بیوگرافی نظامی گنجوی
ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی موید، معروف به نظامی، در حدود سال ۱۱۴۱ در گنجه، پایتخت آران در آذربایجان در جنوب قفقاز متولد شد و تا زمان مرگ یعنی حدود سال ۱۲۰۹ در آنجا زندگی کرد. پدر وی که از قم در شمال مرکز ایران به گنجه مهاجرت کرده بود، شاید مستخدم دولتی بوده و مادرش دختر یک سردار کرد بود. نظامی در اوایل زندگی خود پدر و مادرش را از دست داد و توسط دایی بزرگ شد. وی سه بار ازدواج کرد و در شعرهای خود از مرگ هر یک از همسرانش ابراز تاسف کرده و همچنین توصیههای مفیدی به پسرش محمد داده است. نظامی در دوره بیثباتی سیاسی زندگی کرد و شعرهایش منعکس کننده آنهاست. اما از زندگی او، روابط وی با حامیانش یا تاریخ دقیق آثارش اطلاعات کمی در دست است، زیرا شرحهای زندگینامهنویسان بعدی با افسانههای بسیاری در مورد این شاعر آمیختهشده است. اگرچه وی مجموعه کوچکی از غزل به جا گذاشت، شهرت او بیشتر از همه به دلیل پنج شعرروایی طولانی است که از میان آنها هفت پیکر که در سال ۱۱۹۷ به اتمام رسید، شاهکار مشهور اوست. نظامی که اغلب با عنوان تجلیلی «حکیم» از او یاد میشود، هم شاعر فرهیختهای است و هم صاحب سبک غنایی و حسی است.
نظامی شاعر
منطقه آذربایجان، جایی که نظامی زیست و سرود، در اواخر زمان او به صحنه فعالیتهای قابلتوجه ادبی در زبان فارسی تبدیلشده بود. شعر در زبان فارسی برای اولین بار در شرق ظاهر شد، جایی که در قرن دهم و یازدهم در دربار سامانیان در بخارا و جانشینان آنان غزنویان، با مرکزیت شرق ایران و افغانستان رونق گرفت.
هنگامی که غزنویان در سال ۱۰۴۰ توسط ترکهای سلجوقی شکست خوردند و سلجوقیان قدرت خود را در غرب تا عراق که بیشتر عرب زبان بودند، گسترش دادند، فعالیتهای ادبی فارسی نیز بههمین ترتیب در غرب به دربارهای سلجوقی گسترش یافت. در آذربایجان، جایی که به بسیاری از زبانها و گویشها صحبت میشد، زبان اصلی، گویش محلی آذری بود. اما با افزایش مهاجرت ترکها به سمت غرب در قرن یازدهم زبان ترکی گسترش پیدا کرد.
هنگامی که در قرن دوازدهم سلجوقیان حکومت خود را در منطقه گسترش دادند، حکمرانان استانی آنان، در اصل شاهزادگان محلی خودمختار، حروف فارسی را ترویج میکردند. در اواسط قرن دوازدهم بسیاری از شاعران مهم، از حمایت آنان برخوردار شدند و در آنجا سبک شعر متمایز «آذربایجانی» در فارسی ایجاد شد که با سبک «خراسانی» یا «شرقی» در پیچیدگیهای بلاغی، استفاده ابتکاری از استعاره و استفاده از اصطلاحات فنی و تشبیه ادبی مسیحی در تضاد بود.
گنجه، پایتخت آران (آذربایجان) که جغرافیدانان آن را یکی از زیباترین شهرهای غرب آسیا میدانند، یک شهر مرزی مهم و استحکام یافته و مرکز شکوفایی تولید و تجارت ابریشم بود. از دهه ۱۱۵۰ به بعد توسط اتابکها اداره می شد که تحت حکومت آنان به یک مرکز عمده فعالیت ادبی و علمی تبدیل شد. در میان بسیاری از شاعران گنجه، نظامی بهعنوان شخصیتی برجسته است.
اگرچه حمایت دربار، منبع اصلی پشتیبانی برای شاعران بود که هم معاش شاعر و هم نسخهبرداری و انتشار اثر وی را تضمین میکرد اما به نظر میرسد این شاعر از زندگی دربار دوری جسته است. اغلب تصور میشود که وی برای حفظ استقلال و کمال هنری خود چنین کاری کرده است. اما شکایت مکرر وی از «حبس» در گنجه و حسادت رقبا و بدخواهان نشان میدهد که انزوا ممکن است به انتخاب نظامی نبوده باشد.
علیرغم تلاش برای بازسازی بیوگرافی نظامی از گفتهها دراشعارش، به نظر میرسد که جزئیات زندگی او مبهم مانده است. مانند همه شاعران قرون وسطایی، شکایت از فقر و پیری، طلب سخاوت و خیرخواهی و انتقاد از رقبای حسود، موضوعات شعری مطلوب هستند. همچنین نه میتوان روابط دقیق شاعر با حامیان وی و نه تاریخ دقیق سرودن اشعار او را به طور دقیق تعیین کرد. نسخههای خطی موجود بهطور قابل ملاحظهای بعد از زمان خودش است و بدون شک حاوی بسیاری از اشتباهات، تغییرات و درهم آمیختگیها است.
در مورد دانش شگرف نظامی تردیدی نیست. انتظار میرود شاعران در بسیاری از موضوعات تبحر کافی داشته باشند اما بهنظر میرسد که نظامی بهطور استثنایی چنین بوده است. شعرهای وی نشان میدهد که او نهتنها با ادبیات عربی و فارسی و با آداب و رسوم شفاهی و کتبی محلی و مشهور آشنایی کامل داشت، بلکه با زمینههای مختلفی مانند ریاضیات، هندسه، نجوم و طالعبینی، کیمیا، پزشکی، تفسیر قرآن، دین اسلامی، الهیات و حقوق، تاریخ، قومیت، فلسفه و اندیشه باطنی، موسیقی و هنرهای تجسمی نیز آشنایی داشت.
هفت پیکر
هفت پیکر، مطالب تاریخی و افسانهای مربوط به گذشته ایران پیش از اسلام را با باورهای اسلامی و نماد باطنی درهم میآمیزد. بیش از یک قرن پیش، فردوسی در کتاب شاهنامه، تاریخ سلطنت ایران را از آغاز اسطورهای آن تا شکست ساسانیان توسط اعراب مسلمان در سال ۶۳۷ ثبت کرده است و به همراه مطالبی برگرفته از افسانهها و حماسههای عامهپسند و همچنین اشعاری در مدح سلطان محمود غزنوی را بهعنوان مظهر سلطنت ایرانی و اسلامی ارائهکرده است. اما محمود با فردوسی با سردی برخورد کرد و هم مورخان و هم مدیحهسراهای این دوره و اوایل دوره سلجوقیان با بیتوجهی از تاریخ «دروغین» و افسانهای که شاهنامه نشان میدهد، صحبت میکنند. نظامی رفتار فردوسی نسبت به گذشته ایرانیان را بازیابی و بازسازی میکند تا گونه متفاوتی از شعر را خلق کند، شعری که منعکس کننده نگرانیهای مربوط به عصر خودش باشد.
هفت پیکر، علیرغم جایگاه خود بهعنوان یکی از شاهکارهای بزرگ شعر فارسی و شاید به دلیل پیچیدگیهایی که دارد باعث شده در غرب کمتر از آنچه شایسته است مورد توجه قرار بگیرد.
برخی از محققان تلاش کردهاند تا زندگینامه نظامی و اعتقادات وی را از اشعار او بازسازی کنند، اما با موفقیت کمی همراه بودهاند. دیگران در مورد منابع هفت پیکر با رابطه «داستانهای شرقی» و گسترش این داستانها به غرب علاقهمند بودهاند. در کتابخانه مرجع دهربلوت (D'Herbelot) در اوایل قرن نوزدهم به نظامی اشاره کوتاهی شده و پژوهشگرانی در مجارستان (ویلهلم باخر) و روسیه (فرانتس فون اردمان) در مورد این شاعر و آثار وی بهطور خاص صحبت کردهاند و علاقه به وی (در درجه اول در روسیه و آلمان) در سراسر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم افزایش یافت.
صنایع بدیعی نظامی موضوع مطالعه هلمت ریتر بود، وی سبک شاعر پارسی را با سبک گوته مقایسه کرد با تقابل شفافیت و بیواسطه بودن گوته با «تغییر استعارهای» نظامی از پدیدههای طبیعی که امکان خلق روابط جدیدی را میدهد و هیچ پایه و اساسی در «واقعیت» ندارند.
چگونه نظامی گنجوی، شاعر ملی آذربایجان شد
امروز جایگاه نظامی گنجوی بهعنوان شاعر ملی آذربایجان بهطور کامل تثبیتشده است. نام او همه جا و روی همه چیز است، از موزهها گرفته تا سکههای یادبود و از نمایشگاهها گرفته تا مراکز فرهنگی. اگرچه ادعای آذربایجان درباره نظامی مورد تردید نیست و ملیگرایان و روشنفکران ایرانی و آذربایجانی اغلب بر سر مالکیت این شاعر قرن ۱۲ و سرمایه نمادینی که وی ارائه میدهد، اختلاف دارند.
این گفتهها زمینه پذیرش نظامی به عنوان عالیترین شاعر ملی آذربایجان را در اواخر دهه ۱۹۳۰ اتحاد جماهیر شوروی، در اوج ترور بزرگ استالین ایجاد کرد. در آن دهه، سیاست ناسیونالیست شوروی، در شرایط دیکتاتوری، باعث انگیزه قوی در ایجاد پانزده جمهوری اتحادیه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی با تجلیل از قهرمانان ادبی ملی بهعنوان بخش استانداردی از مجموعه آثار ادبی شد.
در همان زمان، رهبری حزب کمونیست در باکو از عقیده ملیت آذربایجان حمایت کرد که بر روابط قلمرو آذربایجان نسبت به زبان ترکی آذری بهعنوان جز اساسی قومیت آذربایجانی تاکید میکرد. این امر باعث شناخت اقوام باستان غیر ترک مانند مادها، خزرها و آلبانیای قفقاز به عنوان نیاکان آذربایجانیهای معاصر و پذیرش شاعران پارسی به عنوان چهرههای ادبی آذربایجان شد. این تفسیر بنیادی از گذشته قومی و فرهنگی آذربایجان توسط جوزف استالین تایید شد و مداخله وی منابع مرکزی اتحاد جماهیر شوروی را در حمایت از این امر بسیج کرد.
دانشگاهها و موسسات در پیروی از این امر شتاب کردند و مهمترین لحظه آن انتشار کتابی باعنوان، شاعر بزرگ آذربایجانی، نظامی: حیات، اثر و اعصار، به سرپرستی اوجنی برتلز، خاورشناس لنینگراد در سال ۱۹۴۰ بود. شرایط انتشار این کتاب دریچهای را فراهم کرد که از طریق آن میتوان فرایندهای سیاسی و فکری گستردهتر را بررسی کرد.
منابع:
international.ucla.edu
azargoshnasp.net
انتهای پیام