طراح پویش «مشهد برای امام حسین(ع)» مطرح کرد؛

نگاه معاصر به نهضت حسینی، هدف بیلبوردهای کمپین «مشهد برای حسین(ع)»

طراح پویش «مشهد برای امام حسین(ع)» گفت: هدف من این بوده که نگاه معاصری به نهضت امام حسین(ع) از طریق طراحی بیلبوردهای کمپین «مشهد برای حسین(ع)» داشته باشم. 

احسان مهدوی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا- منطقه خراسان، در خصوص طراحی بیلبوردهای مرتبط با ایام عزای حسینی در سطح شهر و هدفش از انجام این کار اظهار کرد: این بیلبوردها مربوط به کمپینی به نام «مشهد برای حسین(ع)» است که حدود یک ماه پیش استارت آن زده شد. هدف ما این بود که بتوانیم نگاه معاصری به نهضت امام حسین(ع) داشته باشیم و امسال محرم را طوری در مشهد ارائه دهیم که همه ببینند و بی‌تفاوت از کنار آن نگذرند؛ این اتفاق افتاد و این کمپین خیلی دیده شد، آنقدر دیده شده که بسیاری از افراد که نسبت به این قضیه بی‌تفاوت بودند و نسبت به آن موضع نشان دادند و یا کسانی که در این قضیه کار کردند، با دید دیگری به آن نگاه می‌کردند و همه نسبت به آن نظر می‌دادند؛ گاهی اوقات نظرات خیلی منفی و نقدها تند است و گاهی هم نظرات خیلی تحسین‌برانگیز است؛ اما برای یک گرافیست یا فردی که کمپینی را راه‌اندازی می‌کند، دیده شدن و تاثیرگذار بودن خیلی اهمیت دارد و این که بتواند بحثی را در جامعه به‌وجود بیاورد که مانند هر زمان دیگری نباشد.

وی ادامه داد: برای این که بتوانیم هدفمان را دنبال کنیم، سعی کردیم که کمپین خیلی معاصر باشد. یکی از ایرادات تبلیغات محرم، تکراری بودن آن‌ها بود، این که بوی کهنگی می‌دادند، قدیمی به نظر می‌رسیدند و ما نمی‌توانستیم آن را در زندگی‌مان وارد کنیم. ما می‌خواستیم که جریان اخلاقی، فلسفه زندگی، ماجرای شهادت، آزادگی و جوان‌مردی نهضت عاشورا و... در زندگی امروز هم برای ما موثر باشد و صرفا ماتم‌زده واقعه عاشورا و سوگوار نباشیم و آن را در زندگی امروز وارد کنیم.

این گرافیست تصریح کرد: برای امروزی شدن این داستان، اولین قدم این بود که از ادبیات معاصر استفاده کنیم و چه کسی بهتر از قیصر امین‌پور با منظومه «ظهر روز دهم» که یکی از زیباترین، عاشقانه‌ترین و حماسی‌ترین شعرهایی است که در مورد ظهر عاشورا سروده شده است؛ این اولین قدم ما بود یعنی ادبیات معاصر که شعر نو هم هست.

مهدوی خاطرنشان کرد: دومین اقدام برای این که این کارها دیده شوند، این بود که یک منظومه را مصرع به مصرع و بیت به بیت، در نقطه نقطه شهر تقسیم کردیم؛ یعنی کسی که در شهر مشهد رفت و آمد می‌کند، بتواند مصرع به مصرع این‌ها را بخواند و آهسته آهسته این شعر را مانند یک پازل در ذهنش کامل کند و بعد با خودش مرور کند؛ این دومین اقدام ما بود و تک تک این اقدامات معاصر است. عرصه، عرصه معاصر و زندگی، زندگی سنتی در شهر است و هر کاری که کردیم از این جهت بوده که یک شهروند معاصر بتواند این ارتباط را بگیرد.

وی افزود: پس از آن وارد حوزه تجسمی شدیم، مساله گرافیک مطرح شد و این که چطور بتوانیم این اشعار معاصر را بیان کنیم. در این زمینه من سراغ کار پرچم‌دوزی رفتم. پرچم‌دوزی عمدتا در مشهد انجام می‌شود و مشهد از قدیم‌الایام در این زمینه سرآمد بوده است. هیئت‌های مذهبی از سراسر ایران معمولا پرچم‌ها را می‌آورند و مشهدی‌ها این کار را انجام می‌دهند و در واقع مشهدی‌ها استادان بزرگی هستند؛ اما متاسفانه این هنر کم کم در حال منسوخ شدن است؛ به خاطر این که هم کار سختی است و هم این که استادان نتوانستند شاگردان زیادی را تربیت کنند که البته این افراد عمدتا هم در بازار رضا هستند.

بداهه‌دوزی برای اولین بار

طراح پویش «مشهد برای امام حسین(ع)» اضافه کرد: من سراغ یکی از این افراد رفتم که سینه به سینه پرچم‌دوزی به او به ارث رسیده بود؛ مهم‌ترین صحبت و دفاعی که از کارم دارم، این بود که از ایشان خواستم ذهنی‌دوزی و بداهه‌دوزی کند. پیش از این بسیاری از گرافیست‌ها از شیوه خامه‌دوزی یا پرچم‌دوزی به ویژه برای ایام محرم استفاده کردند و رفتن به سراغ این کارها، کار جدید و تازه‌ای نیست. در نتیجه آنچه من برای اولین بار انجام دادم تا آن تاثیری که می‌خواستم را بگیرم، بداهه‌دوزی بود.

مهدوی بیان کرد: به عنوان یک گرافیست می‌توانستم یک کار تایپوگرافی انجام دهم که عمدتا تاکنون هم به همین صورت بوده است؛ ولی من از آن فرد خواستم که آنچه سینه به سینه گشته را روی یک پارچه بریزد. این افراد عمدتا جرأت این کار را ندارند و فقط سعی می‌کنند فضاهایی که برایشان ترسیم شده را پر کنند؛ غافل از این که این‌ها انسان‌های خلاقی هستند به دلیل این که یک تاریخ پشت این‌هاست و همیشه برای امام حسین(ع) این کار را کردند؛ در هر صورت من این جسارت و خلاقیت را به این شخص دادم. خود این فرد هم خوشنویس بود، اما خواستم در لحظه این‌ها را بنویسد بدون این که بخواهیم تمرین کنیم؛ ضمن این که تصویرسازی هم در لحظه خلق می‌شد.

وی افزود: این در لحظه خلق شدن یا بداهگی چیزی است که من شخصا سال‌ها در گرافیک به دنبال آن هستم و برایم خیلی اهمیت دارد؛ به خاطر این که معتقدم بداهگی، لحظه عاشقانه خلق اثر است. تمام ژست‌ها، اداها و ...از ماجرا حذف می‌شود و همه آن چیزی که در لحظه وجود دارد، خلق می‌شود. ما این مساله را در همه هنرها داریم. به عنوان مثال نوازندگان دوتار منطقه خراسان اغلب بداهه‌نواز هستند و شاید به همین دلیل است که این کار تا این میزان به دل می‌نشیند، یا این که زنان عشایر ذهنی‌باف هستند که فرش‌هایشان خیلی بیشتر از یک فرش لوکس و اشرافی به دل می‌نشیند و دلیل آن ذهنی‌بافی آن دختر عشایر است که به او به ارث رسیده و در ذهنش نقش بسته است. 

این گرافیست ادامه داد: در هرصورت این جریانی است که من سال‌ها در گرافیک دنبال می‌کنم؛ چون گرافیک ما تبدیل به یک گرافیک نمایشی، خشک، پر از ژست و ادا شده است و دوست داشتم به گرافیکی برسم که پر از عاشقانگی باشد؛ حتی اگر بسیار از آن بتوان ایرادات فنی خوشنویسی گرفت، اما آنقدر از دل بربیاید که بر دل بنشیند. این مهم‌ترین نکته‌ای است که در این جریان وجود دارد و به همین دلیل خیلی از نقدهایی که به کار بنده می‌شود، در این زمینه است که چرا این خط اصولی نیست که دلیل آن هم بداهه‌دوزی آن است. خیلی از پرچم‌های عاشورایی روز به روز در حال شلوغ‌تر شدن است و هیئت‌هایی که پولدارتر هستند، این پرچم‌ها را بیشتر پر از گل و بلبل می‌کنند؛ اما من از ایشان خواستم که آنقدر ظریف و کم نقش بیندازند و آنقدر فضا را خلوت بگذارند که هم بتواند تاکید شعر را نگه دارد و هم این که با حماسه عاشورا مرتبط باشد.

مهدوی بیان کرد: قطعه‌ای در خیابان تقی‌آباد با عنوان «عشق تنها بود» نوشته شده است؛ اما من نمی‌توانم درک کنم چطور می‌توانیم بگوییم عشق تنها بود و دورتا دور آن را پر از گل و بلبل کنیم؛ این کار با صحرای نینوایی که در ذهن ماست، اصلا سازگار نیست. در مورد رنگ‌های کار که نقدهای بسیاری هم بر آن بوده باید بگویم که رنگ‌هایی که انتخاب کردم، قرمز و سبز است؛ دو رنگی که در تاریخ هنر شیعی ما و تئاترهای تعزیه ما رنگ خیر و شر است و همه جا رنگ خیر و شر یا اولیا و اشقیا است؛ یعنی سبز همیشه رنگ اولیا و قرمز رنگ اشقیا است و جالب است که به لحاظ تجسمی رنگ سبز و قرمز در چرخه رنگ، دو رنگ مقابل هستند؛ یعنی در جنگ با هم‌دیگرند؛ به همین دلیل ما وقتی که این‌ رنگ‌ها را روی همدیگر کار می‌کنیم، به لحاظ خطای دید در چشم ما، جنگ و چالشی به وجود می‌آید و همین چالش باعث شده که این بیلبوردها زمانی سیاه به نظر بیایند، زمانی رنگ قرمز خود را نشان دهند و بعضی وقت‌ها هم رنگ سبز خودش را نشان دهند و این همان چالش خاکستری در چرخه رنگ و همان مبانی رنگ است که دقیقا در تقابل با نوشتن سفید و سیاه است که برای درشت‌نویسی استفاده می‌شود و فقط برای این که متن خوانده شود، استفاده می‌شود که البته دقیقا نتیجه عکس داده و اساسا کنجکاوی‌ای برای مخاطب جهت خوانش آن به وجود نیاورده است.

وی عنوان کرد: دلیل دیگر خاصیت این بازی رنگی که ایجاد شده، دیده شدن این‌هاست؛ حتی اگر مخالفان دیدند و نقدهای زیادی هم کردند، ولی دیدند و نقد کردند و این سیاه و سفید بودن رنگ‌ها هیچ چالشی را برای مخاطب به وجود نمی‌آورد و فقط به اجبار مخاطب را وادار به خواندن می‌کنیم.

طراح پویش «مشهد برای امام حسین(ع)» بیان کرد: نقدی که این همه سال‌ بوده، این است که ما امام حسین(ع) را زنده نگه نداشتیم و تمام تلاش ما این بوده که در این کارها با تمام ایراداتی که داشته، کار دیده شود و مربوط به زندگی امروز و بیان معاصر باشد؛ چه از ذهنی‌دوزی، چه خلوت بودن کار، چه در نوع ادبیات و چه در برخوردی که در رنگ داشتم.

مهدوی در مورد بازخوردهای این کار ادامه داد: بازخوردها خیلی متنوع است و از روزی که این کار به سختی انجام و تمام شد، آنقدر بازخورد زیاد بود که هنوز نتوانستم بعد از آن کار سخت استراحت کنم. برای کسی که کار شهری می‌کند و کمپینی راه‌اندازی می‌کند، این که بتواند زلزله‌ای و هیاهویی به پا کند و بحث و بررسی‌ای شکل بگیرد و چالشی ایجاد شود، یک موفقیت است و این به معنای دیده شدن است و من توانستم محرمی را که خیلی اوقات برای بسیاری از افراد تکراری شده و یا آن را با وضعیت امروز زندگی و معیشت خود مقایسه می‌کنند، به شکل دیگری نشان دهم. یک‌سری بازخوردها خیلی منفی و یک‌سری خیلی مثبت است و من با خواندن این‌ نظرات دچار چالش شدم که کارم درست بوده یا غلط؛ فقط از این جهت خوشحالم که همه را به شوری وادار کردم تا نسبت به این قضیه بتوانند فکر کنند.
  • پنجشنبه/ ۱۴ شهریور ۱۳۹۸ / ۱۰:۰۳
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: Khorasan-Razavi-150015
  • خبرنگار :