به گزارش ایسنا، عابد اکبری، کارشناس مسائل سیاسی و مدیرعامل موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران در یادداشتی با این مقدمه مینویسد: سه کشور اروپایی پس از پیروزی بایدن، ادعاهایی مبنیبر عدم پایبندی ایران به برجام را مطرح کردهاند که اساساً زمزمههایی سیاسی برای فشار فکری بر ایران و دلجویی ظاهری از مخالفان در سایه حمایت بایدن است. درحالیکه از سال 2018 که آمریکا از برجام خارج شد، تهران صبر خود را برای حل مشکل بهروش دیپلماتیک به اثبات رسانده و بهاندازه کافی تحت راستیآزمایی بوده است. فرصتی که با عقبنشینی اروپاییها در صدور قطعنامه حاصل شد باید با اتخاذ اقدام جدی آنها در زمینه عملی شدن وعدههای اقتصادی پیگیری شود. همانگونه که رافائل گروسی تصریح کرده است سیاسیبازی در شرایطی که ایران با قانونگذاری در مجلس جدیت عملی خود را نشان داده است، فقط به وخامت اوضاع خواهد انجامید.
اروپا باید به مفاهیم اصلی حول برجام بازگردد که برجام یک برنامه فنی با اهمیت امنیتی برای اروپا و اهمیت اقتصادی برای ایران است. پیچیده کردن موضوع با دخالت دادن بازیگران منطقهای و بازی با کارتهای نبود یکپارچگی بین کنگره و دولت بایدن فایدهای برای ایران و اروپا نخواهد داشت. اگر همانگونه که ترامپ عنوان میکرد برجام هیچ منفعتی برای آمریکا ندارد، بیشک در دوران بایدن نیز منفعتی برای این کشور نخواهد داشت. پس مقامات اروپایی وقت خود را برای بازچیدن میز مذاکره آماده نکنند، بهجای آن درصدد رفع چالشهایی باشند که خروج آمریکا از برجام ایجاد کرد. در دوران ترامپ اروپا مدعی بود توان ایستادن درمقابل قوانین فراسرزمینی آمریکا را ندارد، اکنون در دوران بایدن چه مانعی برای واکنش مناسب اقتصادی اروپا و عملی شدن راهحلهای نظیر اینستکس وجود دارد که تاکنون بیثمر ماندهاند. چگونه در فضای جدید اروپا میتواند راه را برای برقراری تعاملات اقتصادی باز کند و بپذیرد تنها طرف غربی حاضر در برجام و دارای اختیارات قانونی بسیار بیشتری از آمریکا است.
اروپا باید بداند ایران هوشیار است و به آمریکا اجازه نخواهد داد بدون اعتمادسازی حرکت جدیدی داشته باشد. برخی در واشینگتن با تأیید اقدامات بایدن در راستای ادامه فشار حداکثری تصور میکنند با حضور غیررسمی آمریکا بر سر میز مذاکره، این کشور بار دیگر میتواند مادهای قانونی بیابد و خود را بهنحوی در برجام جای دهد که صدور قطعنامه علیه ایران و بازگشت تحریمهای شورای امنیت را با هدف براندازی نظام تسهیل سازد. همانگونه که حقوقدانان ترامپ مدعی بودند سخنهای صحن مجلس ملی ایران بهمعنای حضور آمریکا در برجام و قاعدهای برای بهراهاندازی سازوکار اسنپبک است. دراینفضا، ایران از اروپا تضمینهایی جدی و عملی برای ادامه مذاکرات میخواهد. از دید تهران، آمریکا نقشی در برجام ندارد و نخواهد داشت. درحالحاضر، ایران، آلمان، چهار عضو دائم شورای امنیت و اتحادیه اروپا طرفهای اصلی ایران تحت برجام هستند. ادامه پافشاری اروپا بر امور حاشیهای به بایدن اجازه میدهد به پیچیده کردن امور بپردازد. پیچیدگیای که روش بازی آمریکا برای بازی در عرصههای مختلف و انجام مانورهای منطقهای و امنیتی برای پرده انداختن بر این واقعیت است که دیگر آمریکا در برجام نقشی ندارد و برای بازگشت، باید خسارت خروجش را بپردازد.
باتوجهبه این موضوعات اگر اروپا که روزی در برجام بهسبب نگرانیهای امنیتی خود از بحث عدم اشاعه تسلیحات کشتارجمعی، بهویژه هستهای مشارکت کرد، امروز از این توافق چندجانبه ناراضی است میتواند مانند آمریکا از آن خارج شود و مسئلهای را که همیشه نگران آن بوده است یعنی انتشار بحرانها از غرب آسیا به اروپا نادیده بگیرد. اروپا کاملاً به نقش امنیتی ایران در منطقه واقف است. اینکه چگونه میتواند به آمریکایی که از منطقه خارج شده است و به دولتهای سستبنیانی که با دوباره سر دادن «اول آمریکا» فاصلهای ندارند اعتماد کند پرسش مهمی را درمورد خردگرایی راهبردی اروپایی مطرح میکند.
درک این نکته برای اروپا که تحریمهای آمریکایی موجب اقدامات گامبهگام ایران در دفاع از حقوق خود شده است نباید دشوار باشد. اساساً برجام نیز از دید ایران سازشی درمورد سقف حقوق ملت برای غنیسازی طبق معاهده پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای بود. بنابراین، آنچه امروز این وسط بلاتکلیف مانده است، پیمانی است که اروپا باید تکلیف آن را با ارائه تضمین و شواهدی از تغییر رویکرد آمریکا، ازجمله رفع تحریمها روشن کند. اروپا باید به خاطر آورد برجام، برنامه جامع اقدام مشترک است. این نخست به این معناست که اروپا مانند همه طرفهای حاضر وظیفهای داشته است و اگر مایل است برجام احیا شود باید وارد عمل شود، نه آنکه مشابهبا آنچه در چند سال گذشته جهان شاهد بوده است، فقط حرفهایی را بیان کند که منجر به اتلاف وقت و تحمیل هزینه بر ایران و همپیمانانش شده است. همانگونه که رافائل گروسی خاطرنشان ساخته است ایران در انتظار پاسخی عملی است. فرصت وعده دادن اروپا به پایان رسیده است. اروپا باید در عمل خود را اثبات کند. درغیراینصورت ایران کماکان گزینههای دیگری را دنبال خواهد کرد که آنها هم بهنفع اروپاییها نخواهد بود.
انتهای پیام