نخل، يک اسکلت چوبي اتاق مانندي است كه در نخستين دهه محرم و بيشتر در دو سه روز پيش از تاسوعا ميبندند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) - منطقه يزد، نخل، يک اسکلت چوبي اتاق مانندي است که در ايام عزاداري دهه اول محرم و در آستانه روز عاشورا به وسيله پارچههاي الوان، آينه، چراغ، شيشههاي رنگي، چوب، فلز و امثال آن تزيين ميشود و در مراسم روز عاشورا، آن را از مکاني به مکان اصلي اجراي مراسم عزاداري حمل ميکنند و اين حمل، همراه با عزاداري و نوحهخواني و شور و شيون است.
به عبارت ديگر نخل حجله مانندي است که از چوب ميسازند و با انواع شالهاي ابريشمين رنگارنگ و پارچههاي قيمتي و آينه و چراغ و غيره آرايش ميدهند و به گل و سبزه ميآرايند و در روز عاشورا آن را به محلي که مراسم روضهخواني و تعزيه برپاست ميبرند.
نخل را يک شبيهسازي به تابوت ميدانند. در باب ناميدن اين شيء بدين نام بايد گفت ظاهرا اشکال قديمي نخل بدين صورت بوده که از چوب و برگ درخت خرما ساخته ميشده است. نخل در زبان فارسي به معناي درخت خرما، چوب، نوعي از زيورآلات و قدو قامت آمده است.
در لغت نامه دهخدا آمده است که نخل يعني تابوت بزرگ و بلندي که بر آن خنجر و شمشير و پارچههاي قيمتي و آينهها بسته شده است و روز عاشورا به عنوان تابوت امام حسين (ع) حرکت داده ميشود و چون شبيه درخت خرما ساخته ميشود نخل گفته است. در بياني ديگر «نخل، کاهوگ حسين (ع) که در سوگواري حسين بن علي پيشاپيش گروه سوگواران و سينه زنان ميبرند»
نخل در مناطق مختلف از نظر بزرگي متفاوت است اما به هر حال حمل آن به نيروي چند ده مرد قوي نياز دارد.
واژه نخل هم به اسکلت عريان و چوبي نخل گفته ميشود و هم براي ناميدن آن در حالت تزيين شده و پوشيده استفاده ميشود اما در اين دو حالت بار معنايي و فرهنگي آن متفاوت است. تزيين و آرايش نخل، به «نخل بستن» تعبير ميشود و نخل بستن را چنين تعبير کردهاند: «نخل محرم يا نخل عزا يا نخل تابوت را تزيين کردن و آراستن، نخل کسي را بستن، نخل عزاي کسي را بستن»
متصدي بستن نخل را «نخل بند» ميگويند چنان كه از نخلبند به «آراينده کاهوگ حسين عليهالسلام» تعبير شدهاست. باور بيشتر مردم چنين است که نخل نمادي از تابوت امام حسين(ع) است. امروزه هم در بعضي مناطق مانند بخشهايي از خوزستان گاهي براي مرده جوان، تابوت را شبيه به نخل ميسازند.
هنوز هم در ايران بويژه در بعضي از مناطق، تابوت افراد بزرگ و مشهور و صاحب نام همچون مراجع تقليد و علما و روحانيون بزرگ را به شکل تابوت خيلي بزرگ و تقريبا شبيه نخل ميسازند و سقف آن را به صورت يک تابوت خيلي بزرگ و تقريبا شبيه نخل ميسازند و سقف آن بصورت يک خط شکسته است.
مردمان منطقهاي که داراي نخل هستند، همواره نسبت به ساختن نخل جديد اکراه داشتهاند و فقط زماني به اين کار مبادرت کردهاند که نخل قديمي يا بر اثر حادثهاي چون آتشسوزي از بين رفته و يا در اثر استفاده طولاني و استهلاک شديد، بسيار فرسوده و غير قابل تعمير شدهاست.
مورفولوژي نخل در يزد
فرم نخل به مهارت و ممارست استادكارهاي نجار بستگي دارد و ساختمان نخل به كوچكي يا بزرگي سفارش و نوع چوب آن مربوط است. معمولاً پايه نخل از تنه درخت گردو ساخته ميشود كه تحمل بيشتري در برابر سرما و وزن و اسكلت دارد و ساختمان نخل معمولاً از چوب درخت سپيدار يا چنار تهيه ميشود. براي اتصال قطعات مختلف به يكديگر از گل ميخهاي آهني نسبتاً درشت و محكم استفاده ميشود.
در اطراف نخل، تير و تيركهاي چوبي ضخيم و محكمي بطور عمودي قرار گرفته است تا مردم بتوانند به زير آن رفته و نخل را به گردش در آورند. ضمناً چنانچه در حال حركت دادن نخل، تعادل حاملين به هم بخورد تيركهاي چوبي باعث ميشود تا نخل واژگون نشود.
نخلبندي يا نخلآرايي
نخل را در نخستين دهه محرم و بيشتر در دو سه روز پيش از تاسوعا ميبندند. بستن و آرايش نخل يك تا چند روز طول ميكشد. طول زمان نخلآرايي بستگي به كوچك و بزرگ بودن نخل، مقدار اشياء و لوازم و زيورهاي تزييني و بالاخره نوع و شكل آذينبندي دارد. نخلهاي ساده و كوچك را يك روزه و نخلهاي بزرگ و پر تزيين را چند روزه و معمولاً از پنجم تا نهم محرم، سياهپوش و آذينبندي ميكنند.
كسي كه نخل را ميبندد و تزئين ميكند از كار آزمودگي و مهارت بسيار فراواني برخوردار است، اين فرد را اصطلاحاً «نخل بند»، «نخل پيوند»، «نخل آرا» و در بسياري از جاهاي ايران «بابا» يا «باباي نخل» يا «نخلي» مينامند.
نخلبند را در سياهپوش كردن و آذين بستن نخل، چند تن كمك ميكنند. نخلبندان و نخلآرايان و دستيارانشان نخلهاي محلّه يا شهر خود را به قصد و نيت تبرك و تيمن ميبندند و تزيين ميكنند در برخي از نقاط ايران مانند ابيانه، كار نخلآرايي و نگهداري اشياي تزييني نخل اختصاص به يك خانواده معين دارد و اين فيض مقدس، نسل اندر نسل از پدر به پسر رسيدهاست. آينه و آذينبندي كردن نخل از چند صد سال پيش در ايران معمول بوده است.
براي بستن نخل، نخست همه سطح آن را با پارچههاي سياه و سبز و طاق شال و ترمه ميپوشانند روي پوشش نخل را، به خصوص پوشش دو جبهه پيش و پس آن را، با شاخههاي گل و شمشاد و آينه و زيورهاي گوناگون آذينبندي ميكنند. چند قبضه جنگ افزار سرد، مانند شمشير، خنجر، دشنه، سپر و كلاهخود و چند فانوس، چراغ لاله يا شمع و چند بيرق كوچك و بزرگ نيز بر روي پوشش نخل نصب ميكنند و به آن چند شمايل از ائمه ميآويزند.
گاهي روي نخل يك دستار سبز و شال كمر و ردايي به نشانه پوشاك امام ميگذارند. براي دور كردن زخم چشم و چشم بد از نخل بر آن «نظر قرباني » و «چهل بسمالله» ميآويزند. زنگي هم از سقف آن آويزان ميكنند. به هنگام حمل نخل زنگ را به صدا در ميآوردند تا نخلكشان و افراد دسته با شنيدن صداي زنگ صلوات بفرستند.
کارکردهاي فرهنگي و اجتماعي نخل و نخلگرداني
در چارچوب فرهنگ سنتي مردم يزد، نخلهايي که متعلق به واحدهاي اجتماعي محلات و شهرها بودهاند، علاوه بر جنبههاي قومي، مذهبي آن، مظهري از تشخص اجتماعي و وحدت آييني مردم يک شهر و جمعيت يک محله از شهر در دوره معيني از زندگي اجتماعي و فرهنگي به شمار ميرفته است. هنوز هم اين ويژگي در جوامع مورد بحث کم و بيش وجود دارد.
نخل هر شهر و يا محله نماد و نشانه يکپارچگي آن جامعه است و رسم نبوده است که در ميدانهاي کوچک محل، نخل ديگري بسازند؛ مگر اينکه آن شهر يا محله براي خود هويت مستقلي کسب کرده باشد. نخلهاي محلات و شهرها، معمولاً در عموميترين مکان محله يعني ميدانها يا حسينيهها جاي دارند و همواره در معرض ديد و در ارتباط با آحاد مردم است.
نخلها مخصوصاً در گذشته، در يک روند همياريهاي گوناگون مردم آبادي ساخته و آماده ميشد؛ کمکهاي مالي از محل نذر و نيازهاي مردم فراهم ميگرديد و چوبهاي مورد نياز آن را با همکاري مردم از مبدا تا ميدان آبادي ميآوردند.
در منطقه يزد چون غالبا نخلها را در اندازهاي بزرگ ميسازند، گاهي براي ساختن يک نخل، بيش از پنجاه درخت لازم ميآمد که فراهم کردن آن کار آساني نبود و معمولاً اين کار با هماهنگي و همياري مردم محل يا آبادي انجام ميشد.