما کلافه شدند چون نمیتوانستند دوستانشان را ببینند یا آن طور که باید با آنان تعامل داشته باشند. خانوادهها هم در قامت یک معلم مجبور بودند در کنار فرزندانشان باشند تا کار پیش برود.»
حتی والدین، دانشآموزان و معلمها از نظر فرهنگی هم آمادگی حضور در کلاسهای آنلاین را نداشتند. او درباره تجربههایش در این زمینه به ایسنا میگوید: «دانشآموزان از فضای خانه در مدرسه حاضر میشوند و فضایی برای نشستن سر کلاس ندارند. به عبارتی به نظر میرسد کلاس درسشان در خانه به رسمیت شناخته نشده است. برای مثال یکی از بچهها در تختخواب و به صورت خوابیده در کلاس حاضر میشود و دانشآموزان دیگر می گویند چرا فلان شخص این چنین است؟ این کار رسمیت کلاس را زیر سوال میبرد. اینکه در یک خانواده، یک دانشآموز تا چه اندازه به رسمیت شناخته میشود روی فعالیت کلاسی و فضای کلاس هم تاثیر میگذارد. از طرفی گاهی پیش آمده وقتی دانشآموز در حال پاسخگویی سر کلاس بوده یکی از اعضای خانوادهاش در حال صحبتکردن بوده که محتویات آن برای فضای کلاس مناسب نبوده. یا یکی از اعضای خانواده با پوشش نامناسبی از پشت سر دانشآموز رد شده که منظره جالبی نداشته. اینکه هر کس در خانهاش به هر شکلی زندگی میکند به خودش مربوط است اما اگر قرار باشد این نوع پوشش به فضای کلاس منتقل شود پاسخگویی به چنین اتفاقی به عهده ماست. بارها پیش آمده که در اینباره به دانشآموز یا والدین تذکر دهیم و گاهی پیش آمده که دانشآموز جواب داده «آخه من جایی ندارم که بخوام بشینم». اما به هر حال ما همیشه سعی کردیم همراه خانوادهها باشیم.»
با این حال این معلم به کلاسهای آنلاین خوشبین است: «این کلاسها در کنار همه سختیهایی که داشت، مزایایی را به همراه داشت و دانشآموزان در این بین مهارتهای بسیاری یاد گرفتند و با فضای مجازی دوست شدند. روش تحقیق و جستوجو کردن را یاد گرفتند اما به هر حال چنین فضایی حرکت روی شمشیر دو لبه است و لبه ضرر آن بیشتر از لبه سودش است اما من خوشبینم زیرا همین فضا اعتماد به نفس بهتری نسبت به قبل به دانشآموزان داد. مثلا آنان در حین آموزش تایپکردن را تمرین میکردند که این خودش یک مهارت است و قطعا در آینده کمکشان میکند.»
«مهسا مهدوی» معلم طرح خرید خدمات آموزشی است: «ما معلمهای طرح خرید خدمات آموزشی از نعمت اینترنت رایگان محرومیم. آنقدر از گوشیهای همراهمان کار کشیدهایم که مستهلک شده است. برنامه شاد هم که دردسرهای خودش و اختلال زیادی دارد و گوشیهایمان مرتب هنگ میکند. حتی بر خلاف معلمهای دیگر به جایی معرفی نمیشویم که بتوانیم به صورت اقساط گوشی بخریم. اما از حق نگذریم حقوقهایمان اخیرا نسبت به قبل خیلی بهتر شده است. پیش از این، ماهانه یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان دریافت میکردم اما حالا حقوقم به سه میلیون تومان رسیده است. سال گذشته بیمه پارهوقت بودم و امسال بیمه تماموقت شدهام.»
او معتقد است: «تدریس در فضای مجازی مزیتها و معایب خودش را دارد. برای مثال ما در تدریس مجازی شناخت کمتری نسبت به وضعیت درسی دانشآموزان پیدا میکنیم زیرا وقتی از دانشآموز درس میپرسیم والدین دخالت زیادی بویژه در پاسخگویی درس ریاضی میکنند. در واقع بسیاری از خانوادهها با معلمها صادق نیستند و فکر میکنند همه چیز در نمرهای که فرزندشان کسب میکند، خلاصه میشود. از طرفی دانشآموزان هم برای انجام هر کاری سرچ میکنند و جواب را به معلم ارائه میدهند.»
این معلم ترجیح میدهد مدارس باز بود تا به صورت فیزیکی سر کلاس حاضر شود چرا که معایب تدریس آنلاین بیشتر از مزایای آن است: «به نظر من کلاسهای غیرحضوری برای آموزش کشور آسیبزننده است و بهتر است هر چه زودتر مدارس باز شوند. گاهی میگویند خوش به حال شما معلمها که خانه هستید. درست، اما مسائل دیگر را نمی بینند. مثلا چشمان من ضعیفتر از قبل شده است و هر بار که جلسهای در مدرسه برگزار میشود و همکارانم را از نزدیک میبینم متوجه میشوم چند نفر از آنان به تازگی عینکی شدهاند. اگر در مدرسه میتوانستیم یک فصل درس ریاضی را طی یک هفته تمام کنیم باید در فضای مجازی زمان بیشتری برای آن بگذاریم تا دانشآموزان متوجه مبحث شوند. در پایه ابتدایی دستورزی در یادگیری نقش پررنگی دارد و من مجبورم ویدئویی از این کار تهیه کنم و آن را برای دانشآموزان بفرستم اما اینکه آنان این کار را انجام دهند یا ندهند خودش هم جای سوال است. زمان تدریس در فضای مجازی هم کم است زیرا دانشآموزان بعد از مدتی خسته میشوند و درصد یادگیریشان پایین میآید و اصلا حوصله ندارند به درس گوش دهند. همچنین دانشآموزان امکانات یکسانی برای کلاسهای آنلاین ندارند. من دانشآموزی دارم که همراه برادرش از یک گوشی استفاده میکند و زمانی که از او میپرسم چرا آنلاین نشدی جواب میدهد گوشی دست برادرم بود. این مشکل، زیاد در بین خانوادهها دیده میشود. اگر دولت تصمیم گرفت کلاسها به شیوه مجازی ادامه پیدا کند باید فکری برای این موضوع و اینترنت معلمها و دانشآموزان کند.»
مهدوی معتقد است: «اگر برای برگزاری حضوری امتحانات، واکسیناسیون معلمها را انجام میدادند بهتر بود امتحانات یکسری درسها مثل ریاضی و علوم به صورت حضوری برگزار شود تا ما معلمها در کنار دانشآموز باشیم و توضیحاتی برای سوالهای مطرحشده روی برگه امتحانی بدهیم. اما تا حالا چیزی درباره واکسیناسیون معلمها به ما گفته نشده و اگر قرار هم شود این کار را انجام دهند مثل همیشه ما معلمهای طرح خرید خدمات آموزش ته صف هستیم.»
انتهای پیام
نظرات