هشتم بهمن 1366 شهید « هلتی» به ایلام آبرو بخشید.
«جلال میرزابیگی» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه ایلام، از شبی گفت که تلاش رزمندگان دل امام خمینی(ره) را شاد کرد.
وی با ارسال این مطلب به ایسنا، آن شب را این گونه توصیف کرده است.
شهید مرتضی ساده میری (هلتی) از جمله رزمندگان و فرماندهانی بود که در کوران جنگ مصداق کامل مجاهدفی سببلالله بود.
همانکه در روزها و شبهای سخت عملیات آرامبخش قلوب بسیجیان و جوانانی بود که برای پیروزی درماموریت به رشادتها و شجاعتهای مرتضی دلبسته بودند.
هشتم بهمنماه 1366 از گروهان رزمی مخابرات لشگر 11 حضرت امیر برای تکمیل سازمان رزم مخابرات گردان 502 امام حسین (ع) و شرکت در عملیات ایذایی گردان در محور «ابزیادی» مأموریت یافتم.
برای اولین بار از نزدیک با شهید مرتضی ساده میری آشنا شدم ،پوشش لباس رزم و محاسن بلندش ،اراده پولادین و ایمان مستحکم مرتضی مصداق ایه شریفهی
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ(آیه 4 سوره صف) بود.
ناهار آن روز برابر روال همیشگی چلومرغ بود، یکی از نشانههای فرارسیدن شب عملیات پخت چلومرغ و تقسیم آن بین نیروهای عملکننده بود .
شاید برای نسل دهههای هفتاد و هشتاد با وفور نعمتهای الهی این موضوع که پخت ناهار مرغ مخصوص شبهای عملیات بوده است کمی غیرقابلتصور باشد.
اگر ذهنم یاری کند به نظرم توجیه قبل از حرکت بهسوی نقطه رهایی در باغ کشاورزی مهران بود.
سردار محتاج رئیس ستاد کل سپاه برای نیروها سخنرانی کرد.
از بین سخنان سردار محتاج یک جمله اساسی و مهم که همیشه در ذهنم باقیمانده این بود که به بچههای گردان تأکید کرد: «درتماس تلفنی اقای محسن رضایی به ایشان گفتهاند که حضرت امام خمینی فرموده است تا نتیجه عملیات رزمندگان ایلامی را دریافت نکند نخواهد خوابید و امام عزیز منتظر خبر پیروزی و فتح ظفر ایلامیان است.»
با آغاز تاریکی هوا نیروهای عملکننده با گذشتن از شیار دو انگشتی مخلوطکنیهای قلاویزان به سمت «ابزیادی» و محل استقرار نیروهای عراقی سرازیر و حرکت کردیم.
برابر برنامهریزی عملیاتی نیروهای عملکننده با عبور از منطقه حائل و دور زدن نیروهای عراقی ازدوم حور یکی از گردانهای پدافندی عراق را مورد تهاجم قرار داده و منهدم کردیم و پس از گرفتن اسیر وغنائم جنگی ،قبل از سپیده به مقرهای خود بازمیگشتیم.
در این عملیات مثل همیشه نقطه قوت وامید برای پیروزی درماموریت حضور سردار بی همتای جنگهای کوهستان مرتضی «ساده میری» فرمانده گروهان یکم بود که سختترین قسمت نبرد به ایشان واگذارشده بود.
بچههای تخریب معبر میدان مین را گشودند وباعبورازمعبر در ساعت سه بامداد از پشت سر مواضع عراقیها به انتظار فرمان آغاز عملیات نشستیم. آسمان مهتابی و روشن بود ،دریک اتفاق معجزه گونه ابرهای سیاه ماه را پوشاندند وامدادهای الهی عیناً به یاری بچهها آمد.
نفسها در سینه حبس بود ، عقربههای ساعت به 3 بامداد رسید ،از بلندیهای قلاویزان دستور آغاز عملیات صادر شد.
سرعت عمل و توانایی منحصربهفرد مرتضی ساده میری (هلتی) نیروهای تحت امرش باعث شد تا خطوط عراق در محور مرتضی برق اسا درهمشکسته شود و چنداسیر هم بگیرند حالا مرتضی ساده میری بردشمن مسلط شده بود.
اما در محور گروهان ما کار گره خورد ،باهوشیاری تیربارچی عراقی و حضور نیروهای کمکی دشمن ،ناچارا عقب نشستیم.
نیروهای گروهان که زیر آتش مستقیم دشمن قرارگرفته بود سراسیمه و آشفته به دنبال پیداکرده معبری بودیم تا راه بازگشت به قلاویزان راپیداکنیم.
بهصورت پراکنده به معبر میدان مین رسیدیم اینجا دیگر مجبور بودیم ستونی و منظم از آن گذر کنیم.
در ابتدای معبر برادر نعمان غلامی فرمانده محور عملیاتی که با یک سلاح کلاش ایستاده بود نیروها را به سکوت فراخواند.
اما در ان هنگام نعمان غلامی با صدای بلند گفت: « ای برادران ایلامی مگر نمیدانید و نشنیدید که امام خمینی منتظر فتح شماست ، اگر عقبنشینی کنید چه پاسخی به امام دارید، آیا نمیخواهید قلب امام را شاد کنید،آیا میخواهید مرتضی و نیروهایش را که بر دشمن مسلط شدهاند در محاصره قرار دهید.»
صحبتهای «نعمان غلامی» و جانفشانی و دلاوری سردار هلت «مرتضی ساده میری» عرق شرمساری را برپیشانی هایمان نشاند و بدون استثنا و با توکل برخدا و بخاطر لبیک به به فرمان امام و حفظ ابرو و مجد و عظمت مرزداران غیور وعشایر استان ایلام ، و جلوگیری از محاصره سردار هلتی و نیروهایش ،مجددا به دشمنی که در آمادگی قرارگرفته بود حمله ورشدیم.
مقاومت شدید تیربارچی دشمن باعث شد تا نیروهای خودی مجددا زمینگیر شوند ورسیدن به سنگرهای دشمن سخت شود.
تنها مسیر برای رسیدن به پیروزی خاموش شدن آتش تیربار عراقیها بود.
دران لحظات سخت و نفسگیر چیزی جز دود باروت و آتش نبود و سفیرگلولهها فضای منطقه را درمینوردید.
شهید شیرکول از بچههای رشید آبدانان باسینهخیز به سنگر تیربار دشمن نزدیک و با نارنجک دستی آن را منهدم و راه را برای تصرف سنگرهای دشمن وکانالهای ارتباطی ان هموار کرد.
با تصرف مواضع دشمن به یگان مرتضی ساده میری الحاق انجام پذیرفت و با دلاوری ،شجاعت و لایتمداری شهیدان والامقام مرتضی ساده میری وشیرکول خبر پیروزی بچه های گردان قبل از سپیده به سمع ونظرمبارک امام خمینی رسید .
«جلال میرزابیگی» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه ایلام، از شبی گفت که تلاش رزمندگان دل امام خمینی(ره) را شاد کرد.
وی با ارسال این مطلب به ایسنا، آن شب را این گونه توصیف کرده است.
شهید مرتضی ساده میری (هلتی) از جمله رزمندگان و فرماندهانی بود که در کوران جنگ مصداق کامل مجاهدفی سببلالله بود.
همانکه در روزها و شبهای سخت عملیات آرامبخش قلوب بسیجیان و جوانانی بود که برای پیروزی درماموریت به رشادتها و شجاعتهای مرتضی دلبسته بودند.
هشتم بهمنماه 1366 از گروهان رزمی مخابرات لشگر 11 حضرت امیر برای تکمیل سازمان رزم مخابرات گردان 502 امام حسین (ع) و شرکت در عملیات ایذایی گردان در محور «ابزیادی» مأموریت یافتم.
برای اولین بار از نزدیک با شهید مرتضی ساده میری آشنا شدم ،پوشش لباس رزم و محاسن بلندش ،اراده پولادین و ایمان مستحکم مرتضی مصداق ایه شریفهی
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَّرْصُوصٌ(آیه 4 سوره صف) بود.
ناهار آن روز برابر روال همیشگی چلومرغ بود، یکی از نشانههای فرارسیدن شب عملیات پخت چلومرغ و تقسیم آن بین نیروهای عملکننده بود .
شاید برای نسل دهههای هفتاد و هشتاد با وفور نعمتهای الهی این موضوع که پخت ناهار مرغ مخصوص شبهای عملیات بوده است کمی غیرقابلتصور باشد.
اگر ذهنم یاری کند به نظرم توجیه قبل از حرکت بهسوی نقطه رهایی در باغ کشاورزی مهران بود.
سردار محتاج رئیس ستاد کل سپاه برای نیروها سخنرانی کرد.
از بین سخنان سردار محتاج یک جمله اساسی و مهم که همیشه در ذهنم باقیمانده این بود که به بچههای گردان تأکید کرد: «درتماس تلفنی اقای محسن رضایی به ایشان گفتهاند که حضرت امام خمینی فرموده است تا نتیجه عملیات رزمندگان ایلامی را دریافت نکند نخواهد خوابید و امام عزیز منتظر خبر پیروزی و فتح ظفر ایلامیان است.»
با آغاز تاریکی هوا نیروهای عملکننده با گذشتن از شیار دو انگشتی مخلوطکنیهای قلاویزان به سمت «ابزیادی» و محل استقرار نیروهای عراقی سرازیر و حرکت کردیم.
برابر برنامهریزی عملیاتی نیروهای عملکننده با عبور از منطقه حائل و دور زدن نیروهای عراقی ازدوم حور یکی از گردانهای پدافندی عراق را مورد تهاجم قرار داده و منهدم کردیم و پس از گرفتن اسیر وغنائم جنگی ،قبل از سپیده به مقرهای خود بازمیگشتیم.
در این عملیات مثل همیشه نقطه قوت وامید برای پیروزی درماموریت حضور سردار بی همتای جنگهای کوهستان مرتضی «ساده میری» فرمانده گروهان یکم بود که سختترین قسمت نبرد به ایشان واگذارشده بود.
بچههای تخریب معبر میدان مین را گشودند وباعبورازمعبر در ساعت سه بامداد از پشت سر مواضع عراقیها به انتظار فرمان آغاز عملیات نشستیم. آسمان مهتابی و روشن بود ،دریک اتفاق معجزه گونه ابرهای سیاه ماه را پوشاندند وامدادهای الهی عیناً به یاری بچهها آمد.
نفسها در سینه حبس بود ، عقربههای ساعت به 3 بامداد رسید ،از بلندیهای قلاویزان دستور آغاز عملیات صادر شد.
سرعت عمل و توانایی منحصربهفرد مرتضی ساده میری (هلتی) نیروهای تحت امرش باعث شد تا خطوط عراق در محور مرتضی برق اسا درهمشکسته شود و چنداسیر هم بگیرند حالا مرتضی ساده میری بردشمن مسلط شده بود.
اما در محور گروهان ما کار گره خورد ،باهوشیاری تیربارچی عراقی و حضور نیروهای کمکی دشمن ،ناچارا عقب نشستیم.
نیروهای گروهان که زیر آتش مستقیم دشمن قرارگرفته بود سراسیمه و آشفته به دنبال پیداکرده معبری بودیم تا راه بازگشت به قلاویزان راپیداکنیم.
بهصورت پراکنده به معبر میدان مین رسیدیم اینجا دیگر مجبور بودیم ستونی و منظم از آن گذر کنیم.
در ابتدای معبر برادر نعمان غلامی فرمانده محور عملیاتی که با یک سلاح کلاش ایستاده بود نیروها را به سکوت فراخواند.
اما در ان هنگام نعمان غلامی با صدای بلند گفت: « ای برادران ایلامی مگر نمیدانید و نشنیدید که امام خمینی منتظر فتح شماست ، اگر عقبنشینی کنید چه پاسخی به امام دارید، آیا نمیخواهید قلب امام را شاد کنید،آیا میخواهید مرتضی و نیروهایش را که بر دشمن مسلط شدهاند در محاصره قرار دهید.»
صحبتهای «نعمان غلامی» و جانفشانی و دلاوری سردار هلت «مرتضی ساده میری» عرق شرمساری را برپیشانی هایمان نشاند و بدون استثنا و با توکل برخدا و بخاطر لبیک به به فرمان امام و حفظ ابرو و مجد و عظمت مرزداران غیور وعشایر استان ایلام ، و جلوگیری از محاصره سردار هلتی و نیروهایش ،مجددا به دشمنی که در آمادگی قرارگرفته بود حمله ورشدیم.
مقاومت شدید تیربارچی دشمن باعث شد تا نیروهای خودی مجددا زمینگیر شوند ورسیدن به سنگرهای دشمن سخت شود.
تنها مسیر برای رسیدن به پیروزی خاموش شدن آتش تیربار عراقیها بود.
دران لحظات سخت و نفسگیر چیزی جز دود باروت و آتش نبود و سفیرگلولهها فضای منطقه را درمینوردید.
شهید شیرکول از بچههای رشید آبدانان باسینهخیز به سنگر تیربار دشمن نزدیک و با نارنجک دستی آن را منهدم و راه را برای تصرف سنگرهای دشمن وکانالهای ارتباطی ان هموار کرد.
با تصرف مواضع دشمن به یگان مرتضی ساده میری الحاق انجام پذیرفت و با دلاوری ،شجاعت و لایتمداری شهیدان والامقام مرتضی ساده میری وشیرکول خبر پیروزی بچه های گردان قبل از سپیده به سمع ونظرمبارک امام خمینی رسید .