حبیب‌الله بهرامی: بسیاری از شعرها مردم‌گریز و بی‌هویت‌اند

حبیب‌الله بهرامی معتقد است: بسیاری از شعرها مردم‌گریز و بی‌هویت‌اند.

اين شاعر و  روزنامه‌نگار به خبرنگار ايسنا در خوزستان گفت: اگر رویدادی که اتفاق می‌افتد، شاعری را متاثر کند و آرام و قرار از او بگیرد، شعر به دنیا می‌آید چراکه شاعر ناخودآگاه و بعضی وقت‌ها هم خودآگاه به سرودن شعر مشغول می‌شود.

بهرامي در عين حال باور دارد: اين رويدادها رویدادهایی است که شاعر را به تفکر وادارد كند و او را متاثر سازد نه وقایعی که او را شاد و مسرور کند چراکه در این مواقع نه الهامی به شاعر می‌رسد و نه از این وقایع شادی‌بخش الهام می‌گیرد که شعر بخواهد به سراغش بیاید و او را وادار به سرودن کند.

او خاطرنشان كرد: شعر زاییده ذهنی فکور، حساس، خیال‌انگیز و خلاق است؛ تفکری متعهدانه که با درد و غم و رنج آدمیان و حتي حیوانات و گیاهان آشنا باشد. شاعر، وقتی از چیزی متاثر می‌شود چشمه دل و جانش می‌جوشد و کلمه‌هایی بر زبانش جاری می‌شود که با در کنار هم قرار دادن این واژه‌های شور انگیز ،که با عنصر خیال نیز عجین شده است، شعر را به دنیا می‌آورد. شعری هم که از دل بر آید لاجرم بر دل خواهد نشست. آیا شما تا به حال دیده‌اید که شاعر از چیزی خوشش بیاید یا او را خوش حال سازد و آن گاه از ذهن و فکر بشاش و شادش شعری متولد شود؟

بهرامي بيان كرد: اگرچه در این دنیا چیزهایی که انسان‌ها را شاد کنند کم نیستند؛ شاعر جماعت ـ و نه متشاعر! ـ اگر در مواجهه با رویدادی شادگونه و فداکارانه متاثر هم بشود، شعری که مضمونی طرب‌انگیز داشته باشد، نخواهد سرود . اگر هم تحت تاثیر قرار گیرد و شعری بسراید، این شعر مضمون و تفکری غم‌انگیز و تکان‌دهنده خواهد داشت و نه طرب‌انگیز و شادی بخش مگر این که توسط متشاعران سروده شود؛ متشاعرانی که هر وقت بی‌کار باشند و هکذا حال و حوصله‌اي به سراغ چیدن واژه‌ها در کنار هم مي‌روند و سروده‌ای مجسمه‌گونه مي‌سازند که در این صورت این سروده کوششی خواهد بود و نه جوششی!

او گفت: متاسفانه مدت زیادی است که شعر بسیاری از جوانان و حتي غیرجوان‌های کشورمان کوششی و بی‌روح و بی‌تاثیر شده و به وادی بی‌هویتی قدم گذاشته و مردم‌گریز شده است. این باصطلاح شاعران با این گونه سروده‌های کوششی که ترجمان تقلیدی و ضعیف و بی‌نغز شعرهای شاعران خارجی است به خیال بی‌خیال خود می‌خواهند که نوآوری کنند و یک شبه هم  ره صد ساله بروند. متشاعرانی که با شاعران کهن ما نه آشنایند و نه دیوان‌های آنان را نگاه کرده‌اند چه رسد به این که بخواهند در این دیوان‌ها سیر و سیاحت و تدبر و تفکر کنند.

اين روزنامه‌نگار ابراز اميدواري كرد که اوضاع و احوال روزگار شعر و ادب ما به گونه‌ای رقم بخورد که هیچ غمی بر دل‌ها و لب‌ها ننشیند و خاطر همه انسان‌ها از جمله شاعران سبز، شاد و نورانی باشد تا اگر هم شعری سروده شد، ضمن جوششی بودن حزن‌انگیز نباشد تا این مصراع حضرت حافط را كه "کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد" تداعی نکند و در عوض بتوان به دستور او که می‌فرماید: "به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن" عمل كرد.

  • پنجشنبه/ ۲۰ خرداد ۱۳۸۹ / ۱۲:۱۹
  • دسته‌بندی: خوزستان
  • کد خبر: khouzestan-993
  • خبرنگار :